خواستگارم گفت شما را به عشقت معرفی خواهم کرد!!

16:56 - 1393/03/21

خیلی سخت پسری بدلم مینشیند
سلام.من قبلا هم یک مطلب گذاشته بودم با همین عنوان و گفتم که خواستگاری دارم که خیلی بمن علاقه داره اما من از ظاهر پسر دیگه ای خوشم امده.بعد ازمدتی که با همین خواستگارم صحبت کردم اخرش بمن گفت با اینکه خیلی بمن علاقه داره اما حاضره من رو به اون پسر که از طاهرش خوشم اومده معرفی کنه.البته گفت باید اول ببینم که ازدواج کرده یا نه.این حرفهارو با ناراحتی تمام بمن گفت جوری که واقعا احساس کردم پیش خواستگارم شرمنده شدم.بهش گفتم اگر با اون پسر صحبت کردم و به تفاهم نرسیدم تو تا اون روز برام صبر میکنی.خیلی ناراحت شد و گفت باشه صبر میکنم.من واقعا سردرگم شدم .بنظرتون چکارکنم؟؟؟؟؟با اون پسر صحبت کنم یا نه.ازطرفی این خواستگارم 3ساله که برای من صبر کرده و میترسم که دلش بشکنه.من چکار کنم؟؟؟

http://btid.org/node/31024
تصویر mazhararamesh

اول باید تصمیم بگیرید روی پله شک واینستید

لذا لازم هست بعد از بررسی معیارهاتون با هر دو طرف و هم کفو بودن در ازدواج، معیار اصلی زندگی با مرد آیندتون رو *اخلاق*بدونید

حتی زندگی هایی که با عشق و وفاداری اولیه شروع شده منجر به جدایی شده پس عشق و دوست داشتن و یا حتی صورت ظاهری طرفتون، تعهد نمیاره، اون چیزی که تعهد میاره *اخلاق* است و در آینده شناسایی نیازهای همسر

تصویر mahseta
نویسنده mahseta در

ببخشید میشه بپرسم شما چند ساله اید و اون آقایون چند ساله؟

تصویر haserat
نویسنده haserat در

من بیست و پنج سال،اون دوتا اقا 30 و 31 ساله

تصویر mohammadsina0611

خانم محترم، چنین پسری که عاشقانه علاقه بهت داره و حتی میگه منتظرت میمونم، یه فرشته ست، آره یه فرشته

با این جور آدما زندگی کردن واقعا لیاقت میخواد

سعی کنید لیاقتتون رو ببرید بالا و جواب مثبت بهش بدین!

زندگی فقط دو روزه، نذارید براتون حسرت بمونه

ای کاش دلها در چهره ها نمایان بود

اونوقت همه چیز رو میفهمیدین!

ازتون عذر میخوام که راحت بهتون حرف زدم، ولی حقیقت همینه

خواستگارتون یه مرد کامله، از دستش ندین

موفق باشین

تصویر mohammadsina0611

خانم محترم، چنین پسری که عاشقانه علاقه بهت داره و حتی میگه منتظرت میمونم، یه فرشته ست، آره یه فرشته

با این جور آدما زندگی کردن واقعا لیاقت میخواد

سعی کنید لیاقتتون رو ببرید بالا و جواب مثبت بهش بدین!

زندگی فقط دو روزه، نذارید براتون حسرت بمونه

ای کاش دلها در چهره ها نمایان بود

اونوقت همه چیز رو میفهمیدین!

ازتون عذر میخوام که راحت بهتون حرف زدم، ولی حقیقت همینه

خواستگارتون یه مرد کامله، از دستش ندین

موفق باشین

تصویر mohammadsina0611

خانم محترم، چنین پسری که عاشقانه علاقه بهت داره و حتی میگه منتظرت میمونم، یه فرشته ست، آره یه فرشته

با این جور آدما زندگی کردن واقعا لیاقت میخواد

سعی کنید لیاقتتون رو ببرید بالا و جواب مثبت بهش بدین!

زندگی فقط دو روزه، نذارید براتون حسرت بمونه

ای کاش دلها در چهره ها نمایان بود

اونوقت همه چیز رو میفهمیدین!

ازتون عذر میخوام که راحت بهتون حرف زدم، ولی حقیقت همینه

خواستگارتون یه مرد کامله، از دستش ندین

موفق باشین

تصویر نيلو
نویسنده نيلو در

شما که ایشون نمیپسندیدی چرا از همون اول گذاشتی بیاد خواسگاریت؟ که حالا این بحثا بشه؟ نکنه حوصلت سر رفته بود گفتی یکی بیاد یکم بازیچش کنم؟! ما داریم کجا میریم؟ فقط امیدوارم آهش دامنت نگیره!

تصویر haserat
نویسنده haserat در

من نخواستم بازیچه اش بکنم و هزارتا دلیل براش  اوردم که چرا جوابم منفیه اما اون حرف خودشو میزد و یا یکسری هاشو رفت اصلاح کرد یا بعضی هاشو با تلاش بدست اورد و مثلا تیپش رو هم به اصطلاح خودش اصلاح کرد اما درخصوص ظاهر بمن میگه اخه من چکار کنم وقتی که ظاهر ادم دست خودش نیست؟بمن میگه وقتی یک پسر انقدر دوستت داره تو دیگه چی میخوای؟بمن میگه نذار این ماجرای من و تو تموم بشه و تا اخر حسرتش به دل هردومون بمونه!!! راستش خودمم میدونم که پسر خوبیه اما مسئله اینه که تا حالا فقط ظاهر یک مرد به دل من نشسته.اصلا ادمی نیستم که بخوام کسیو بازی بدم اما این اقا اصلا حرف سرش نمیشه و هرچی میگم باز حرف خودشو میزنه

تصویر haserat
نویسنده haserat در

من نخواستم بازیچه اش بکنم و هزارتا دلیل براش  اوردم که چرا جوابم منفیه اما اون حرف خودشو میزد و یا یکسری هاشو رفت اصلاح کرد یا بعضی هاشو با تلاش بدست اورد و مثلا تیپش رو هم به اصطلاح خودش اصلاح کرد اما درخصوص ظاهر بمن میگه اخه من چکار کنم وقتی که ظاهر ادم دست خودش نیست؟بمن میگه وقتی یک پسر انقدر دوستت داره تو دیگه چی میخوای؟بمن میگه نذار این ماجرای من و تو تموم بشه و تا اخر حسرتش به دل هردومون بمونه!!! راستش خودمم میدونم که پسر خوبیه اما مسئله اینه که تا حالا فقط ظاهر یک مرد به دل من نشسته.اصلا ادمی نیستم که بخوام کسیو بازی بدم اما این اقا اصلا حرف سرش نمیشه و هرچی میگم باز حرف خودشو میزنه

تصویر haserat
نویسنده haserat در

من نخواستم بازیچه اش بکنم  و هزارتا دلیل براش اوردم که چرا جوابم بهت منفیه اما من هرچی بگم اوون باز حرف خودشو میزنه.همش میگه نذار ماجرای من و تو تموم بشه و تا اخر حسرتش به دل هردومون بمونه.هر ایرادی که گرفتم یا رفت اون موارد رو اصلاح کرد یا با تلاش بدست اورد و تیپش رو هم به اصطلاح خودش اصلاح کرده ،حالا بمن میگه اخه ظاهرم که دیگه دستم خودم نیست که بخوام تغییرش بدم.بمن میگه وقتی یک پسر اینطور دوستت داره تو دیگه چی میخوای! البته یکسری اختلافاتی سر مهریه و اینجور چیزها بینمون پیش اومد اما وقتی دید من بخاطر این چیزا میخوام این قضیه رو تموم کنم همشو قبول کرد.یک جورایی هر ایرادی که گرفتم ،اوناییشو که میتونست تغییر بده رو انجام داد و دهنمو بست.اما درخصوص ظاهر میگه اخه من چکار میتونم بکنم.من نمیگم ظاهر این اقا زشته و کاملا معمولی هست اما مسئله اینه که فقط ظاهر یکنفر به دلم نشسته و این اقا هم همش حرف خودشو میزنه

تصویر haserat
نویسنده haserat در

من نخواستم بازیچه اش بکنم و هزارتا دلیل براش اوردم که ما بدرد هم نمیخوریم اما باز حرف خودشو میزد.اخه نمیدونید چه جور ادمیه که!!!   اگر بخواد ته و توی یک قضیه رو دربیاره به هر قیمتی این کارو میکنه.هردلیلی که براش اوردم و گفتم به این دلایل جوابم منفیه یا رفت بعضی هاشو اصلاح کرد و  یا بعضیاشو با سعی و تلاش بدست اورد یا مثلا درخصوص ظاهر رفت یکسری اصلاحاتی در ظاهرش انجام داد.من هرچی به این ادم بگم باز اخرسر حرف خودشو میزنه و میگه اخه وقتی یک پسر انقدر دوستت داره تو دیگه چی میخوای.راستش با اخلاقش مشکلی ندارم و تمام  مشکلم با این اقا سر ظاهر و اینجور چیزهاست.مدام بمن میگه نذار این ماجرای من و تو تموم بشه و تا اخر حسرتش به دل هردومون بمونه

تصویر haserat
نویسنده haserat در

من نخواستم بازیچه اش کنم اما خود این پسر ول کن نبود.هزارتا دلیل براش اوردم که چرا جوابم منفیه اما زیر بار نرفت..من نمیخواستم این حرفارو بهش بزنم اما خیلی سوال پیچم کرد و اخرش حقیقتو از زیر زبونم کشید بیرون.نمیدونید چه جور ادمیه که!اگر بخواد ته و توی یک قضیه ای رو دربیاره به هرقیمتی این کارو میکنه

تصویر یاسی
نویسنده یاسی در

ب نظرم اگه با اون پسره صحبت کنی دل خواستگارت بدتر میشکنه و میره حتی اگه ب تفاهم نرسی
ب نظرم چشمتو باز کن و ب قیافه اهمیت نده گلم
اخلاق عجیبی داری

تصویر یاسی
نویسنده یاسی در

ب نظرم اگه با اون پسره صحبت کنی دل خواستگارت بدتر میشکنه و میره حتی اگه ب تفاهم نرسی
ب نظرم چشمتو باز کن و ب قیافه اهمیت نده گلم
اخلاق عجیبی داری

تصویر haserat
نویسنده haserat در

لطفا بهترین راه حل را پیش روم بذارید،انقدر با خودم کلنجار رفتم که دیگه دارم دیوونه میشم.خدایا چقدر بلاتکلیفی سخته!

تصویر cosar
نویسنده cosar در

حسرت بخور laugh

تصویر haserat
نویسنده haserat در

اونم راه حلیه

تصویر بصیرت
نویسنده بصیرت در

چطور دلت اومد اون پسر رو خوردش کنی؟!!! sad

تصویر haserat
نویسنده haserat در

من که نخواستم خردش کنم.خودش مدام منو سوال پیچ ام کرد تا اخرش پی به حقیقت برد.هرچقدر خواستم ازش پنهان کنم اما خودش با زیرکیش فهمید
 

تصویر miss arezoo

1-اعتماد

2-صداقت

3-اخلاق خوب

تصویر سحر20
نویسنده سحر20 در

خانومی شما اگه قبلا با اون آقای خوش قیافه ارتباط داشتیو اونم عاشق بود یه چیزی

ولی الان که هیچ رابطه ایی جز کار نیس و فقط بخاطره قیافه میخای بزور خودتو پیشش جا کنی بحثش یه چیزه دیگس

تو این دوره او زمونه تنها چیزی که دیگه نباید ملاک باشه برای ازدواج قیافس

چیزای مهمتری هس برای پایداری یک زندگی

که قیافه اصلا جزوش نیس

فک نمیکنم یه دختره بالغو تحصیل کرده این متنو نوشته باشه

چون این بیشتر شبیه احساسات دوره بلوغ و نوجوونیه indecision

یکم بهتر به اطرافت نگا کنی میفهمی همونطوری که از هر 10تا دختر 2تاش خوبه 

در مورده آقایون هم همین صدق میکنه

بنظرم ضررو داره اون اقای عاشق میکنه که اصلا عاشق شما شده

تصویر خجسته
نویسنده خجسته در

به نظر من حالا که گفتی و همکارم هستن .و مشخصه این اقا میدونه چطوری حرف بزنه.

حالا به بوسطه این اقا نبود.... بهتر بود ولی با اون خوش قیافه صحبت بکن تا شک و تردید بین این دو برطرف بشه .

چون اگه با این ازدواج بکنی هر مشکلی پیش بیاد نگه دلت پیش اونه.بذار مطمئن بشه که اونو میخای یا نمیخای

هر چی شد بهتر از ااین که بگی حالا که این اومده به این جواب بدم .

تقدیر دست خودمونه ....

 

تصویر haserat
نویسنده haserat در

دقیقا خودمم به همین فکرمیکنم.نمیخوام با این خواستگارم ازدواج کنم و فردا روز سر کوچکترین مسئله ای که پیش بیاد مدام بخودم بگم اگر همسرم اون یکی پسر بود الان این مشکلات رو نداشتم.درواقع نمیخوام وارد یک زندگی بشم و بعدش تازه دو دل بشم.چون اونجوری هم زندگی خودم و هم اون اقا رو تباه کردم.اما ازطرفی هم میدونم بخاطر اینکه اون اقا یک شهر دیگه هست حتی اگر بیاد خواستگاری و همه چیز هم جور بشه بخاطر شهرش خانوادم مخالفت میکنم.اما ازطرفی هم هنوز بعد دوسال باز تصویر اون اقا تو ذهنمه.فکرمیکنم اگر تحصیلات و دانشگاهمو بهتون بگم واقعا شاخ دربیارید که با این سطح تحصیلات چرا دچار چنین تردید بچه گانه ای شدم اما راستش با دلم نمیتونم کنار بیام

تصویر oghab
نویسنده oghab در

ظاهر طرف چه خوب چه بد بالاخره بعد از مدتي عادي ميشه
 

تصویر kia1991
نویسنده kia1991 در

خیلی خیلی ببخشید

ولی شما هنوز برای ازدواج آماده نشدی

دو روز دیگه تو زندگی با هر کردوم از این آقا ها میخوای بگی من از تیپ یه آقا خوشم اومده.

من نمیگم ظاهر ملاک نیس...ولی ملاک و معیار ظاهر رو نمیان علنی به خواستگارشون بگن

تصویر haserat
نویسنده haserat در

من به خواستگارم نگفتم که از ظاهر تو بدم میاد و از ظاهر فلانی خوشم میاد اما خودش انقدر سوال پیچم کرد و تحت فشار گذاشت که تو چرا انقدر ناراحتی  و چرا نمیذاری عقد کنیم؟نهایتا بعداز چند وقت دیگه جوابی برای حرفاش نداشتم و ناچار شدم حقیقت رو براش بگم.راستش من تا حالا از ظاهر هیچ پسری بغیر از همین یکنفر اینطور خوشم نیومده.برای خودمم جای تعجب داره که چرا نسبت به ظاهر هیچ پسری تا حالا حتی اگر خیلی هم ززیبا باشه هیچ حسی نداشتم و این اولین نفری بود که اینطور ازش خوشم اومد

 

تصویر مهتاب2

به نام خدا
سلام
نمی دونم اخلاق این آقا چه جوریه، ولی به این فکر کردین که اگر ازدواج با شخصی که خوشتون اومده جور نشد و با همین آقا ازدواج کردین و بعدها که زندگی عادی شد این مساله رو نخوان به روتون بیارن؟ یا به این فکر کنن که شما دلتون جای دیگه ست و زندگیتون سرد بشه؟
حالا درسته که بهتون پیشنهاد دادن تا با اون شخص صحبت کنین ولی ازدواج با شما در صورت به توافق نرسیدن با همکار ایشون عجیب میاد!
شاید زیادی عاشق شده و بر اساس احساسات داره تصمیم می گیره و معلوم نیست که این احساسات با وجود این جریان پایداری داشته باشه

تصویر haserat
نویسنده haserat در

بمن میگه اگر ازدواجم باتو جور نشه دیگه قید ازدواج رو میزنم چون واقعا خسته شدم.اما من فکرمیکنم ازروی احساس این حرفو میزنه و بعد نظرش عوض میشه.من بهش نگفتم واسطه بشو.وقتی که حقیقت رو فهمید اولش عصبانی و بعد ناراحت شد و گفت پس خودم میرم بهش میگم و اصلا به مخالفت های من توجهی نکرد.اولش گفت همین فردا میام خونتون خواستگاری و تو هم هیچی نباید بگی .من گفتم با زور نمیشه باکسی ازدواج کرد و باید ذهنم با این قضایا کنار بیاد.قبلا خودش بمن میگفت انقدر بهت علاقه دارم که حتی اگر قبلا یکبار هم طلاق گرفته بودی بازهم میومدم خواستگاریت

تصویر haserat
نویسنده haserat در

خواستگارم بمن گفت من طوری بهش میگم که اصلا فکرنکنه که تو از قضیه اطلاع داری.بمن گفت زندگی که عشق یک طرفه باشه بدردی نمیخوره.اون اقا هم با این خواستگارم همکار بودن و شرایط کاری و مالی هممون در یک حده.تحصیلات این خواستگارم بیشتره و میدونم که از نظر تحصیلی امکان اینو داره که همزمان با شغلش توی دانشگاه هم تدریس کنه.خیلی سعی کردن نظر منو عوض کنه اما اخرش گفت حالا که اینجوری شد خودم واسطه میشم.بهش گفتم چون اون پسر رفته یک شهر دیگه نهایتا اگر باهاش صحبت کنم هم سر این مسئله به تفاهم نمیرسم باهاش.اخرش که دودلی منو دید گفت اگر فقط دوجلسه باهاش حرف بزنی و بعد تمومش کنی من هم صبر میکنم

تصویر a3tila3t0nat0

ببخش عزیزم نمیخواستم اینقدر تند یرم ولی قبول کن که اشتباه خیلی بدی هم کردی

حالا کاریه که شده.نمیشه کاریش کرد.بهتره که سعی خودتو بکنی ببینی میتونی دلشو بدست بیاری یا نه.

بهتره که قید اون آقای خوش قیافه رو بزنی به چند دلیل

1-ایشون خودشون اقدام به خواستگاری نکردن شایدم هرگز نخوان ازتون خواستگاری کنن پس اینکه شما بری و ازشون درخواست ازدواج کنی چه با واسطه چه بی واسطه بعدا دچار مشکل میشی.کمترینش اینه که تو دعواها میگه تو خودتو به من تحمیل کردی وگرنه من که اصلا نمیخواستمت دلم برات سوخت

2-مردای خوش قیافه به درد مردم میخورن نه به درد زنشون(البته با عرض معذرت از همه آقایون خوش قیافه و البته با جنبه)خصوصا اگه کم جنبه باشن.هستن کسایی که مثل شما از این آدمای خوش قیافه خوششون بیاد و هستن کسایی که زرنگ تر از شما باشن که راحت قاپ شوهرتونو بدزدن.شنیدین که میگن دست بالای دست بسیار است؟؟؟پس شما هر روز و هر ساعت باید نگران این باشین که شوهرتون الان داره چیکار میکنه و تو مهمونی ها هم باید مثل چسب بهش بچسبی و ولش نکنی. هر شبم تلفنشو چک کنی.که اینجوری هم اعصاب شما داغون میشه هم اعصاب ایشون.

3-اومدیم و هم ایشون خودشون اومدن خواستگاری هم اینکه شما با مورد دوم کنار اومده باشین.شاید مشکل دیگه ای داشتن.مشکل اخلاقی مشکل خانوادگی مشکل اقتصادی و... شاید خانواده تون تاییدش نکردن؟شاید قبلا ازدواج کرده بودن؟یا شاید روابط نامتعارف داشتن با کسایی؟اونوقت چی؟

و دلایل دیگه ای که فعلا به ذهنم نمیرسه(با آمپری که من چسبوندم توقع بیشتر ازین نیست)

 

اصلا هم فکر نکنین که بتونین اون خواستگارتونو منتظر نگه دارین تا تکلیفتون مشخص بشه.

 

پس بهترین کار اینه که بعد از اینکه تصمیمتونو گرفتین که واقعا و از ته ته قلبتون میخواین که با خواستگارتون زندگی کنین  یه جلسه بزارین و با آرامش کامل با ایشون صحبت کنین که واقعا قید اون آقا رو زدین و وقتی دیدین که شما(خودتون)چقدر براشون ارزشمندین به این نتیجه رسیدین که تمام زیبایی های دنیا نمیتونه جای یک لحظه محبتشونو بگیره.درضمن حتما حتما ازش معذرت بخواین و واقعا هم سعی کنین که قلبی رو به ایشون بسپارین که در گرو محبت کس دیگه نباشه.

انشاالله که ایشونم میپذیرن و با هم خوشبخت میشین.

بازم از کامنت قبلیم معذرت میخوام

ولی خدا وکیلی خیلی داغ کردم

تصویر Aban
نویسنده Aban در

فقط همین رو می تونم بگم یا آدم نجیبی بوده این خواستگارت یا اینکه زیاد از دور و برش چیزی نمی فهمه و فکر کرده زندگی فیلم های عاشقانه تلویزیونه. در هر حال کار درستی نکردی.هیچ وقت از نیاز دیگران به نفع خودت استفاده نکن.

تصویر a3tila3t0nat0

سلام

خانومی شما فقط بخاطر ظاهرش شیفته اش شدی؟حالا اگه این آقا ازتون خوشش نیومد چی؟شاید اصلا کس دیگه ای رو درنظر داشت.

 

متاسفانه باید بگم که شما بازی رو دو سر باخت شدین!!!

مطمئن باش که دیگه اگر با خواستگارتونم ازدواج کردین دیگه اون ارزش و علاقه رو پیششون نخواهید داشت.

شما بد کاری با ایشون کردین،بد کاری

فکر نمیکنم که عذرخواهی از ایشونم دردی رو دوا کنه.اصلا یک لحظه هم فکر نکردید که اگه دلش بشکنه(که با این توصیفات 100% شکسته)و آه بکشه زندگیتون نابود میشه؟

برای اینکه بفهمین که باهاش چیکار کردین یه لحظه فقط یه لحظه خودتونو بذارین جاش . اگه شما دیوانه وار اونو دوست داشتین و بعد اون به شما میگفت که من از قیافه ات خوشم نمیاد زشتی و دلم یکی دیگه رو میخواد که اتفاقانم شما میشناسیش و باهاش هم صحبتی چه حالی میشدی؟فکر نکنم بتونی یه ذره اش هم بفهمی که چه زجری کشیده.

حالا با این اوصاف میگید صبر کن اگه فلانی منو نخواست بیا منو بگیر؟؟؟؟؟؟؟؟؟

بخدا قسم خیلی مرده خیلی،که اینجوری بخاطر شما که حتی براش یه ذره هم ارزش قائل نشدی دندون رو جگر گذاشته.

این همه راه جلوتون بود چرا صاف رفتی گذاشتی کف دست این بیچاره؟میخواستی بچرزونیش؟

لااقل میگفتی نمی خوامت کمتر میسوخت.اگه خودت مستقسم میرفتی از اونی که خوشت میاد خواستگاری میکردی و ضایع میشدی بهتر از این بود که جلوی این بیچاره شرمنده بشی.بخدا شرمنده شدن برات کمه باید همونجا جلوی چشمش زمین دهن باز میکرد و میرفتی توش از خجالت.

من از اینجا دود از کله ام بلند شده.میبینی که داغ کردم.ادبیات جمله هام عوض شده.

بنظرم وقاهت محضه اگه ازش بخوای واسطه بشه با طرف صحبت کنی.

قید این خواستگارتونم بزنین چون دیگه دلش ترمیم نمیشه حتی اگه جلوش به پاش بیفتی.اینجوری زندگی خودتم داغون کردی چون باید یه عمر با کسی زندگی کنی که دیگه نسبت بهت سرد شده و هیچ احساسی به تو نداره.

اگه یه ذره معرفت داری حداقل این لطفو بهش بکن در قبال کاری که برات کرده بکش کنار که عمر و جوونیشو تلف نکنه

تصویر cosar
نویسنده cosar در

میترسی که دلش بشکنه!!!!!

خواهر من صاعقه زدی وسط اعصابش حالا میگی وای میترسم؟

من اگه جای اون پسر بودم میرفتم و هرگز برنمیگشتم

ازدواج ده بیست سی چهل نیست که......

تصویر Seyedeh
نویسنده Seyedeh در

 

سلام خواهر خوبم،

صرفا بخاطر ظاهر از کسی خوشت اومده؟بدون اینکه ببینی با هم تفاهمات لازم رو داری؟

خودت رو جای این خواستگارت بذار واقعا اگه کسی با خودت اینکارو کرد دلت نمیشکنه؟ناراحت نمیشی؟

خواهرم فقط یک مقدار منطقی فکر کن به این قضیه...

موفق باشی،یا علی