سلام به خدمت دوستان گرامی...
هفته پیش به لطف خداوند یه فرد مومن از طرف برادرم به من معرف شد و اولین جلسه خواستگاریمون صورت گرفت...
شرایط این آقا : همسرشون رو طلاق دادن و اون طور که میگفتن اهل رفیق بازی بودن و البته تک فرزند و خانوادش دخالت میکردن...با این حال من اصلا برام مهم نیست که یه بار ازدواج کردن چون جلسه اول معیارای خودم رو که درجه اول اهل عبادت بودن و صبور رو دیدم البته برادرم یکساله ایشون رو میشناسه و همکارشون هستن ...من همه جوره بهشون گفتم که ایمان و روزی حلال مهمترین معیار منه و حتی برای پول و خونه و ماشین اصلا حرفی نزدم چون واقعا نیتم ازدواج با خود این شخصه نه با اموالش...ایشون خیلی به دلم نشستن حتی شنیدم رفتن تحقیق راجب من اما هنوز جوابی ندادن ...شب و روز ندارم و بهش فک میکنم ...لحظه ای از ذهنم بیرون نمیره ...نذرو نیاز کردم و هر وقت دلم میشکنه و بهش فک میکنم صبر میاد ....بدجوری شیفتش شدم ...تنهایی خیلی اذیتم میکنه ...حتی برای فرار از بیکاری سفارش ترجمه تو خونه انجام میدم...چند روزیه خواب جاهای زیارتی رو میبینم ...اما ته دلم یه حس خوبی دارم به همین دلیل دارم صبر میکنم تا از رحمت خدا به دور نباشم...البته به ایشون هم حق میدم که سختگیری کنن...فقط یه چیزی من محل زندگی پدر و مادرم رو بهشون دقیق نگفتم در صورتی که واسه تحقیق رفتن پیش اقواممون دیگه نمیدونم از اونا پرسیدن یا نه ...راستش اولین جلسمون به خواست ایشون تو پاک بود من خیلی معذب بودم نتونستم بعضی حرفارو بهشون بگم...فقط میخوام برام دعا کنین روحیم عوض بشه و زندگی رو در سایه حضرت زهرا و امیرالمومنین ساده بگیریم...
خواستگارم خیلی ناز میکنه...
22:16 - 1394/03/11
انجمن‌ها:
http://btid.org/node/66682
1- پارک اصلا محل مناسبی برای این کار نیست، توی یه کافی شاپ قرار بگذارید.
2- من نفهمیدم ناز میکنه یعنی چی؟
3- نباید به کسی که هنوز جوابی نداده دل ببندی... به خصوص این آقا که یه تجربه تلخ هم داره و ممکنه بیشتر محافظه کار شده باشه و به این زودی ها تصمیم مجدد نگیره.
4- اینکه میگید اصلا براتون مهم نیست یه بار ازدواج کرده اند به شدت غلطه. دقیق بررسی کنید که علت طلاق چی بوده. اگه واقعا فرد صبوری بودن نباید از دخالت خانواده برای تک فرزندشون ناراحت میشدن.
5- وقتی برادرتون معرفی کرده اند پس باید از مسئله ماشین و خونه با خبر باشن اگه میدونید دیگه منت نذارید که براتون مهم نیست و اگه نمیدونید و واقعا نیاز دارید بدونید بپرسید. اصلا هم از این مسئله ای که توی جامعه مطرح شده و دائم می گن دخترا توقعتون رو پایین بیارید پیروی نکنید و پسرها رو بیش از پیش پر رو نکنید، پسرا باید کار کنن تا سرشون به مسائل دیگه گرم نشه:D یادتون باشه امیرالمومنین درسته که موقع ازدواج یه شمشیر و یه زره بیشتر نداشت، اما هیچوقت بیکار نمی نشست. توی گرمای تابستون عربستان چاه آب می کند و در راه خدا وقف میکرد. نیمه شب ها هم غذای رایگان به در خونه فقرا می برد. پس تنبلی و ولخرجی پسرها رو با سادگی زندگی امیرالمومنین مقایسه نکنید.
6- گفتید به ایشون حق میدید سختگیری کنن پس به خودتون هم حق بدید ، یکم سخت گیر بودن در مورد بزرگترین اتفاق آینده اتون بد نیست. اینطوری با دیدن یه خواستگار عنان از کف دادن نوبره والا!!
7- نمیخوام ناراحتتون کنم اما به جای اینکه خواب جاهای زیارتی رو ببینید، یکم خودتون رو بذارید جای زن قبلی که اگه شما جای اون بودید الان چه احساسی داشتید؟ پس بهتره اگه بالاخره ایشون دست از ناز کردن (که تازه الان فهمیدم منظورتون از ناز کردن چی بوده !) کشیدن و جواب دادن شما یه سر برید پیش همسر قبلی و جویای ماجرا بشید
8- عوض اینکه وقتی رو به روی ایشون میشینید فقط از لفظ صبر و ایمان حرف بزنید، مصداق های صبر و ایمان رو پیدا کنید و ازشون بپرسید.
9- به ترجمه ها بیشتر دقت کنید هم برای تمرکز خودتون خوبه هم وسط کار مردم رویا هاتون رو درج نمی کنید
10- اینطور که من برداشت کردم اطرافیان شما فقط دنبال شوهر دادن شما هستن. متاسفانه توی کشور ما کلا همینطوری هست که دختر را باید هرچه زودتر شوهر داد. و اینکه همای سعادت فقط و فقط با ازدواج روی شانه های دخترها میشینه و اگه ازدواج اول به طلاق منجر شد، ازدواج مجدد... دیگه خودتون باید فکر کنید که دوست دارید چطوری زندگی کنید. بعضیا ازدواج کردن به هر نحوی (با مردن زن طلاق داده، مرد زن دار، مرد زن مرده، مرد بیمار، مرد معتاد، مرد بد اخلاق، ...) رو ترجیح میدن ، بعضیا ترجیح میدن مجرد بمونن تا اینکه ازدواج مناسبی نکنن منم در این مورد نظری ندارم چون نمیشه نظر قطعی برای کسی داد
شماها چه جوری یه هفته ای عاشق میشین?!
جای شما باشم منم میفرستم یه نفرو واسه تحقیق.
من یه خواستگار مدلقه داشتم که بیماری افسردگی داشت.
حتمن یه نفرو بفرستید از زندگی شخصیش بین همسایه ها تحقیق کنه چون شاید جلوی برادرتون خودشو بروز نمیده...
سلام.خوشبحالت چقدر ایمان خوبی داری..واقعا خداروشکر که آدمایی با این طرز تفکر نصبت به خدا هستن...ان شاءالله خیر باشه...چن روز پیش یکی از دوستای مامانم زنگ زد گفت میخوام اجازه بگیرم بعد گفت بیاین سفره امام زمان ماجرارو بهت بگم...اما خب شلوغ بود و نشد...تا حالا خم خبرنشده از زنگ زدنش 4'5روز گذشته..آدم جلو خودشم ضایع میشه.التماس دعا شدیدا
ایشون هم سن خودم هستم و با همسرشون 2یا 3 سالی زندگی کردن و اون طور که میگفتن هر ماه یه سکه مهریه همسرشون رو میدن...اینم بگم از قضای معلوم خواهرشون پسرعمه من رو میشناخت و به قول زن داداششم گفته بودآدمای خوبی نیستن و زن داداششم گفته بود من نمیشناسم در صورتی که واسه تحقیق من پیش پسر همون پسر عمم رفته بودن ...تو جلسه اول ایشون خجالتی بودن البته من سعی کردم بیشتر شنونده باشم تا گوینده که ببینم جلسه اول مورد قبولم هست که اگه بود و به جلسه دوم کشید یه جلسه دیگه باهاشون صحبت کنم و بعد اون بازم پیش مشاور بریم...اما احساس میکنم که خدا جلوی این امر رو گرفت تا از روی حرف و حدیث دست به کاری نزنم که بعدا پشیمون بشم و این لطف خداونده که نصیبم شده...
اوه اوه
حالا مهریش چند سکه هست???
الهام جون لطفا احساساتی نشو شما هنوز هیچ شناختی از این اقا ندارین شاید دلیل دست دست کردنش هم همینه که ببینه چطوری باید در مورد گذشته اش به شما بگه!! شما باید ببینی این اقا چند سالشه چند سال با اون خانوم زندگی کرده دلیل طلاقشون چی بوده هنوز داره مهریه پرداخت میکنه یا نه و هزاران سوال دیگه؟
بدترین حالتش اینه که این اقا مشکل مردونگی داشته باشه و خانمش ازش جدا شده باشه یا اینکه اختلال روحی روانی داشته باشه اونوقت ایا شما باز هم حاضری با کسی که بچه دار نمیشه یا روانی هست ازدواج کنی!!!
امیدوارم هر چی خیر هست پیش بیاد و این اقا مورد خوبی باشن ولی چشم بسته هیچ چیزی رو قبول نکن ادم اگه برای یه پسر بیست و پنج ساله باید تحقیق کنه برای یه مرد سی سال به بالا باید ده برابر پسر بیست و پنج ساله تحقیق کنه که تا حالا ازدواج نکرده و برای یه مرد زن طلاق داده هزار برابر اون دو تا مورد باید تحقیق کنی که چرا زن طلاق داده اصلا هم نباید به حرف خودش و مامان و باباش اکتفا کنی.
انقدر مورد میشناسم که طرف روانی بوده زنش رو میزده طلاق گرفتن بعد از پسره میپرسی چرا زنت رو طلاق دادی میگه زنم مشکل اخلاقی داشت و با صد نفر رابطه داشت طلاقش دادم یعنی انقدر نامردن که نمیگن خودمون روانی بودیم زنه خودش طلاق گرفت.
به نظر من مرد مطلقه شرایطش فرق می کنه اصلا نباید از روی ظاهر و رابطه کاری قضاوت کنید . باید دلیل طلاق رو هم از زبان خانم و چند نفر از اطرافیان خانم و آقا پرسید . همیشه شخص مطلقه طرف مقابلش رو مقصر میدونه و خودش آدم پاک و از عیب مبرا .با یه جلسه صحبت کردن هم نمیشه آدمی رو کامل شناخت . شما باید کاملا این موضوع رو از ذهنتون خارج کنید و در صورت مراجعه دوباره ایشون خیلی با دقت بیشتر تحقیق کنید و فقط به شناخت برادرتون اکتفا نکنید .
مطمئن باشید اگر صیر کنید خواستگار بهتر از این خواهید داشت .
از متنت فقط اینو فهمیدم که تو میخوای فقط شوهر کنی ..همین! حالا هر کی بود.
عزیزم ما که پرپر میزنیم برا ازدواج اونم یه فرد مذهبی باشه...حاضر نیستیم با یه مطلقه حرف بزنیم.. توچی چی میگی؟؟؟ اون ناز میکنه ؟ با اون دلایل مسخره طلاقش؟
دختر جون با زندگیت داری بازی میکنی!
مواظب باش نبازی...
الهام جان من متوجه نشدم به چه علت سختگیر باشن؟اتفاقا شما رو مسئله ی طلاقشون باید سختگیر باشین . چون دلیلشون قابل توجیه نیست . بقول معروف شما باید ناز کنی نه ایشون .
و یه نکته ی دیگه شما وقتی بیرون از منزل معذب بودی احتمال میدم سوالی هم نپرسیدین و ایشون فقط صحبت کردن. اگر تماس گرفتن حتما بگین جلسه دوم در منزل باشه تا بتونید سوالاتتون رو بپرسید و به شناخت نسبی برسید .
با سلام ...
ممنون از راهنمایی دوستان...
هنوز خبری نشده از خواستگارم ...من هم خدارو شکر سعی کردم از احساسی بودن کمی به دور باشم و الان فکرم راحته...اما بیشتر از این ناراحتم که برادرم فک میکنه باید غصه منو بخوره و نمیخواد قبول کنه که ازدواج باید شرایطش هم باشه ...خیلی دخترا ازدواج نکردن ...منم اینو قبول دارم که فقط خانم اون آقا مقصر نبوده و مطمئنا ایشون هم مقصر بودن ...اما باور کنین بیشتر فشار اطرافیان اذیتم میکنه و دلسوزی بیخود دارن به جای اینکه تلاش کنن یه کار اجتماعی برام پیدا کنن بیشتر زوم کردن رو ازدواج من ...دستشون درد نکنه که به فکرم هستن چون بازم به یادم هستن اما این بهانه نباشه که ازدواج نکردنم رو سرکوفت بزنن ...خدا روزی من رو میده و اون منو آفریده و صلاحم رو میدونه...خدا رو بازم شکر میکنم که از افکار پریشان اومدم بیرون تا عاقلانه فکر کنم...
خداروشکر که فکرت آرامش گرفته عزیزم
به خاطر حرف ها و فشار اطرافیان هم خودت رو اذیت و ناراحت نکن، سعی کن بیخیال حرف مردم راحت و آسوده زندگی کنی و تصمیم درست بگیری، برادرتون هم خب کمی نگرانند ولی نباید این حس رو به شما القاکنن که بااث ناراحتی و نگرانی شما بشن، به نظرم خودت بشین باهاش صحبت کن و بگو. داداش گلم ازدواج دست خداست، هروقت وقتش برسه اتفاق میفته، من از زندگیم راضیم، پس شماهم نگران نباش و این قضیه رو بسپار به خدا
موفق باشی عزیزم
اینکه بخ فکرتون هستن خیالی خوبه. اما اینکه هنوز منتج به نتیجه نشده اذیت میکنه. من فکر میکنم بخاطر اینت که یکمی خاطرتون نگرانه.
راه حل همینه آبجی. ازدواج. با کار و اجتماع فقط سر آدم گرم میشه(با شیره:())
سلام خواهر گلم
انقدر زود وابسته نشو و چشم بسته تصمیم نگیر، آخه شماکه هنوز چیزی از این آقا نمیدونی که شب وروز داری بهش فکرمیکنی!!!!
توهمین یه جلسه ای که اونم به قول خودتون توپارک بوده ونتونستی زیاد حرف بزنی ومعذب بودی، چطوری فهمیدی همه معیارهاتون رو داره؟!!! اشتباهم میکنی برات مهم نیست که یه بار ازدواج کرده و طلاق گرفته ، این خیلی مسئله مهمیه اتفاقا، مخصوصا که دلایلی هم که برای طلاق دادن خانم ش آورده اصلا منطقی به نظرنمیرسه و بیشتر به بهانه گیری شبیهه!!!
به نظرم زیادی احساسآتی شدید، سعی کن رو فکر وذهنت کنترل داشته باشی عزیزم، تازه اون کسی که بیشتر باید بره تحقیق که ببینه علت جدایی این آقا واقعا چی بوده، شما وخانواده تون هستید
به هرحال امیدوارم هرچی به خیر وصلاحتونه همون پیش بیاد
حدسم اینه که عذابی که از تنهایی میکشین باعث این شرایط شده. حتما خودتون میدونین که هنوز نه به داره و نه به باره(یا نه به باره و نه به داره:)) )، دیگه نیازی نیست بیشتر توضبح بدم. اما چه میشه کرد، طبیعت فرار از تنهایی همینه. خیلیامون دچاریم.
آبجی، ساده گرفتن خیلی خوبه. کار خونگیم که دارین، ماشا الله. ولی از لحاظ اخلاقی دنبال نمره بالا باشین.
متاسفانه ما فکر میکنیم که تنها یک طرف زندگی مشترک در به طلاق رسیدن اون زندگی دست داره. اما حتما اتمام یه زندگی، همت منفی هر دو طرف رو می طلبه. گوشه نظرتون به اینم توجه کنید.
خوشبخت باشین:)
با سلام و احترام
از اعتماد شما به گروه مشاوران"رهروان ولایت"متشکریم. انشاءالله منشاء خیر و سعادت برای شما باشیم.
معرف و پشتیبان خوبی مثل برادرتان دارید که امتیاز عالی است. از طرف دیگر اینکه فارغ از مطلقه بودن این خواستگار، ایشان به دلتان نشسته هم حقیقتاً نکته مهمی است و جای شکر دارد.
آنچه که مهمتر است، این است که بیشتر و در مواقع و حالات مختلف صحبت کنید و سوالات چالش برانگیز بپرسید و سعی کنید از این طریق بیشتر با هم آشنا شوید. شما می توانید سوالاتتان را مکتوب کرده و با اولویت بندی مباحث را پیگیری کنید.
در ضمن اگر شرایط مهیا بود، با همسر سابقش هم صحبت کنید و دلایل واقعی طلاق را بدانید و با علم و آگاهی بیشتر مراحل بعدی را طی کنید. ان شاءالله خواستگارتان هم جواب مثبت را بدهند. اینکه دلتان به خوبی گواهی می‌دهند، نشانه خوبی است. ما هم دعاگوی شما هستیم. توکل به خدا و توسل به اهل بیت علیهم السلام را فراموش نکن.
شما زمینه را برای تحقیق بیشتر ایشان مساعد کن و هر آدرس و اطلاعاتی که لازم است در اختیارش قرار بده تا اعتمادش را جلب کنی و متقابلاً شما هم اطلاعات و آدرس و... بگیر.
ناگفته نماند که صبوری کن و خودت را برای هر نوع پاسخی آماده کن و خودت را با کارهای جنبی و تفریحی هم بیشتر مشغول کن. این لینکها را هم مطالعه بفرمایید. وفقکم الله