- پیامبر نخستین مفسر قرآن به شمار میرفت و وظیفه تبیین آیات الهی را بر عهده داشت. پس از پیامبر و طبق سفارش ایشان، برای فهم آیات و مفاهیم قرآن، باید به عترت ایشان مراجعه کرد.
قرآن کریم، آخرین کتاب الهی است که از طرف خداوند نازل شده و خودش مسئولیت حفاظت آن را از هرگونه تحریف برعهده گرفته است از این رو می فرماید: « إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ[حجر/۹] بى ترديد ما اين قرآن را به تدريج نازل كرده ايم و قطعاً نگهبان آن خواهيم بود.» اما آیا راهنمایی برای تفسیر و تبیین قرآن نیاز است یا نه؟ و چه کسانی عهده دار این مسئولیت هستند؟ آیا جایز است برای فهم قرآن به کسانی به جز خداوند رجوع کنیم؟ پاسخ به این پرسشها در ادامه یادداشت آمده است:
الف) قرآن ساده اما نیازمند مفسر
خداوند در قرآن بیان کرده که این کتاب آسمانی را با زبانی ساده نازل کرده است: «وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ[قمر/۴۰] قطعاً قرآن را براى پندآموزى آسان كرديم پس آيا پندگيرندهاى هست.» اما این سادگی منافاتی با نیازمندی قرآن به مفسر ندارد؛ چرا که خداوند خودش، به عنوان یک وظیفه، تفسیر آیات قرآن را از پیامبر خواسته و فرموده است: «وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ إِلَّا لِتُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي اخْتَلَفُوا فِيهِ [نحل/۶۴] ما قرآن را بر تو نازل نكرديم مگر براي اينكه آنچه را در آن اختلاف دارند براي آنها تبيين كني.» و یا فرمود: «لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ [آل عمران/۱۶۴] یقیناً خدا بر مؤمنان منّت نهاد که در میان آنان پیامبری از خودشان برانگیخت که آیات او را بر آنان می خواند، آنها را پاک میکند و کتاب و حکمت به آنان می آموزد.»
بنابراین پیامبران، علاوه بر دریافت و ابلاغ کلام خدا، وظیفه تبیین و تفسیر آن را نیز بر عهده دارند. پس پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) را باید نخستین مفسر قرآن دانست.
ب) مفسران قرآن پس از پیامبر
خداوند درباره پیامبرش فرموده: «وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوَى[نجم/۳-۵] و از سر هوس سخن نمى گويد. اين سخن بجز وحيى كه وحى مى شود نيست. آنكس كه قدرت عظيمي دارد او را تعليم داده است.» طبق این آیات نورانی، تمام سخنان پیامبر جنبه الهی دارد و عمل به آن بر تمام مسلمانان واجب است. از طرفی بنابر نقل شیعیان و اهل سنت، پیامبر در حدیث ثقلین مردم را سفارش کردند که به قرآن و اهل بیتش رجوع کنند. مثلاً در نقل سنن نسائی آمده است: «كَأَنِّي قَدْ دُعِيتُ فَأَجَبْتُ، إِنِّي قَدْ تَرَكْتُ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ، أَحَدُهُمَا أَكْبَرُ مِنَ الْآخَرِ: كِتَابُ اللَّهِ تَعَالَى، وَعِتْرَتِي، فَانْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونِي فِيهِمَا، فَإِنَّهُمَا لَنْ يَتَفَرَّقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْض[۱] گویا من (به ارتحال از دنیا) دعوتشده و اجابت کردهام، همانا دو چیز گرانبها در میان شما باقیگذاشتم که یکی بزرگتر از دیگری است: کتاب خداوند متعال و عترتم، پس بنگرید که چگونه پس از من با آنها برخورد میکنید، به درستی که آنها از هم جدا نمیشوند تا اینکه در کنار حوض (در بهشت) بر من وارد شوند.»
طبق این حدیث، رجوع به اهل بیت (علیهم السلام) برای فهم قرآن کاری بسیار پسندیده و به جا است؛ زیرا از این حدیث میفهمیم که بین قرآن و عترت، پیوندی خاص وجود دارد و برای فهم قرآن چه کسانی بهتر از اهل بیت (علیهم السلام)؟!
در احادیث نیز میبینیم که مردم از گروهها و فرقههای مختلف، به اهل بیت رجوع کرده و پرسش قرآنی خود را مطرح کردهاند. مثلاً حسن بن وشاء از محدثان بزرگ ميگويد: از امام رضا (علیه السلام) پرسيدم آيه «فَاسْأَلُواْ أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ[نحل/۴۳] پس اگر نمیدانید از پژوهندگان كتابهاى آسمانى جويا شويد.» به چه معناست؟
امام فرمود: «نَحْنُ أَهْلُ الذِّكْرِ وَ نَحْنُ الْمَسْئُولُون[۲] ما اهل ذكر هستيم و ما سئوال شوندگان هستيم.»
این پرسش و پاسخ بیانگر نیازمندی قرآن به مفسر و دلیلی بر مطلب ماست.
ج) پاسخ به یک پرسش
برای برخی این پرسش ایجاد میشود: چرا خدای هستی، بارها و بارها در قرآن کریم، به گونهای مستقیم، خودش پاسخ سوالات انسان را داده، او را به افرادی خاص، ارجاع نداده است؟ برای نمونه فرموده: «وَ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي[اسراء/۸۵] و درباره روح از تو مى پرسند بگو روح از [سنخ] فرمان پروردگار من است.»
در پاسخ باید گفت که همین فراز باز نیازمند تفسیر است. مثلاً اینکه خداوند در معنای چیستی روح، فرموده آن امری الهی است؛ چه کسی میتواند ادعا کند که به تنهایی تمام پاسخ را میفهمد؟
به علاوه آنکه برخی از فرازهای قرآنی جزء محکمات و برخی جزء متشابهات قرآن به شمار میروند. مطلبی که خدا آن را بیان کرده و فرموده است: «مِنْهُ آيَاتٌ مُحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ[آل عمران/۷] از آن (قرآن) محكمات است كه اساس كتاب است، و بخش ديگر متشابهات است.» و امام صادق (علیه السلام) در پاسخ به چیستی محکم و متشابه فرمودند: «المُحكَمُ ما نَعمَلُ بهِ، و المُتَشابِهُ ما اشتَبَهَ على جاهِلِهِ[۳] محكم، آن آيهاى است كه به آن عمل مىكنيم و متشابه، آيهاى است كه بر كسى كه از آن شناخت ندارد مشتبه مىشود.» وقتی فهم متشابهات کار هرکسی نیست و در فهم آن انسان دچار اشتباه میشود؛ پس برای فهم آن نیازمند مفسر است و بعد از پیامبر برای تفسیر آن آیات، کسی بهتر از عترت نبوی نیست.
کلام آخر
همواره در تاریخ دیدهایم مردم برای فهم قرآن به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) مراجعه کرده و پرسشهای قرآنی خود را مطرح میکردند. بعد از پیامبر و به سفارش نبی مکرم اسلام، وظیفه مسلمانان برای فهم قرآن، رجوع به اهل بیت و عترت پیامبر است. به علاوه آنکه قرآن کریم کتابی آکنده از محکمات و متشابهات است که فهم متشابهات کاری آسان نیست. برای فهم این قسمت از کلام الهی باید به دیگران مراجعه کرد و چه کسی بهتر از اهل بیت (علیهم السلام).
پینوشت
[۱] السنن الکبری، نسائی، احمد بنشعیب، ناشر: دار الکتب العلمیه، بیروت، سال چاپ: ۱۴۱۱قـ، ح ۸۱۴۸.
[۲] وسائل الشیعه، شيخ حر عاملى، محمد بن حسن، ناشر: مؤسسة آل البيت عليهم السلام، قم، سال چاپ: ۱۴۰۹، ج۲۷، ص۶۴.
[۳] البرهان في تفسير القرآن، بحرانى، سيد هاشم بن سليمان، ناشر: مؤسسه بعثه، قم، سال چاپ: ۱۳۷۴ ش، ج۱، ص۴۶.