رفتار پسرم قابل تحمل نیست

09:37 - 1402/07/12

با سلام و خسته نباشید
من یه پسر ۳ساله و ۲ماهه دارم خیلی بچه باهوشی هست مودب هست ما فرزند دیگه ای هم داریم که اونم پسره توی ۳ماه هست پسر بزرگم اولش که داداشش رو دید خیلی شوکه بود و اذیت می‌کرد اما یه مدت بود کاملا خوب شده بود یعنی ریز ریز اذیت می‌کرد ولی خب قابل تحمل بود و اینکه در حدی نبود بخواد حرص آدم رو دربیاره ولی چند روزی هست خیلی حرص در آور شده در حدی که واقعا دیگه نمیتونم تحملش کنم متاسفانه چندباری از کوره در رفتم کتک مفصلی زدمش و حتی توی حموم هم چند ثانیه ای نگهش داشتم اما فقط چند دقیقه جواب داده نه تنها بهتر نشده بلکه بدتر هم شده و متاسفانه خودمم بعد برخورد بدم به شدت عداب وجدان میگیرم از خودم بدم میاد و احساس شدید گناه میکنم بارها شده خودمو کنترل کردم باهاش با محبت هم برخورد کردم بهش وعده جایزه دادم اما فقط همون لحظه میگه چشم،یه مشکل دیگه هم هست پسرم اصلا از پدرش حساب نمی‌بره چون همسرم خیلی باهاش راه میاد با این حال پسرم بازم پدرش رو هم اذیت میکنه حتی بهش میگه نکن میخنده و بی اهمیت به کارش ادامه میده،درضمن پسرم قبلا موقع ای که دعواش می کردم نمیخندید ولی این رفتار رو از پسر خاله اش یاد گرفته وقتی دعواش میکنم زیر لب میخنده گاهی اوقات واقعا کم میارم و نمیدونم باید چیکار کنم؟ درضمن ما بیشتر محبت و توجهمون به پسر بزرگمون هست،لطفا راهنمایی کنید ممنونم

 

----------------
کاربران محترم مي‌توانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: https://btid.org/fa/forums
همچنين مي‌توانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: https://btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران مي‌توانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگه‌دارند و به آن استناد کنند و همچنين در مرور زمان نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مسئولين انجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد:  https://btid.org/fa/user/register

انجمن‌ها: 
http://btid.org/node/259747
تصویر روئین تن مهدی

سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم
ضمن تشکر از ارتباط شما با مجموعه
سوال فرمودید که از اذیت کردنهای پسرتون در حق داداشش عاصی شدید، گاهی از کوره در میرید و پسرتون رو تنبیه می کنید و از کرده خودتون پشیمون میشید.
چند نکته خدمت شما عرض میشه امیدوارم مفید واقع بشه
1- پرخاشگری پسر شما نسبت به برادرش ممکنه ناشی از این باشه که شما در توجه کردن به فرزندانتون دچار تبعیض شدید و پسر شما چنین درکی از تبعیض رو داشته و لو اینکه شما قصد و غرضی نداشته اید یا حتی این قضیه تبعیض رو انکار کنید. مهم اون چیزی هست که ایشون از عملکرد شما برداشت می کنه. پسر شما به نشانه اعتراض نسبت به این امر، نسبت به برادرش پرخاشگری می کنه و اذیتش می کنه. چون برادرش رو منشا این تبعیض می دونه و زورش به همین برادرش میرسه.
به محض متولد شدن برادر کوچک، ناخود آگاه حس حسادتی برای فرزندان پیش میاد که قرار است توجه والدین نسبت به من کم بشه و به دیگری برسه. حس حسادت انگیزه ابتدایی است برای زد و خوردهای بعدی. که عملکرد بعدی شما می تونه این حسادت رو کم کنه یا تشدید کنه. وقتی حسادت تشدید میشه که ببینه توجه شما تبعیض گونه باشه.
همونطور که فرمودید ممکنه بفرمایید که من توجهم به پسر بزرگترم بیشتره. منظور شما از این "توجه" چیه؟ توجه کردن به معنی کنترل کردن و مدام چشم انداختن به عملکرد و رفتارش نیست. توجه کردن صرفا به معنای بازی کردن و شراکت در هیجانات کودک نیست هر چند این هم لازمه اما توجهی در اینجا مهمه که بتونه نیاز درونی کودکتون رو مطابق اقتضاء سنیش رفع کنه. 
یکی از نیازهای کودک در این سن، حس دیده شدن و حس بزرگی و یک حس استقلال نسبی است. شما با رفتارها و تکنیک هایی که بکار می بندید می تونید کودک خودتون رو از حیث این نیازهای درونی تامین کنید.
2- عامل دیگر اذیت کردن و پرخاشگری فرزند شما این هست که پسر شما در آستانه اثبات خود و به قول معروف ابراز وجود هست. که حتی برای تامین این میل گاهی اقدام به پرخاشگری و قشقرق می کنه و لو اینکه برادری نداشته باشه و اگر هم داشته باشه شما تبعیضی در محبت ورزی و توجه نداشته باشید.
پس دعوا و اذیت کردن برادر ممکنه دو عامل و انگیزه داشته باشه
1- اعتراض به وجود تبعیض در توجه
2- اثبات وجود استقلالی خود در راستای رشد شناختی و شخصیتی خودش. هر چند به طور مصداقی دچار اشتباه میشه. یعنی به اشتباه فکر می کنه که یکی از راههای اثبات خود اینه که بتونه برادر خودش رو مطیع خودش کنه و بر او روحیه سلطه گری داشته باشه. که دعوا و اذیت کردن یکی از ابزارهای سلطه گری است.

هر کدوم از این دو عامل که وجود داشته باشه شما می تونید با این ایده رفتارش رو تعدیل کنید.

مسوولیتهای کوچیک بهش بدید.  اگر از لفظ "مسوولیت" یا الفاظی به این معنی استفاده کنید، این طور تلقی می کنه که چقدر بزرگ شده که بهش مسئولیت سپرده میشه و برا خودش کسی شده. به عنوان مثال بهش بگید "علی آقا، از این ببعد مسوول آوردن سفره ناهاره یا ...» گاهی حتی اگر یادش رفت، شما کارش رو انجام ندید و بهش یاداوری کنید و با لطافت بگید ما معطل دخترمونیم که سفره بیاره تا غذا بخوریم. با این کار ، پسر شما این طور حس می کنه که اونقدر مهم شده که کار و مسوولیت او نیاز بزرگسالان رو بر طرف می کنه !

ازش در مورد اینکه برای ناهار یا شام چی درست کنید نظر خواهی کنید. اجازه بدید که حس کنه برای خودش کسی شده. زمان و مکان رفتن به گردش رو از پسرتون نظر خواهی کنید. از هر چند مورد نظر خواهی گاهی به نظرش چراغ سبز نشون بدید.

به پسر بزرگتر وقتی که همه چیز آروم هست مسئولیت برادر کوچکتر رو به ایشون سپردید و بگید مسئولیتش با شماست. اینکه مواظب باشی حرف بد نزنه، کار خطرناک نکنه و مواظب وسائلش باشه و اگر در مساله ای قضیه تون حل نشد، به هیچ وجه نزنش و به من (مادر) ارجاع بدید.

با این راهکار، پسر بزرگتر شما دیگه به دید یک رقیب به برادرش نگاه نمی کنه تا اینکه اذیتش کنه. بلکه به دید یک امانتی که مامانش بهش سپرده و مسوولیتش رو به گردنش نهاده نگاه می کنه.

مواجهه پدر ایشون هم باید مقتدر اما مهربان باشه. گاهی این اقتدار با لحن جدی به پسر القاء می شه. در زمینه تنبیه هم باید بیشتر از روش محرومیت از موارد مورد علاقه اش استفاده کنید تا موارد پرخاشگرانه و تنش زا مثل زندانی کردن و...! این روشها صرفا فاصله شما رو دورتر خواهد کرد، پنهان کاری فرزندتون رو بیشتر می کنه. که مولد معضلات دیگه خواهد بود.

نکته پایانی:

در قبال خواسته های غیر منطقی پسرتون کوتاه نیایید. حتی اگر پرخاشگری کرد. حتی اگر قهر کنه و ناراحت بشه و سرش رو به زمین و دیوار بزنه. اجازه ندید قهر و قشقرق رو ابزاری برای رسیدن به خواسته هاش به کار بگیره. و شما هم احساسی برخورد نکنید. حتی واکنش هم نشون ندید، هیچ واکنشی (حتی روش داد هم نزنید دقیقا مثل اینکه هیچ اتفاقی نیفتاده). واکنش نشون دادن شما یعنی برگ برنده و حس پیروزی برای پسر شما. و با این حس پیروزی، این روحیه تقویت میشه که دفعات بعد هم از این ابزار استفاده کنه. پس به کار خود مشغول باشید و بی اعتنا باشید، همین!

موفق و پاینده باشید

تصویر دریافت سوالات

سلام خسته نباشید

من ی پسر ۳سال چندماهه دارم خیلی مهربونه باید خیلی مراعات کنیم رفتارمون رو فقط باید به زبون بگیریمش و چند وقتی  هست واقعا دارم روی خودم کار میکنم که بهترین رفتار رو باهاش داشته باشم چون چندماهی هم هست یه فرزند دیگه خدا بهمون بخشیده که اونم پسر هست میدونم واقعا شرایط پسر اولم رو کاملا باید درک کنم حالا سوال من اینه موقعی که پسرم کار اشتباهی میکنه و منم بهش میگم این کار درست نیس گریه میکنه و میگه من دوستت ندارم بابا رو هم دوست ندارم  من خیلی ناراحت میشم ولی بهش میگم عوضش ما تورو دوست داریم،حالا خواستم بپرسم من در مقابل این رفتارش باید چه واکنشی نشون بدم و آیا بهش میگم ما دوستت داریم اشتباهه؟و اینکه خیلی زود از هم سن و سالش چیز یاد میگیره توی پارک حرف زشت میزنن اینم توی خونه تکرار میکنه ما در مقابل اینکار باید چیکار کنیم؟آیا بی توجهی کنیم یا اینکه براش توضیح بدیم این حرفش زشته،آخه تا حرفی میزنم زودی گریه میکنه میگه دوستت ندارم عروسکامو دوست دارم و میگه ازم نگهداری نمیکنی،هر چند احساس میکنم این حرفاش بی ربطی به داداش کوچیکش هم نیس لطفا راهنمایی کنید که بهترین تصمیم رو بگیرم و بهترین رفتار رو باهاش داشته باشم.
خدا خیرتون بده

تصویر روئین تن مهدی

سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم

ضمن سپاس از همراهی شما

عرض تبریک داریم خدمت شما بابت این رزق و روزی که خدا به شما عنایت فرموده که امیدوارم خداوند و اهل بیت هم در کنار تلاشی که در تربیت صحیح فرزندان دارید لطفشون رو در این زمینه تمام بفرمایند.

همونطور که می دونید محبت فرزند به مادر یک امر طبیعی و ثابتی است که خدا در دل کودک قرار داده است. پس به هیچ وجه از گفته فرزندتون نگران نباشید، به قول معروف گفتن اینکه «دوستت ندارم» آسونه اما عمل کردن کودک بهش در مواقع چالشی سخته.  یعنی میشه گفت صرفا یک لقلقه زبانی است که کودک هیچ توجهی به معنا  مفهومش نداره.
در واقع این گفته توسط کودک یک ابزار محسوب میشه و حقیقتی پشتش نخوابیده.

برای توضیح بیشتر حول این مطلب بخاطر تشابه سوال شما با سوال یکی از کاربران به لینک زیر مراجعه بفرمایید.

http://btid.org/node/203617

حتی گریه کردن کودک هم گاهی ابزاری برای عمل کردن والدین به خواسته های کودک هستش. در این مواقع به هیچ وجه نباید منفعل بشید بلکه باید بی اعتنا بود. و الا اگر به گریه های کودک واکنش نشون بدید این آموزه برای کودک شما تقویت میشه که هر وقت خواستم به خواسته ام برسم باید گریه کنم. البته این خاموشی و عدم واکنش شما باید بعد از شناخت دهی و دلیل آوردن برای ممانعت شما باشه. یعنی توضیح بدید به زبان ساده که دلیل مخالفت شما چیه. بعد از این به هیچ وجه با مقاومت کودکتون واکنش نشون ندید. (مثل اینک اصلا چیزی نشنیدید و چیزی ندیدید )

گاهی زودرنجی کودک ناشی از عدم اعتماد به نفس اوست. اینجا لازم هست این اعتماد به نفس رو در کودکتون تقویت کنید. بازی کردن با کودک یک مجموعه ای از عناصر تربیتی است که یکیش کسب اعتماد به نفس هستش.

در خصوص مساله یادگیری کودک شما از فضای پارک هم، در وهله اول از خودتون واکنش نشون بدید. انزجار لفظی و شکلی (صورت در هم کشیده و اخم کرده) به حرفهای زشتی که یاد میگیره و بکار میگیره.

دو نوع واکنش در این مواقع نشون بدید.
1- از بکار بردن این گونه الفاظ در خلال حرفهای خودش تنبیه بشه. (تنبیه از جنس محرومیت از چیزی که مورد علاقه کودک هستش)

2- تعیین جایزه: به کودک خودتون بگید که اگر در پارک به کسی که چنین حرفهایی میزنه تذکر بده که" این حرفت زشته و اگر ادامه بدی من دیگه دوستت نیستم"، پیش شما جایزه داره. به گزارشی هم که به شما می ده اعتماد کنید.

بهترین ها رو برای شما آرزومندم

موفق باشید