دوستی زیباست اما...

19:05 - 1393/06/19

 

 

سلام

دختری 24 ساله هستم.حدود 4 سال با پسری دوست هستم.و یک رابطه کاملا ایده آل داریم.تا چند ماه پیش مشکلی برای ازدواج نداشتیم اما حالا اون میگه که پدرش مخالف سرسختیه و دلیل مخالفتش هم دوستی ماست.ازش پرسیدم که یعنی پدرت قید تورو میزنه با من ازدواج کنی؟ میگه نه فقط حوصله توهین ندارم و نمیخوام به تو توهین بشه.

هرچند میدونم که تا الان مستقیم در مورد ازدواج با پدرش صحبت نکرده و فقط چند بار سر دوستی ما بحثشون شده و هر چقد بهش میگم با پدرت دوستانه در این مورد صحبت کن میگه تو نمیشناسیش.اون حرف ، حرف خودشه و تو برو پی زندگیت.

هرچه اصرار میکنم پیش مشاور بریم گوش نمیده.لطفا راهنماییم کنید که چه کار کنم.

http://btid.org/node/40383
تصویر hadiis
نویسنده hadiis در

واااااااااییییییییی sad ای خداااااااا کی میخواد تموم شه این بازی کردن با دلااااااا؟؟؟؟؟broken heartsadمن واقعا از اینکه این حرفو میزنم متاسفم ولی اگه واقعا می خواستت حتی باوجود مخالفت باباشم باهات می موند وازدواج میکرد! شاید ازت خسته شده که هیچ تلاشی برای به دست اوردنت نمیکنه شاید دنبال بهونه بوده و حالا گیر اورده!چرا دوستی تونو طولانی کردی؟؟؟؟چرا زودتر نخواستی تکلیف تو روشن کنه حدااقل درحد یه مراسم اشنایی و یه خیال جمع واسه تو که ایندتو احساستو نسوزونی به پاش؟ گاهی اشتباه از خود ما دختراس که باعث میشه فقط بهت زده به اون چیزی که به ماگذشت نگاه کنیم و نگران و مضطرب به اینده نگاه کنیم ....

تصویر مروارید

حدیث جان وقتی هنوز هم دخترا اول با احساسات میرن کسی هم دلش به حالشون نسوخته با دلشون بازی میکنن.

تصویر hadiis
نویسنده hadiis در

بله مروارید جان همیشه گفتم و بازم میگم از ماست که برماست................................

تصویر راحله
نویسنده راحله در

سلام
میگم یه سوال
اتاق گفت و گو چی شد؟
چرا من پستش رو نمی بینم؟ حذف شد؟

تصویر یه عاشق واقعی

سلام خواهر گرامی .....

اتاق گفتگو فعلا بسته هست و برای صحبت کردن با اعضای سایت میتوانید از این لینک پاتوق اعضای رهروان استفاده کنید 

تصویر ترنم
نویسنده ترنم در

سلام دوست عزيز

منو ببخشيد كه بايد بگم شما بوضوح گول خورديد . هر چه زودتر از ايشون جدا بشيد و به زندگي خودتون بپردازيد

تصویر mahseta
نویسنده mahseta در

وایبر نوشت:

بسیاری از ما هنوز مثل کودکیمان کسی را دوست داریم که بیشتر با ما بازی کند!

تصویر یه عاشق واقعی

سلام سرکار خانم دل شکسته .... ایشالله که دلتون هیچ وقت دلتون شکسته نباشه ....

نمیشه یک طرفه قضاوت کرد ........ نمیشه یک طرفه بگیم این اقا پسر دوستت نداشته یا عاشقت نبوده یا هر چیز دیگه ای ..... نمیشه عشق ادما رو به این راحتی تفسیر کرد .....

اما باید پذیرفت دوستی دیگر منسوخ شده ..... هر کاری هم که بکنیم و بگیم برای ازدواج هست و دوستیمون قراره به ازدواج ختم بشه باز هم شدنی نیست ............. 

مشکل اصلی رو اگه حتی درگیر شدن احساس ندونیم و بگیم ما درست انتخاب کردیم و کارمون هم درست بوده .... مشکل اصلی برخورد دیگران و مخالفت خانواده هاست ........ چه بهتر که اول خواستگارمون از فیلتر خانواده ها عبور کنه و جواب بله خانواده رو بگیریم و بعدش خیلی اسوده خاطر در مورد ازدواج باهاش فکر کنیم .......... 

اما خب خداییش مشکل اصلی در دوستی درگیر شدن احساس هست ....... 

یک مثال بسیار ساده براتون میگم که درگیر شدن احساس و عاطفه رو متوجه بشید ....... 

فرض کنید شما با پسری اشنا میشید و عاشقش میشید و بعد از مدتی میفهمید 3 سال از شما کوچیکتر هست و بیکار هم هست و خانواده خوبی هم نداره ........ شما اون موقع میگید مهم نیست و ما تفاهم داریم و حرف همدیگرو خوب میفهمیم .... 

اما درحالیکه اگه فرضا خواهرتون به شما بگه خواستگاری قراره واست بیاد که 3 سال ازت کوچیکتره و کار نداره و خونه هم نداره و خانواده خوبی هم نداره ...... شما به سرعت میگید نه!!!!!!!!!!!!!!!!!!! 

دقت کردید چقدر تفاوت فاحش هست ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ 

متاسفانه این مشکل خیلیاست ..... شما تنها نیست ...

دوستی زیباست اما ..... 

بله دوستی زیباست اما سرانجامی ندارد!!!!!!!!!!!!!!!

یاحق

تصویر مروارید

متاسفانه این اقا پسر تعهدی به شما نداشته و نداره angry

 

تصویر mazhararamesh

مخاطب گرامی!

بنده هم مث جناب مهدیار در تعجم!! البته با توجه به تجربیاتم این روشهارو میشناسم

 

یعنی واقعا دفتر زندگی آینده که با برگ آشنایی شروع میشه و چهار سال ورق میخوره نتونسته شناختی از این روابط بده به شما؟

آخه شما دخترا چرا اجازه میدید یک پسر خودش طرح و برنامه این سفر رو بچینه؟ بعدش بیاد بگه نشد که نشد بریم سفر!!!

فقط به این دلیل که خواستن از اونه و خواسته شدن از شما و باید این پروژه به سرانجام برسه؟

 

ببخشید این اولین باره بنده اینجا کمی تند نوشتم

 

موفق و موید باشید

تصویر del shekaste

ممنون دوست عزیز

بهش گفتم که چرا از اول فکرش نبودی در جواب به من گفت اون روزا داغی و شور عشق سرمون بود نمیدونستیم مخالفت یعنی چی.

ومن الان مشکلی که آزارم میده اینه که این با پدرش اصلا راحت نیست و هر بار بخواد حرف بزنه باهاش کار به دعوا میکشه.نمیدونم چطور راضیش کنم.

با مادرش در ارتباطم کم وبیش.نمیدونم باهاشون در این مورد صحبت کنم یا نه.خوب و بدشو نمیدونم.واقعا موندم سر دوراهی.

تصویر mazhararamesh

سر دو راهی نمونید! زود خودتو رو از پله* شک* برسونید به پله* یقین* چیزی این وسط نیست که بخواهید میان بر بزنید برای جاده اصلی، تجربه نشون داده مخالفت خانواده اونم با دید دوستی از طرف خانواده پسر صدمات بعدی رو در پی خواهد داشت

یقین بدونید با عقیده پدرشون، پسر هم مورد های دیگه ای رو انتخاب کرده اند که در این مدت به تناسب های مشترک با اون فکر میکردند

 

تصویر جعفر اسدی

سلام آقا سعید...
درست فکر کردید پسره پیچونده !!!!!!!!!!!!!
خودشون هم می دونن که پسره پای کار نیست!!!!!!!
اما نمی خاد باور کنه

تصویر آقا سعید

با سلام

خیلی ببخشید ولی فکر کنم خیلی واضح داره میپیچونه

تصویر حسین وجدانی «مشاور»

با سلام

ما در مورد این مسئله بارها صحبت کردیم شما می توانید تفصیلش را در پستهای گوناگون سایت بخونید لذا اینجا اجمالا پاسخ شما را عرض می کنم.

اولین اشتباه شما این بوده که از طریق بیراهه و دوستی خواستید به ازدواج برسید و همین الان که سرتون به سنگ خورده باز هم از دوره دوستی دوره ایده ال یاد می کنید من تعجب می کنم که این چطور ایده آلی است که الان به بن بست رسیدید؟

و اما در مورد اصل ماجرا عرض کنم بالاخره کسانی که از راه دوستی اقدام به ازدواج می کنند باید فکر این مسائل هم باشند که مممکنه هزاران مانع باعث به هم خوردن ازدواج شان شود از جمله این موانع شایع مخالفت خانواده هاست که در نهایت باعث شکست رابطه می شود لذا اگر وی نتواند خانواده را راضی کند مجبوری آسیب های وارده را پذیرا باشی .

اما این کل ماجرا نیست درسته بعضی مواقع واقعا موانع واقعی باعث به هم خوردن ارتباط می شوند اما اکثر اوقات این طور نیست بلکه اقا پسرها بعد از پیدا کردن کیس مناسب و به قول خودشون افتاب و مهتاب ندیده کم کم بهونه ای را برای جدایی جور می کنند از جمله این بهونه ها این است که میگند پدرم گفته اگر با فلانی ازدواج کنی گردنتو می شکنم و بعد با اشک تمساح می رند دنبال عشق تازه!! نمونه اش هم تو همین سایت در همین چند روز اخیر چندین مورد از اینها را داشتیم مثل همون پست عشق ایرانسلی و ...

شما می تونید به اون اقا پسر بگید که شما مگر در طول این چهار سال پدرتون را نمی شناختید؟ اگر پدر گرامی تون انسان متعصبی بود خب دنبال دختر مردم راه نمی افتادی و به حرف باباجون گوش می کردی ولی اگر خودتو مرد روزهای سخت می دونستی و حرفتون یکی بود و به قول قدیمیا یا فلانی یا هیچ کس بود بسم الله پدرتون را راضی کن بیاد خواستگاری تا ازدواج کنیم

بهروز و سربلند باشید