خطبه امام زین العابدین(علیه السلام) در کوفه

17:25 - 1395/08/24

خلاصه: بعد از حادثه ی کربلا، اسیر اھل حرم آغاز شد، از اسیری تا رھائی، ھر وقتی و در مقامی فرصتی برای اھل حرم بخصوص امام زین العابدین فراھم می آمد، او از گفتن حقانیت خود جلوی مردم گریز نمی کرد.

خطبہ

وقتی که کاروان اھل بیت رسول(صلی الله علیه و آله و سلم) در کوفه وارد شد، جمعیت زیادی برای دیدن آنھا جمع شدند، برای اھل بیت رسول(صلی الله علیه و آله و سلم) این فرصت خوبی بود که قبل از ورود به دربار ابن زیاد جلوی مردم حقیقیت را واضح کنند و نھضت عاشورا را معرفی کنند.

قبل داخل شدن دربار ابن زیاد امام زین العابدین(علیه السلام) مردم را برای ساکت شدن اشاره کرد، خاصیت آن اشاره این بود که بر مردم سکوت عجیب لاحق شد.

حذيم بن شريك اسدى مى‏ گويد: آن وقت امام زين العابدين عليه السلام‏ حمد و ثنای الھی کرد و بر پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) درود فرستاد و رو به مردم نمود و فرمود: «...من على فرزند حسينم، همان كس كه بدون هيچ جرم و گناهى كنار شط فرات (با لب تشنه) سر بريده شد. من فرزند كسى هستم كه حريمش مورد بى‏حرمتى قرار گرفت و اموالش به غارت برده‏ شد و خانواده‏اش به اسارت گرفته شد. من پسر كسى‏ام كه با آزار و شكنجه به شهادت رسيد و همين افتخار ما را كافى است!».

ای مردم! شما را به خدا سوگند، آیا به یاد دارید که نامه هایی را برای پدرم نوشتید و او را خدعه کردید؟ و [در نامه هایتان] با او عهد و پیمان بستید و با او بیعت کردید؟ سپس با او به جنگ برخاستید و دست از یاری او برداشتید. وای بر شما! از آنچه برای آخرت خویش تدارک دیده اید! چه زشت و ناروا اندیشیدید [و توطئه چیدید!] به چه رویی به رسول الله صلی الله علیه وآله خواهید نگریست؟»

حذیم می گوید: وقتي سخن امام بدين جا رسيد، از هر طرف صداي آن جماعت بيشمار به گريه بلند شد و يه همديگر مي گفتند: (ديديد) که نابود شديد و درنيافتيد؟[۲]

۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔

[1] «اَیُّهَا النّاسُ! مَنْ عَرَفَنِی فَقَدْ عَرَفَنِی، وَ مَنْ لَمْ یَعْرِفْنِی فَاَنَا عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ الْمَذْبُوحِ بِشَطِّ الْفُراتِ مِنْ غَیْرِ ذَحْل وَ لا تِرات، اَنَا ابْنُ مَنِ انْتُهِکَ حَرِیمُهُ وَ سُلِبَ نَعِیمُهُ وَ انْتُهِبَ مالُهُ وَ سُبِیَ عِیالُهُ، اَنَا ابْنُ مَنْ قُتِلَ صَبْراً، فَکَفى بِذلِکَ فَخْراً.
اَیُّهَا النّاسُ! ناشَدْتُکُمْ بِاللهِ هَلْ تَعْلَمُونَ اَنَّکُمْ کَتَبْتُمْ اِلى اَبِی وَ خَدَعْتُمُوهُ، وَ اَعْطَیْتُمُوهُ مِنْ اَنْفُسِکُمُ الْعَهْدَ وَ الْمِیثاقَ وَ الْبَیْعَهَ ثُمَّ قاتَلْتُمُوهُ وَ خَذَلْتمُوهُ؟ فَتَبّاً لَکُمْ ما قَدَّمْتُمْ لاَِنْفُسِکُمْ وَ سَوْاهً لِرَاْیِکُمْ، بِاَیَّهِ عَیْن تَنْظُرُونَ اِلى رَسُولِ اللهِ(صلى الله علیه وآله) یَقُولُ لَکُمْ: قَتَلْتُمْ عِتْرَتِی وَ انْتَهَکْتُمْ حُرْمَتِی فَلَسْتُمْ مِنْ اُمَّتِی».
[2] ر۔ک برای خطبه کامل کتاب احتجاج طبرسى، ج 2، ص 117 - 119؛ و بحارالانوار، ج 45، ص 112 – 113.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
2 + 1 =
*****