باسلام و وقت بخیر
من مزاحم شدم تا ببینم شما میتونید اون قطعه نرم افزاری که در مغز من نصب نشده پیدا کنید؟من چهل سالمه.مشکل من اینه که عشقهای نافرجام زیادی داشتم . تقریبا از هیجده سالگی شروع شد که عاشق یکی از همکلاسیام شدم.بدون اینکه بهش بگم همیشه بهش فکر می کردم.شاید اونهم احساساتی داشت بهم.ولی حتما جدی نبود.همینطور سرکارچندمورد پیدا شدند که حس خوبی بهم میدادند.ولی هیچ صحبتی بینمون ردو بدل نشد.در ضمن در سن بیست و سه سالگی دچار ناامیدی شدید شدم. بطوریکه یادمه می گفتم اگر خودکشی مشکلی نداشت خودم را می کشتم!بعد یه عشق جدید اومد حالم خوب شد.کسایی که عاشقشون میشدم را ایده آل میدیدم. اصلا دیگه حواس نمی فهمیدم مشکل اصلی من اینه که وقتی عاشق نیستم رابطه خوب و خالصانه ای باخدا دارم ولی وقتی عاشق میشم وقتی به خدا فکر میکنم قیافه کسایی که عاشقشون شدم میاد توذهنم.در ضمن من سه سال پیش از بس که گفتن چرا ازدواج نمی کنی خودم را بالاجبار عاشق یکی از خواستگارام کردم و بدون شناخت کامل باهاش ازدواج کردم و هشت ماه پیش جداشدم....من تا این مشکلم حل نشه نمیتونم ازدواج موفقی داشته باشم. به من بگید مشکلم چیه؟ چکار باید بکنم؟الان حالم خوبه .عاشق هیچکه هم نیستم.می ترسم دوباره قضیه تکرار بشه.ممنونم
نرم افزار مغزم را نصب کنید!
18:05 - 1392/12/21
انجمن‌ها:
http://btid.org/node/27139
من متوجه نمیشم بالاجباریعنی چه؟یعنی دیگران شمارومجبورکردن.بنظرم اول باید شناخت باشه تاعشق شکل بگیره.
سیتا خانوم!!!
بنده هم به عشق ناخودآگاه اعتقاد دارم. اما حرف من اینه که از صحبت های ایشون این چنین برداشت میشه که کد نویسی ذهن ایشون اینه که اول عشق، بعد شناخت (آیا شما قبول می کنید که اول عشق باشه و بعد شناخت؟!!)
هم زمان بودن اینها با هم خوبه. اول شناخت و بعد عشق هم خوبه. اما اگر اول عاشق بشیم ناخودآگاه ضریب شناختمون پائین میاد.
حالا در مورد این خواهرمون که دیگه این موضوع به اوج خودش رسیده و ایشون فقط و فقط به دنبال تبادل عاطفه هستند و گوشه ی چشمی هم به شناخت اولیه ندارند(البته اینو از حرفاشون برداشت کردماااااااا. امیدوارم اشتباه کرده باشم)
به نظر من اومد که ایشون نمی تونن خودشون رو تغییر بدن.
فکر نکنم اینطور باشه که به دنبال تبادل عاطفه باشن. شاید درست ترش این باشه که بگیم نیاز به تبادل عاطفه در ایشون بسیار زیاده.
خانوم ؛ شما اول ازدواج کنید ؛ بعد عاشق بشید
توصیه نیستا . اینو از خیلی خانوما شنیدم . یعنی مردی که خاستگاریشون اومده رو پسندیدند و دیدن مرد خوبی برای زندگی میتونه باش (عاشق و شیداش نشدند)
بعد که صیغه عقد جاری شده یهم احساس کردند که : وااای من چقدر عاشق این مر هستم
به جان خودم برام تعریف کردند .
احساس می کنم شما نا خوداگاه دچار این عشق ها می شین
به نظر من چاره کار شما ازدواج با فردی هست که عاشقانه بهشون علاقه مند می شین
چون خانم هستین می تونین علاقتون رو با رفتارتون بهش بفهمونین
که بهتره همراه با شناخت هم باشه، یعنی وقتی اون هم اومد جلو تحقیق کنین و باهاش در مورد ملاک هاتون صحبت کنین
اینطوری هم با کسی ازدواج کردین که عاشقشین و هم در موردش تحقیق کردین و نهایتا انتخاب درستی هم خواهید داشت.
ایشالله بعد از ازدواج هم اگر انتخابتون درست باشه و مهارت های زندگی متأهلی رو یاد بگیرین، با توجه به تجاربی که تا الآن کسب کردین عاشق شخص دیگه ای نمی شین.
خواهر خوبم ...
شما هنوز خودت حقیقیتو اونجور که باید نشناختی ..
و همه این سردرگمی ها هم بخاطر همینه .. !
همیشه از بیرون به خودت نگاه کردی ..
و همیشه ایده آلها رو تحسین کردی .. بدون اینکه بدونی چرا این ایده آل بود ..!
و تا زمانی که چنین باشی .. چنین نیز خواهی ماند .. سردرگم .. خسته .. ناامید .. بی هدف و ... اینا همه عوارض همین درد هستش ..
پس به نظر حقیر بجای درمان برو دنبال ریشه درد ..
اینجوری نرم افزار مغز شما به طور اتوماتیک خودش نصب خواهد شد .. کافیه فقط بهش کد بدی ..
امیدوارم موفق باشی ..
سلام
با توجه به اینکه توضیحات کافی از شخصیت خودتون ندادید نمیشه دقیق نظر داد.
اما به نظر بنده اولین مشکل اینه که شما قبل از شناخت، می خواهید عاشق بشید. این که آدم در یک نگاه میتونه عاشق بشه درست (گاهی اوقات پیش میاد)، اما اینکه آدم خودش بخواد از روی عمد چشماشو به همه چیز ببنده و صرفاً عاشق بشه؛ این خطرناکه.
انسان اگر عاقلانه انتخاب کنه، عاشقانه زندگی می کنه...
برادر یکی از جملاتتون مفهوم نیست.
«شما قبل از شناخت می خواهید عاشق بشید»
اختیار.................عشق؟!؟
به نظرم ایشون از یه امر ناخوداگاه دارن صحبت می کنن.
سلام سیتاخانم فکرکنم ایشون خانم باشن نوشتن ازبین یکی از خواستگارام اگه اشتباه نکنم.
سلام عزیزم
درسته من هم فکر می کنم ایشون خانم هستن.
چه طور؟
اگه منظورت متن بالاست، با آقای بصیرت بودم!
کلا چون من اول فکرکردم آقا هستن بعدبه اون جمله رسیدم فهمیدم خانوم هستن فکرکردم شماهم مثل من اول اشتباه فکرکردی .