- با بررسی کلمات ابن عربی و اتباعش این نتیجه حاصل میشود که: بزرگان صوفیه که بخش عظیمی از جامعه اهل سنّت را تشکیل میدهند، نسبت به امام زمان (علیهالسلام) دقیقاً همان اعتقادات شیعیان را دارند.
«عرفان» یکی از شاخههای علوم اسلامی است که با روش شهودی به تبیین نظام هستی میپردازد. در نوشتار حاضر قصد داریم دیدگاه این طیف از مسلمین را -که به نام صوفیه شناخته میشوند- در مورد امام زمان(عجلاللهتعالیفرجهالشریف) بررسی کنیم. با توجّه به گستردگی دامنه صوفیه تنها به نظرات محی الدین ابن عربی که بزرگترین عارف اسلامی و پایهگذار علم عرفان نظری است میپردازیم:
ابن عربی شخصیّتی شگفت بود که بیش از دویست عنوان کتاب تألیف کرده و عرفای بعد از او عموماً ریزهخوار سفره او هستند.[1] در مورد ایشان اظهار عقیدههای متضادی صورت گرفته است. برخی او را ولی کامل میخوانند و بعضی دیگر تا حدّ کفر تنزّلش میدهند. گاهی ممیت الدین و گاهی ماحی الدینش میخوانند.[2] در مقابل، عدّهای دیگر از علمای اسلامی به تمجید از ابن عربی پرداختهاند. امام خمینی(رحمهاللهعلیه) با دیده احترام به ابن عربی مینگریست و با عباراتی چون «شیخ محقّق» از او یاد کرده است.[3] ایشان در نامه تاریخی خود به گورباچف، ابن عربی را «بزرگمردی» معرّفی کرده که مطالعه آثار او کافی نیست، بلکه برای درک صحیح معارف بلند او، لازم است خبرگانی تیزهوش، سالها در قم با توکّل بر خدا تحصیل کنند تا از عمق باریک تر از موی منازل معرفت آگاهی یابند.[4]
در مورد مذهب ابن عربی اختلاف نظر وجود دارد. برخی مانند شهید مطهّری و سید مرتضی عاملی(رحمهاللهعلیهما) او را سنّی متعصّب معرّفی کردهاند[5] در مقابل عدّهای دیگر مانند قاضی نورالله تستری و شیخ بهائی او را شیعه دانسته اند. یکی از دلایل شیعه دانستن ابن عربی، اعتقادات وی نسبت به امام زمان(عجلاللهتعالیفرجهالشریف) است که کاملاً با اعتقادات شیعه منطبق و بر خلاف اعتقاد رایج اهل سنّت است. ابن عربی در باب 366 الفتوحات المکّیّه در مورد نحوه شناخت وزرای حضرت مهدی(عجلاللهتعالیفرجهالشریف) بحثی دارد و در ابتدای آن مینویسد:
«خداوند خليفهاى دارد كه خروج میكند. وى از عترت رسول الله(صلّىاللهعليهوآله) و از پسران فاطمه(سلاماللهعلیها) مىباشد كه نامش با نام رسول خدا(صلّىاللهعليهوآله) مطابقت دارد. جدّ او حسين بن علىّ بن ابى طالب(علیهمالسلام) است. مردم با او در ميان ركن و مقام بيعت مىکنند. در خِلقتش با رسول خدا(صلّىاللهعليهوآله) شباهت دارد... سعادتمندترين مردم كه از وجودش بهرمند مىشوند اهل كوفه مىباشند. او پنج سال يا هفت سال يا نه سال زندگى میکند. او جزيه و خراج را از كفّار ذمّى برمیدارد؛ و مردم را با شمشير به خدا فرا مىخواند؛ و تمام مذهبها را از روى زمين بر مىاندازد؛ بنابراين غير از دين خالص چيز ديگرى باقى نمىماند... عامّه مسلمانان بيشتر از خواصّ آنها به او خوشنود و مسرور میگردند. از ميان اهل حقائق، عارفين به خدا از روى مشاهده باطنى و كشف قلبى كه بواسطه شناسائى خداوندى صورت میگيرد با او بيعت مىکنند. او ياورانى دارد كه رجال الهى هستند. ايشان دعوت او را بر پا میدارند و او را نصرت و يارى مىکنند.» [6]
شیخ بهائی بعد از نقل این کلام مینویسد: «این مطالبی که ایشان در مورد صاحب الامر(عجلاللهتعالیفرجهالشریف) گفته، نفس تشیّع است.»[7]
نکته جالب توجّه اینکه: شیخ عبدالوهّاب شعرانی (متوفّی973) قریب به پانصد سال پیش به تلخیص فتوحات ابن عربی پرداخته و عباراتی که از ایشان نقل کرده با آنچه در نسخههای موجود است، بسیار تفاوت دارد. عبارت ابن عربی در همین باب فتوحات را عیناً به این صورت نقل کرده است:
«مهدی از عترت پیامبر اکرم(صلّیاللهعلیهوآله) و از فرزندان فاطمه(سلاماللهعلیها) است. جدّ او حسین بن علی بن ابی طالب(علیهمالسلام) است و پدرش حسن عسکری فرزند امام علی النقی فرزند محمّد تقی فرزند امام علی الرضا فرزند امام موسی کاظم فرزند امام جعفر صادق فرزند امام محمد باقر فرزند امام زین العابدین فرزند امام حسین فرزند امام علی بن ابی طالب(علیهمالسلام) است...» [8] ابن عربی در چند جای فتوحات به ملاقات خود با حضرت مهدی(عجلاللهتعالیفرجهالشریف) و مشاهده نشانههای ختم ولایت در ایشان اشاره کرده است.[9]
بنابر این، مشخّص شد که سردمدار عرفان و تصوّف، بر خلاف عقیده رایج اهل سنّت، حضرت مهدی(عجلاللهتعالیفرجهالشریف) را انسان کامل، زنده و غایب میداند که منجی بشر در آخرالزمان است. شیخ قاسم الطهرانی با ذکر قرائن و شواهد بسیاری از کلمات عرفای قبل از ابن عربی، به این نتیجه میرسد که بزرگان صوفیه در قرن پنجم مانند ابو عبدالرحمن السلمی، دقیقاً مانند شیعیان به امام زمان(عجلاللهتعالیفرجهالشریف) اعتقاد داشتهاند.[10]
از مجموع مطالب بالا این نتیجه گرفته میشود که بزرگان صوفیه که بخش عظیمی از جامعه اهل سنّت هستند، نسبت به امام زمان(عجلاللهتعالیفرجهالشریف) دقیقاً همان اعتقادات شیعیان را دارند.
______________________________________
پینوشت
[1]. جوادی آملی، عبدالله، مقدّمه کتاب سرّ الصلاة، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى( س)، چاپ سیزدهم، تهران، 1388ش، ص25.
[2]. شهید مطهّری، آشنایی با علوم اسلامی، دفتر انتشارات اسلامی، بیجا، بیتا، درس پنجم و ششم،ص217.
[3]. امام خمینی، چهل حديث(اربعين حديث)، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى( س)، چاپ چهارم، تهران، 1388ش، ص329.
[4]. امام خمینی، صحيفه امام، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى( س)، چاپ اول، تهران، بیتا، ج21، ص225.
[5]. شهید مطهّری، مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى، ج4، ص804- سید جعفر مرتضی العاملی، ابن عربی سنّی متعصّب.
[6]. ابن عربی، الفتوحات المكية، انتشارات دار الصادر، چاپ اول، بیروت، بیتا، ج3، ص327؛ ترجمه از: علامه طهرانی، روح مجرد، انتشارات علامه طباطبايى، چاپ نهم، مشهد، 1429ق، ص313.
[7]. شیخ بهایی، اربعین، ترجمه و شرح خاتون آبادی، چاپ قدیم، صص434- 436؛ اربعین، طبع سنگى، بینا، بیجا، بیتا، ص312 و313.
[8]. شعرانی، اليواقيت و الجواهر فى بيان عقائد الأكابر، دار احياء التراث العربى، موسسة التاريخ العربى، چاپ اول، بیروت، 1418، ج2، ص562.
[9]. ابن عربی، الفتوحات المكية، تحقیق عثمان يحيى، دار احياء التراث العربى، چاپ دوم، بیروت، 1994م،ج3، ص177.
[10]. طهرانی، شیخ قاسم، القول المتين فى تشيع الشيخ الأكبر، دار المحجة البيضاء، چاپ اول، بیروت، 1424ق، ج1، ص59.