با سلام و عرض تشکر از تمامی دوستانی که ما را در پربار کردن مطالب یاری میرسانند.
به عنوان جمعبندی با ارجاع به همان پاسخ ابتدایی
انسان به طور طبیعی وقتی به سن بلوغ رسید در وجود خود نیاز به ازدواج(ارتباط با جنس مخالف) را احساس میکند ولی هیچگاه کسی این را قبول نمیکند که تا پسری به سن بلوغ رسید بدون اینکه شرایط اصلی دیگر را داشته باشد برای ازدواج او اقدام شود.
اسلام علاوه بر اینکه بر ازدواج زودهنگام جوانان تاکید دارد ولی برای آن هم شروطی را مدنظر قرار میدهد که باید احراز شود..قرآن در آنجایی که قرار است سرپرستان ایتام، مال آنها را به آنها تحویل دهند میفرماید اضافه بر شرط بلوغ نیاز به بلوغ عقلی است یعنی بعد از بلوغ جسمی تا به بلوغ عقلی نرسیده اند اموال آنها را به خودشان تحویل ندهید. به طریق اولی همسر برگزیدن برای آنها نیز نیاز به بلوغ عقلی دارد و همچینین اگر برای یتیمان بی سرپرست، این حکم برقرار باشد به طریق اولی برای فرزند انسان که قرابت بیشتری با او دارد این مسئله ثابت است.
خداوند تبارک و تعالی در قرآن کریم میفرماید:«وَ ابْتَلُوا الْيَتامى حَتَّى إِذا بَلَغُوا النِّكاحَ فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْداً فَادْفَعُوا إِلَيْهِمْ أَمْوالَهُم؛(نساء/آیه۶) و يتيمان را (نسبت به امور زندگي) بيازماييد تا هنگامي که به حد ازدواج برسند؛ پس اگر در آنان رشد لازم را يافتيد اموال شان را به خودشان بدهید.»
اصلی ترین شرط برای اقدام به ازدواج خصوصا ازدواج پسران بلوغ عقلی است.یعنی فرد به این رشد و توانایی رسیده باشد که بتواند با هنرمندی و مدیریت بالا مسئولیت و بار یک زندگی مشترک را به طور نسبی به دوش بکشد.
ما به عنوان اصلی ترین و راهگشا ترین مقدمه به شما پیشنهاد میکنیم که در خود این توانایی را به وجود آورید و اگر احساس میکنید آن را دارا هستید آن را تقویت کنید تا در صورت اعلام و ابراز علاقه برای ازدواج، از لحاظ روانی در موقعیت برتر قرار داشته باشید و نفوذ کلامتان بیشتر شود.
در ادامه به چند روش اعلام آمادگی برای ازدواج اشاره میکنیم.
۱.روش مستقیم: خودتان مستقیم با خواهرتان در این باره صحبت کنید. که اگر این روش را انتخاب کردید قاعدتا نحوه بیان آن و استدلالهای مطرح شده در صحبتها بسیار با اهمیت است .در عین حالی که باید با حجب و حیا سخن بگویید، باید مستدل، جدی و صادقانه حرف خود را بیان کنید.
۲. روش غیر مستقیم که خود به دو صورت میتواند باشد.
اولا:به کسی که قرار است نقش واسطه را برای شما انجام دهد باید مطمئن باشید و از نفوذ نسبی کلام او نیز آگاهی داشته باشید. ایشان میتواند در جایی که هم شما و هم خواهرتان حضور دارند از جانب خودشان پیشنهاد ازدواج شما را مطرح کنند مثلا بگویند نمیخواهید برای فلانی آستین بالا بزنید و همچنین میتوانند از زبان خودشان برخی استدلالهای شما را نیز بیان کنند که مثلا ماشاالله برا خودش کسب و کار داره و مثلا الان داره خودش خونه رو میچرخونه و ...
با این روش شما میتوانید فضای مسئله رو بسنجید و ببینید موافقت و مخالفت خانواده در چه حد هست تا اقدامات بعدی رو انجام بدید.
ثانیا:میتوانید با یک واسطه مطمئن و در فضایی که شما حضور ندارید خواسته خود را به صورت صریح به گوش خواهرتان برسانید. خصوصا این روش در آنجایی بیشتر به کار میآید که با روش پیشنهاد ازدواج از طرف شخص سوم چندان موافقت نشده باشد.
ابتدا لب ها را گشوده
با نزدیک کردن قسمت انتهایی زبان به سقف دهان، حرف (خ) رو تلفظ کنید. و بلافاصله آنرا با حرف(آ) دنبال کنید. صدای (آ) رو موقعی که پزشک عمومی چوم بستنی روی زبان میذاره در می آوریم.
به همین منوال، باقی حروف را به این صورت از حفظ دنبال کنید:
(خواهرم خواهرای مردم! یه کار خیری بکن آبجی!)
آقا داداش، .اول اینکه تبریک میگم بهتون بخاطر این تصمیمی که گرفتین.. بهترین کارو میکنین الان تو فکر ازدواج هستین...هر چی سن بالاتر بره ، اونم تو شرایط امروز جامعه، خیلی خیلی سخت میشه براتون...ایشالا وقتی ازدواج کنین تک تک لحظاتتون با انگیزه و امید بیشتری میشه، تلاشتون هدف دار میشه، خدا برکت میده به روزیتون ان شاءالله....فکرتون آسوده س و آرامش دارین، کسی هست که دوستون داره و دوسش دارین، خلاصه اینکه از همه نظر برد کردین، البته همه اینا منوط به اینه که انتخاب درستی داشته باشن..ان شاءالله عقلانی و عشقولانه!!!
Jخب حالا پای آبجی خانوم میاد وسط...!!!
اصلنم سخت نیست.... خواهرا از خداشونه واسه داداشاشون آستین بالا بزنن، مورد معرفی کنن....هر چی باشه خواهر شوهری گفتن، خودشون انتخاب کنن که بهتره...والله به خدا....!!!
والله من خودم قبل اینکه داداشم بخواد لب تر کنه...دست به کار شده بودم...می شستیم مورد ردیف می کردیم، خوش میگذراندیم!!!
احتمالا با پدرتون خیلی راحت نیستین و برادر بزرگتر ندارین که اگه داشتین می تونستین از طریق ایشون مطرح کنین.....
آبجی کوچیک چطور؟؟ اگه البته باهاش راحتین و بچه جلبی هست!!! به عنوان عامل نفوذی آبجی کوچیکه رو بفرستین واس مطرح کردن بحث !!! که چقدر دلم عروسی می خواد...مثلا داداش فلان دوستم ازدواج کرده!!!! چرا آقا داداش ما ازدواج نمی کنه..هااااااااااا!!!
با خاله و یا عمه جانتون صمیمی نیستین؟!!! خیلی وقتا پیش میاد که آدم از طریق خاله یا عمه ش...یا حتی دایی و عمو تو شرایطی قضیه رو مطرح کنن...بصورت کاملا حرفه ای!!!
از اینجا به یعد دو حالت داره، یا کسی مدنظرتون هست که خب اول نفرمایین این مطلبو!!! بعضی آبجیا حساس بیدن رو داداششون!!!
آسه آسه!!!
میریم سراغ حالت دوم، که کسی مدظرتون نیس، خب ریش و قیچی دست آبجی و مامان محترمه...
سرخ و سفید شدن نداره....
یه چیزی هم بگم البته بد آموزی داره!!! می تونین یه مدت فیلم بازی کنین، همش دست به گوشی، روز و شب مشغول باشین!!! خودشون بهتون شک میکنن که نکنه ...آه خدای من.....دیدی چی شد؟؟!!!! داداش چش و گوش بسته م از راه به در شد،...حالا چه کنیم؟؟!!! براش زن بستوینم!!!! و تردید نکنین خودشون پیش قدم میشن!!!!
اگه باز هم نتونستین مطرح کنین شماره آبجی خانوم رو مرحمت بفرمایین، حله..
ممنون بابت نظراتتون ،بنده به فکر نامزدی ام فعلا ،نه سر زندگی رفتن،دوم اینکه اینو که خودم میدونم باید بهش بگم ،اما اگر شما جای من بودید چی میگفتید????
بازم ممنون بابت نظرتون،
در جواب یکی از دوستان که ازدواج زوده برام،اینه که شما وقت ازدواجت گذشته بنده موقعه ازدواجمه و شرعا همین الانه ،شرع رو فدای عرف نکنید ،بعدم 21 سال کوچیکه???
بی زحمت سوال بالامو هم جواب بدید
سنت کم نیست البته تا بخواهی ازدواج کنی میشی 23.
نگران سربازیت هم نباش متاهل باشی میفتی تو شهر خودت
منتهی باید یک آب باریک داشته باشی مثلا کاره پاره وقت بدون اون زندگی سخت خواهد بود
بیست و یک سال سن خوبیه.
فقط من اگه خواهر شما بودم میگفتم هر وقت تکلیف سربازیت مشخص شد و یه شغل مشخص داشتی و هدف داشتی برای زندگی بیا بریم خواستگاری من یه ذره خواهر سختگیری هستم دلم میخواد که برای برادرم با دست پر برم جلو خواستگاری.
بعدم به نفع شما هست که همسرتون پنج سال ازتون کوچکتر باشه دختر پنج سال کوچکتر هم الان داره دبیرستان درس میخونه برای همین شاید سخت پیدا بشه پس عجله نکن.
بستگی به روحیه ی خواهرتون داره...
بعضی خواهر ها خودشون خوششون میاد نگفته کیس پیدا میکنن
بعضی خواهر ها فقط منتظر یه لب تر کردن هستن
بعضی خواهر ها باید براشون کادو بخری
بعضی خواهر ها باید براشون خواستگار پیدا کنی
بعضی خواهر ها باید به این نتیجه برسن دارین از دست می رید
بعضی خواهر ها باید غیرت خواهرانشون رو شعله ور کنی
بعضی خواهر ها باید کلی منت بکشی و ...
بعضی خواهر ها هم هر کار کنی می گه به من چه برو خودت پیدا کن...
بعضی خواهر ها هم باید واگذارشان کنی به خدا...
اما پربازده ترین کار تجربه شده عذاب وجدان دادن به خواهر های احساساتی و خواستگار پیداکردن برا خواهر های نیمه احساساتی و بی خیال شدن خواهر های منطقی ست...
اونا کیسشون خوب بوده و باهاشون راه اومده
این روزها دخترا چرتکه بدست میزان اموال پسر را حساب میکنن
اگر هم خودشون عاقل باش این وظیفه خطیر را به خانواده هاشون می سپارن
همانطور که پسرها میگن ما خوشکلی برامون مهم نیست
دخترا هم میگن پول برامون مهم نیست
به قول اقای قرائتی این شک در توانایی خداست که ادم فکر کنه که وقتی مجرد هست خدا روزیش رو می رسونه ولی وقتی ازدواج کرد دیگه از قدرت خدا خارجه که روزیش رو برسونه...
منم اولش می گفتم این اقای قرائتی هم دلش خوشه مگه می شه!!!
اما خودم با چشم خودم توی زندگی اطرافیانم که توکل کردن و خیلی زود دست به ازدواج زدن دیدم که هنوز یکسال از عقدشون نگذشته که همشون کارشون درست شد و عروسی گرفتن
و واقعا به این حرف اقای قرائتی رسیدم که قدرت خدا توی درست کردن کارها جوریه که فقط لازمه بهش توکل کنی و بری جلو و ....
خیلی راحت برید پیش خواهرتون بگید هعععععععععععععععی ابجی همکلاسی هام همه پریدن ما فقط موندیم هعععععععععی ملت ابجی دارن ما هم آبجی داریم بعد به افق خیره شووووووو
در این زمان دوحالت داره یا با لنگه دمپایی نوازش میشید یا ابجی مکرمه میگن خودم میپرونمت داداااااش و غیرتی میشن و براتون آستین بالا میزنن
حالا به امتحانش می ارزه
بنده خودم پایه داداشام بودم برای ازدواج خدایی رو من خیلی حساب میکردن با اینکه سنمم کم بود ولی شدیدا ازدواجی بودم بقول ارسطو ..این داداش آخریه هم مقدماتشو فراهم نمودم که اگه خدا خواست کم کم بپرونمش
ببین اقا داداش با همین زبون شوخی به ابجی بگو اگر دوزاریش افتاد که فبهل مراد اگر نه کم کم به ابجی با زبان جدی بگید
الهی زمینه ازدواج آسون همه جوونا رو فراهم بشه بحق صاحب این ماه پر خیر و برکت
ما به خواهر که خوبه ننه جون ، مادر ، پدر بزرگ ، پدر ، خواهر ، زن دایی ، عمو ، دایی ، زن عمو ، دختر خاله ها ، دختر عمه ، حراست دانشگاه ،نهاد رهبری ، انجمن اسلامی ، بسیج دانشجویی ، جامعه اسلامی ، انجمن اسلامی مستقل ،خانم یاسیمن زهرا، خانم باران ، خانم هانا و قص علی هذا ..... گفتیم خیلی هم راحت ، میری میگی بنده زن میخوام :) ی دختر خوب واسه بنده پیدا کنید ... !
وا، چه اشکالی داره بخواد ازدواج کنه؟!!!!!!!
مگه نیاز به ازدواج، سن وسال میشناسه؟!!
پسرها هروقت احتیاج به ازدواج پیداکردن، باید ازدواج کنن، هیچ ربطی هم به درس و مشق نداره
انقدر جوونها رو از ازدواج دلسرد نکنید:|
روش خاصی نمیخوادکه برادرمن؟!!
خیلی راحت بهش بگو میخوام ازدواج کنم و دنبال یه دختر مناسب میگردم بعدم همه معیارها وملاک هاتو ریز ودرشت از قیافه وقد وظاهر گرفته تا اخلاق وایمان وحجاب وکلا هرچی برات مهمه بهش،توضیح بده تا ازبین دوستاش یا آشناها یکی رو که با ملاکهای شما همخونی داره بهتون معرفی کنه
فکرکنم شمایه کم خجالت میکشید ولی اصلا خجالت نداره برادر، ازدواج حق مسلم شماست:-) منکه اگه همچین برادر خوبی داشتم که به جای دوستی، به فکرازدواج وتشکیل زندگی باشه، کلی بهش افتخار میکردم و انقدر براش میرفنم خواستگاری تا ازدواج کنه:-)
راستی از مادرتون هم مینونید کمک بگیرید ولی خب اگه گفتنش ابتدا به مادرتون سخته، همون به خواهرتون بگید تا ایشون به مادربگن، چون بالاخره باخواهرتون راحتترید دیگه، موفق باشید
میری خونش شناسایی می کنی
ساعت ورود و خروجش خود و شوهرش و بچش در طول چند ماه شناسایی می کنی
سپس میری یک همدست پیدا میکنی و بهش پول می دی که باهات همکاری کنه
بعد میرید یک اسلحه از لب مرز می خری
و میای تو شهرتون یک پراید به سرقت می بری و پلاکش دستکاری میکنی و یک روز سر فرصت بچه خواهرت
گروگان می گیری و میری سمت مرزها ی افغانستان و اونجا با تلفن ماهواره ای به خواهرت زنگ میزنی میگی بچت پیش ماست
اونم میگه در ازای ازادی بچم چی میخواید بعد تو بگو چیزی نمیخوام فقط یک دختر خوب برای ازدواج برام پیدا کن
یک راه دیگه داری اینکه بری به خواهرت بگی میخوام ازدواج کنم کیس سراغ داری؟
خیلی ساده و راحت انقد خواهرا ذوق میکنن از اینکارا بکنن
اول به شوخی بگو حرفشو پیش بکش بعد جدیش کن
خواهرا از خداشونه داداششون ازشون همچین چیزی بخوان
خوشبخت بشید ان شاالله
من 3 تا خواهر دارم.
فقط با چوب نیفتادم دنبالشون که برام زن پیدا کنن.
ولی هیچ کاری نمیکنن.
فقط خواهر کوچیکم با 10 تا باج بعضی وقتا یه کیس های خسته ای پیدا میکنه.
با سلام و عرض تشکر از سوالی که در انجمن رهروان ولایت مطرح کرده اید.
انسان به طور طبیعی وقتی به سن بلوغ رسید در وجود خود نیاز به ازدواج(ارتباط با جنس مخالف) را احساس میکند ولی هیچگاه کسی این را قبول نمیکند که تا پسری به سن بلوغ رسید بدون اینکه شرایط اصلی دیگر را داشته باشد برای ازدواج او اقدام شود.
اسلام علاوه بر اینکه بر ازدواج زودهنگام جوانان تاکید دارد ولی برای آن هم شروطی را مدنظر قرار میدهد که باید احراز شود..قرآن در آنجایی که قرار است سرپرستان ایتام، مال آنها را به آنها تحویل دهند میفرماید اضافه بر شرط بلوغ نیاز به بلوغ عقلی است یعنی بعد از بلوغ جسمی تا به بلوغ عقلی نرسیده اند اموال آنها را به خودشان تحویل ندهید. به طریق اولی همسر برگزیدن برای آنها نیز نیاز به بلوغ عقلی دارد و همچینین اگر برای یتیمان بی سرپرست، این حکم برقرار باشد به طریق اولی برای فرزند انسان که قرابت بیشتری با او دارد این مسئله ثابت است.
خداوند تبارک و تعالی در قرآن کریم میفرماید:«وَ ابْتَلُوا الْيَتامى حَتَّى إِذا بَلَغُوا النِّكاحَ فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْداً فَادْفَعُوا إِلَيْهِمْ أَمْوالَهُم؛(نساء/آیه6) و يتيمان را (نسبت به امور زندگي) بيازماييد تا هنگامي که به حد ازدواج برسند؛ پس اگر در آنان رشد لازم را يافتيد اموال شان را به خودشان بدهید.»
اصلی ترین شرط برای اقدام به ازدواج خصوصا ازدواج پسران بلوغ عقلی است.یعنی فرد به این رشد و توانایی رسیده باشد که بتواند با هنرمندی و مدیریت بالا مسئولیت و بار یک زندگی مشترک را به طور نسبی به دوش بکشد.
ما به عنوان اصلی ترین و راهگشا ترین مقدمه به شما پیشنهاد میکنیم که در خود این توانایی را به وجود آورید و اگر احساس میکنید آن را دارا هستید آن را تقویت کنید تا در صورت اعلام و ابراز علاقه برای ازدواج، از لحاظ روانی در موقعیت برتر قرار داشته باشید و نفوذ کلامتان بیشتر شود.
در ادامه به چند روش اعلام آمادگی برای ازدواج اشاره میکنیم.
1.روش مستقیم: خودتان مستقیم با خواهرتان در این باره صحبت کنید. که اگر این روش را انتخاب کردید قاعدتا نحوه بیان آن و استدلالهای مطرح شده در صحبتها بسیار با اهمیت است .در عین حالی که باید با حجب و حیا سخن بگویید، باید مستدل، جدی و صادقانه حرف خود را بیان کنید.
2. روش غیر مستقیم که خود به دو صورت میتواند باشد.
اولا:به کسی که قرار است نقش واسطه را برای شما انجام دهد باید مطمئن باشید و از نفوذ نسبی کلام او نیز آگاهی داشته باشید. ایشان میتواند در جایی که هم شما و هم خواهرتان حضور دارند از جانب خودشان پیشنهاد ازدواج شما را مطرح کنند مثلا بگویند نمیخواهید برای فلانی آستین بالا بزنید و همچنین میتوانند از زبان خودشان برخی استدلالهای شما را نیز بیان کنند که مثلا ماشاالله برا خودش کسب و کار داره و مثلا الان داره خودش خونه رو میچرخونه و ...
با این روش شما میتوانید فضای مسئله رو بسنجید و ببینید موافقت و مخالفت خانواده در چه حد هست تا اقدامات بعدی رو انجام بدید.
ثانیا:میتوانید با یک واسطه مطمئن و در فضایی که شما حضور ندارید خواسته خود را به صورت صریح به گوش خواهرتان برسانید. خصوصا این روش در آنجایی بیشتر به کار میآید که با روش پیشنهاد ازدواج از طرف شخص سوم چندان موافقت نشده باشد.
با سلام و عرض تشکر از تمامی دوستانی که ما را در پربار کردن مطالب یاری میرسانند.
به عنوان جمعبندی با ارجاع به همان پاسخ ابتدایی
نظر شما را به مطلبی در این زمینه تحت عنوان " کمرویی ازدواج را سخت میکند." جلب مینمایم
با آرزوی توفیقات روزافزون برای شما...
منم به کی بگم!!!
من ب کی بگم؟
مسول حراست:))))
البته تریپ مثبت بزن.
از منظر آواشناسی بذارید بهتون جواب بدم:
ابتدا لب ها را گشوده
با نزدیک کردن قسمت انتهایی زبان به سقف دهان، حرف (خ) رو تلفظ کنید. و بلافاصله آنرا با حرف(آ) دنبال کنید. صدای (آ) رو موقعی که پزشک عمومی چوم بستنی روی زبان میذاره در می آوریم.
به همین منوال، باقی حروف را به این صورت از حفظ دنبال کنید:
(خواهرم خواهرای مردم! یه کار خیری بکن آبجی!)
به یادش و به یاریش...
سلام
ایشالا که خوب و خوش باشن و روز به روز بهتر
آقا داداش، .اول اینکه تبریک میگم بهتون بخاطر این تصمیمی که گرفتین.. بهترین کارو میکنین الان تو فکر ازدواج هستین...هر چی سن بالاتر بره ، اونم تو شرایط امروز جامعه، خیلی خیلی سخت میشه براتون...ایشالا وقتی ازدواج کنین تک تک لحظاتتون با انگیزه و امید بیشتری میشه، تلاشتون هدف دار میشه، خدا برکت میده به روزیتون ان شاءالله....فکرتون آسوده س و آرامش دارین، کسی هست که دوستون داره و دوسش دارین، خلاصه اینکه از همه نظر برد کردین، البته همه اینا منوط به اینه که انتخاب درستی داشته باشن..ان شاءالله عقلانی و عشقولانه!!!
Jخب حالا پای آبجی خانوم میاد وسط...!!!
اصلنم سخت نیست.... خواهرا از خداشونه واسه داداشاشون آستین بالا بزنن، مورد معرفی کنن....هر چی باشه خواهر شوهری گفتن، خودشون انتخاب کنن که بهتره...والله به خدا....!!!
والله من خودم قبل اینکه داداشم بخواد لب تر کنه...دست به کار شده بودم...می شستیم مورد ردیف می کردیم، خوش میگذراندیم!!!
احتمالا با پدرتون خیلی راحت نیستین و برادر بزرگتر ندارین که اگه داشتین می تونستین از طریق ایشون مطرح کنین.....
آبجی کوچیک چطور؟؟ اگه البته باهاش راحتین و بچه جلبی هست!!! به عنوان عامل نفوذی آبجی کوچیکه رو بفرستین واس مطرح کردن بحث !!! که چقدر دلم عروسی می خواد...مثلا داداش فلان دوستم ازدواج کرده!!!! چرا آقا داداش ما ازدواج نمی کنه..هااااااااااا!!!
با خاله و یا عمه جانتون صمیمی نیستین؟!!! خیلی وقتا پیش میاد که آدم از طریق خاله یا عمه ش...یا حتی دایی و عمو تو شرایطی قضیه رو مطرح کنن...بصورت کاملا حرفه ای!!!
از اینجا به یعد دو حالت داره، یا کسی مدنظرتون هست که خب اول نفرمایین این مطلبو!!! بعضی آبجیا حساس بیدن رو داداششون!!!
آسه آسه!!!
میریم سراغ حالت دوم، که کسی مدظرتون نیس، خب ریش و قیچی دست آبجی و مامان محترمه...
سرخ و سفید شدن نداره....
یه چیزی هم بگم البته بد آموزی داره!!! می تونین یه مدت فیلم بازی کنین، همش دست به گوشی، روز و شب مشغول باشین!!! خودشون بهتون شک میکنن که نکنه ...آه خدای من.....دیدی چی شد؟؟!!!! داداش چش و گوش بسته م از راه به در شد،...حالا چه کنیم؟؟!!! براش زن بستوینم!!!! و تردید نکنین خودشون پیش قدم میشن!!!!
اگه باز هم نتونستین مطرح کنین شماره آبجی خانوم رو مرحمت بفرمایین، حله..
ممنون بابت نظراتتون ،بنده به فکر نامزدی ام فعلا ،نه سر زندگی رفتن،دوم اینکه اینو که خودم میدونم باید بهش بگم ،اما اگر شما جای من بودید چی میگفتید????
بازم ممنون بابت نظرتون،
در جواب یکی از دوستان که ازدواج زوده برام،اینه که شما وقت ازدواجت گذشته بنده موقعه ازدواجمه و شرعا همین الانه ،شرع رو فدای عرف نکنید ،بعدم 21 سال کوچیکه???
بی زحمت سوال بالامو هم جواب بدید
سنت کم نیست البته تا بخواهی ازدواج کنی میشی 23.
نگران سربازیت هم نباش متاهل باشی میفتی تو شهر خودت
منتهی باید یک آب باریک داشته باشی مثلا کاره پاره وقت بدون اون زندگی سخت خواهد بود
بیست و یک سال سن خوبیه.
فقط من اگه خواهر شما بودم میگفتم هر وقت تکلیف سربازیت مشخص شد و یه شغل مشخص داشتی و هدف داشتی برای زندگی بیا بریم خواستگاری من یه ذره خواهر سختگیری هستم دلم میخواد که برای برادرم با دست پر برم جلو خواستگاری.
بعدم به نفع شما هست که همسرتون پنج سال ازتون کوچکتر باشه دختر پنج سال کوچکتر هم الان داره دبیرستان درس میخونه برای همین شاید سخت پیدا بشه پس عجله نکن.
نه برادر اصلا زودنیست، شماخودت رو ناراحت نکن، اتفاقا هرکی توسن شما ازدواج کنه، برنده ست، هرکی هم تاسن بالا مجردبمونه، خودش ضررکرده
ماکه همه گفتیم: خیلی راحت بهش بگید : خواهر گلم، من میخوام ازدواج کن. یه دختر خوب ومناسب برام پیداکن بریم خواستگاری، به همین راحتی:-)
آنقدر این پا اون پا نکن دیگه پسرخوب، همین الان برو بهش بگو
خبرشم به مابده:-)
موفق باشی
بستگی به روحیه ی خواهرتون داره...
بعضی خواهر ها خودشون خوششون میاد نگفته کیس پیدا میکنن
بعضی خواهر ها فقط منتظر یه لب تر کردن هستن
بعضی خواهر ها باید براشون کادو بخری
بعضی خواهر ها باید براشون خواستگار پیدا کنی
بعضی خواهر ها باید به این نتیجه برسن دارین از دست می رید
بعضی خواهر ها باید غیرت خواهرانشون رو شعله ور کنی
بعضی خواهر ها باید کلی منت بکشی و ...
بعضی خواهر ها هم هر کار کنی می گه به من چه برو خودت پیدا کن...
بعضی خواهر ها هم باید واگذارشان کنی به خدا...
اما پربازده ترین کار تجربه شده عذاب وجدان دادن به خواهر های احساساتی و خواستگار پیداکردن برا خواهر های نیمه احساساتی و بی خیال شدن خواهر های منطقی ست...
اونا کیسشون خوب بوده و باهاشون راه اومده
این روزها دخترا چرتکه بدست میزان اموال پسر را حساب میکنن
اگر هم خودشون عاقل باش این وظیفه خطیر را به خانواده هاشون می سپارن
همانطور که پسرها میگن ما خوشکلی برامون مهم نیست
دخترا هم میگن پول برامون مهم نیست
به قول اقای قرائتی این شک در توانایی خداست که ادم فکر کنه که وقتی مجرد هست خدا روزیش رو می رسونه ولی وقتی ازدواج کرد دیگه از قدرت خدا خارجه که روزیش رو برسونه...
منم اولش می گفتم این اقای قرائتی هم دلش خوشه مگه می شه!!!
اما خودم با چشم خودم توی زندگی اطرافیانم که توکل کردن و خیلی زود دست به ازدواج زدن دیدم که هنوز یکسال از عقدشون نگذشته که همشون کارشون درست شد و عروسی گرفتن
و واقعا به این حرف اقای قرائتی رسیدم که قدرت خدا توی درست کردن کارها جوریه که فقط لازمه بهش توکل کنی و بری جلو و ....
دخترای که به من معرفی میشه هیچکدوم فتوسنتز نمی کنند و همشون نون میخوان و من فعلا ندارم
پس احتمالا به خاطر تعداد زیاد افراد معرفی شده ی بهتون است که نمی تونین انتخاب کنین!!!!!!!!!!!!!!!!
خواهرای من زا نوع اول هستن
به نام خدا
خیلی راحت برید پیش خواهرتون بگید هعععععععععععععععی ابجی همکلاسی هام همه پریدن ما فقط موندیم هعععععععععی ملت ابجی دارن ما هم آبجی داریم بعد به افق خیره شووووووو
در این زمان دوحالت داره یا با لنگه دمپایی نوازش میشید یا ابجی مکرمه میگن خودم میپرونمت داداااااش و غیرتی میشن و براتون آستین بالا میزنن
حالا به امتحانش می ارزه
بنده خودم پایه داداشام بودم برای ازدواج خدایی رو من خیلی حساب میکردن با اینکه سنمم کم بود ولی شدیدا ازدواجی بودم بقول ارسطو ..این داداش آخریه هم مقدماتشو فراهم نمودم که اگه خدا خواست کم کم بپرونمش
ببین اقا داداش با همین زبون شوخی به ابجی بگو اگر دوزاریش افتاد که فبهل مراد اگر نه کم کم به ابجی با زبان جدی بگید
الهی زمینه ازدواج آسون همه جوونا رو فراهم بشه بحق صاحب این ماه پر خیر و برکت
آفرین یاسمین زهرا
خیلی قشنگ بود:-)
ما به خواهر که خوبه ننه جون ، مادر ، پدر بزرگ ، پدر ، خواهر ، زن دایی ، عمو ، دایی ، زن عمو ، دختر خاله ها ، دختر عمه ، حراست دانشگاه ،نهاد رهبری ، انجمن اسلامی ، بسیج دانشجویی ، جامعه اسلامی ، انجمن اسلامی مستقل ،خانم یاسیمن زهرا، خانم باران ، خانم هانا و قص علی هذا ..... گفتیم خیلی هم راحت ، میری میگی بنده زن میخوام :) ی دختر خوب واسه بنده پیدا کنید ... !
دیدی چقدر راحته !
خِلاص
اقا امیر مهدی دونت ووری در دست اقدامه
کارتون درسته شما
حالا به صدنفر سپردین، نتیجه ای هم داشته؟!!!
:) احسنت
وااااااااااااااااااای توی این سنت میخوای ازدواج کنی
.
بچه بشین سر درسو مشقت ازدواج چیه تو این سن ......
اگه جای خواهرت بودم میدونستم چی کار کنم
خب وقتی شرایطش جور نیس، نمیشه دیگه
اگه آیه یأس نخونید، حتمامیشه
کارنشد نداره
معلومه همه نیاز به ازدواج دارن
ولی نمیشه ازدواج کرد
وا، چه اشکالی داره بخواد ازدواج کنه؟!!!!!!!
مگه نیاز به ازدواج، سن وسال میشناسه؟!!
پسرها هروقت احتیاج به ازدواج پیداکردن، باید ازدواج کنن، هیچ ربطی هم به درس و مشق نداره
انقدر جوونها رو از ازدواج دلسرد نکنید:|
راستی شما که گفتی میخوای اگه کسی رو تو خیابان دیدی و پسندیدی ازش خواستگاری کنی!!
داداش من فارسی به 3 تا خواهرام گفتن هیچی کاری نکردن.
شما افغانی بگو شاید کاری کرد خواهرت
یعنی واقعا موقع ازدواج ۷۳ها هم رسیده.. ..آخی...ان شاء الله موفق باشید.متأسفانه بعضی خانواده ها به این مسایل توجه نمیکنن...
اره دیگه ما دهه شصتیا بازنشسته شدیم
روش خاصی نمیخوادکه برادرمن؟!!
خیلی راحت بهش بگو میخوام ازدواج کنم و دنبال یه دختر مناسب میگردم بعدم همه معیارها وملاک هاتو ریز ودرشت از قیافه وقد وظاهر گرفته تا اخلاق وایمان وحجاب وکلا هرچی برات مهمه بهش،توضیح بده تا ازبین دوستاش یا آشناها یکی رو که با ملاکهای شما همخونی داره بهتون معرفی کنه
فکرکنم شمایه کم خجالت میکشید ولی اصلا خجالت نداره برادر، ازدواج حق مسلم شماست:-) منکه اگه همچین برادر خوبی داشتم که به جای دوستی، به فکرازدواج وتشکیل زندگی باشه، کلی بهش افتخار میکردم و انقدر براش میرفنم خواستگاری تا ازدواج کنه:-)
راستی از مادرتون هم مینونید کمک بگیرید ولی خب اگه گفتنش ابتدا به مادرتون سخته، همون به خواهرتون بگید تا ایشون به مادربگن، چون بالاخره باخواهرتون راحتترید دیگه، موفق باشید
اگه برادر داشتید انقدر براش میرفتید خواستگاری?!!!
مگه قرار بار اول نشه??!!
نه اتفاقا، ازدواج از انرژی هسته ای هم بیشتر حق مسلم شماست
کافیه حقوق خودتون رو به رسمیت بشناسید:-)
انرژی هسته ای حق مسلم ما بود تا یادم میاد.
که اونم ازمون گرفتن.
همسر که جزو آرزوهاست.
میری خونش شناسایی می کنی
ساعت ورود و خروجش خود و شوهرش و بچش در طول چند ماه شناسایی می کنی
سپس میری یک همدست پیدا میکنی و بهش پول می دی که باهات همکاری کنه
بعد میرید یک اسلحه از لب مرز می خری
و میای تو شهرتون یک پراید به سرقت می بری و پلاکش دستکاری میکنی و یک روز سر فرصت بچه خواهرت
گروگان می گیری و میری سمت مرزها ی افغانستان و اونجا با تلفن ماهواره ای به خواهرت زنگ میزنی میگی بچت پیش ماست
اونم میگه در ازای ازادی بچم چی میخواید بعد تو بگو چیزی نمیخوام فقط یک دختر خوب برای ازدواج برام پیدا کن
یک راه دیگه داری اینکه بری به خواهرت بگی میخوام ازدواج کنم کیس سراغ داری؟
عالی بود آقا یاسین نقشت حرف نداشت
به خواهر چرا :
-
برو بگو ننه - من زن میخوام
خودت میتونی خودت پیدا کن
نمیتونی ب اونا بگو
البته سن و شرایط هم اهمیت داره!
خیلی ساده و راحت انقد خواهرا ذوق میکنن از اینکارا بکنن
اول به شوخی بگو حرفشو پیش بکش بعد جدیش کن
خواهرا از خداشونه داداششون ازشون همچین چیزی بخوان
خوشبخت بشید ان شاالله
آقا صادق احتمالا شما خیلی سختگیرو مشکل پسندی که خواهرات دنبالش نیستن دیگه خسته شدن خسته
کیس خسته
من 3 تا خواهر دارم.
فقط با چوب نیفتادم دنبالشون که برام زن پیدا کنن.
ولی هیچ کاری نمیکنن.
فقط خواهر کوچیکم با 10 تا باج بعضی وقتا یه کیس های خسته ای پیدا میکنه.
با سلام و عرض تشکر از سوالی که در انجمن رهروان ولایت مطرح کرده اید.
انسان به طور طبیعی وقتی به سن بلوغ رسید در وجود خود نیاز به ازدواج(ارتباط با جنس مخالف) را احساس میکند ولی هیچگاه کسی این را قبول نمیکند که تا پسری به سن بلوغ رسید بدون اینکه شرایط اصلی دیگر را داشته باشد برای ازدواج او اقدام شود.
اسلام علاوه بر اینکه بر ازدواج زودهنگام جوانان تاکید دارد ولی برای آن هم شروطی را مدنظر قرار میدهد که باید احراز شود..قرآن در آنجایی که قرار است سرپرستان ایتام، مال آنها را به آنها تحویل دهند میفرماید اضافه بر شرط بلوغ نیاز به بلوغ عقلی است یعنی بعد از بلوغ جسمی تا به بلوغ عقلی نرسیده اند اموال آنها را به خودشان تحویل ندهید. به طریق اولی همسر برگزیدن برای آنها نیز نیاز به بلوغ عقلی دارد و همچینین اگر برای یتیمان بی سرپرست، این حکم برقرار باشد به طریق اولی برای فرزند انسان که قرابت بیشتری با او دارد این مسئله ثابت است.
خداوند تبارک و تعالی در قرآن کریم میفرماید:«وَ ابْتَلُوا الْيَتامى حَتَّى إِذا بَلَغُوا النِّكاحَ فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْداً فَادْفَعُوا إِلَيْهِمْ أَمْوالَهُم؛(نساء/آیه6) و يتيمان را (نسبت به امور زندگي) بيازماييد تا هنگامي که به حد ازدواج برسند؛ پس اگر در آنان رشد لازم را يافتيد اموال شان را به خودشان بدهید.»
اصلی ترین شرط برای اقدام به ازدواج خصوصا ازدواج پسران بلوغ عقلی است.یعنی فرد به این رشد و توانایی رسیده باشد که بتواند با هنرمندی و مدیریت بالا مسئولیت و بار یک زندگی مشترک را به طور نسبی به دوش بکشد.
ما به عنوان اصلی ترین و راهگشا ترین مقدمه به شما پیشنهاد میکنیم که در خود این توانایی را به وجود آورید و اگر احساس میکنید آن را دارا هستید آن را تقویت کنید تا در صورت اعلام و ابراز علاقه برای ازدواج، از لحاظ روانی در موقعیت برتر قرار داشته باشید و نفوذ کلامتان بیشتر شود.
در ادامه به چند روش اعلام آمادگی برای ازدواج اشاره میکنیم.
1.روش مستقیم: خودتان مستقیم با خواهرتان در این باره صحبت کنید. که اگر این روش را انتخاب کردید قاعدتا نحوه بیان آن و استدلالهای مطرح شده در صحبتها بسیار با اهمیت است .در عین حالی که باید با حجب و حیا سخن بگویید، باید مستدل، جدی و صادقانه حرف خود را بیان کنید.
2. روش غیر مستقیم که خود به دو صورت میتواند باشد.
اولا:به کسی که قرار است نقش واسطه را برای شما انجام دهد باید مطمئن باشید و از نفوذ نسبی کلام او نیز آگاهی داشته باشید. ایشان میتواند در جایی که هم شما و هم خواهرتان حضور دارند از جانب خودشان پیشنهاد ازدواج شما را مطرح کنند مثلا بگویند نمیخواهید برای فلانی آستین بالا بزنید و همچنین میتوانند از زبان خودشان برخی استدلالهای شما را نیز بیان کنند که مثلا ماشاالله برا خودش کسب و کار داره و مثلا الان داره خودش خونه رو میچرخونه و ...
با این روش شما میتوانید فضای مسئله رو بسنجید و ببینید موافقت و مخالفت خانواده در چه حد هست تا اقدامات بعدی رو انجام بدید.
ثانیا:میتوانید با یک واسطه مطمئن و در فضایی که شما حضور ندارید خواسته خود را به صورت صریح به گوش خواهرتان برسانید. خصوصا این روش در آنجایی بیشتر به کار میآید که با روش پیشنهاد ازدواج از طرف شخص سوم چندان موافقت نشده باشد.
با آروزی توفیقات روزافزون برای شما...