![اگر راست می گویید دلیل بیاورید ؟ سنگ](https://btid.org/sites/default/files/media/image/113_12795.jpg)
بهترين و صحيحترين جهانبينی آن است كه:
1. با دليل و برهان باشد.
2. اميدآفرين و تحركزا باشد.
3. مسئوليتزا باشد.
4. مطابق با فطرت بشر باشد.
اين خصوصيات چهارگانه در جهانبينی الهی وجود دارد، نه مادي؛ زيرا:
1. ما بر اثبات وجود خدا دليل داريم. دليل صانع و مصنوع، يعنی هر چيز ساخته شدهاي، سازندهای دارد و اين جهان هم ساخته شده است. (هر يك از موجودات جهان، دارای اجزای به هم پيوسته است) بنابراين قدرتی اينها را ايجاد و به اين شكلها و صورتها درآورده است.
ولی كسانی كه جهانبينی مادّی دارند، دليلی بر وجود نداشتن خداوند ندارند. قرآن ميفرمايد: ]قُلْ هاتُوا بُرْهانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صادِقين[؛[1] «يعنی بگو دليلتان را بياوريد، اگر راست ميگوييد؟»
2. در جهانبينی الهی چون در مقابل هر عمل خوب و بد، جزا وجود دارد، انسان اميد پيدا ميكند كه زحماتش به هدر نميرود؛ وانگهی خداوند، خوبيها را به سبب بديها ناديده نميگيرد، اعمال كم و كوچك را هم قبول ميكند و حتی گاهی خدای متعال از روی لطف، بديها را به خوبی تبديل ميكند.[2]
بنابراين، شخص به آينده خود اميد پيدا ميكند و تحركی ويژه در زندگياش ايجاد ميشود؛ اما جهانبينی مادي، چنين تحرّك و اميدی را ايجاد نميكند؛ زيرا مثلا ميگويند برای خلق كار كنيد؛ در حالی كه خلق چه بسا صدها خوبی را به دليل يك بدی ناديده ميگيرند، كم و ناقص را نميپذيرند و گاهی در مقابل خوبی بدی ميكنند. پس چگونه انسان ميتواند اميدوار باشد؟!
3. اگر شخص احساس مسئوليت كند؛ يعنی احساس كند كه از او سؤال خواهند كرد، اعمال او انسانی شده، از اعمال خلاف، پرهيز خواهد كرد. پس بهترين جهانبيني، آن است كه اين احساس را در شخص زياد كند.
در جهانبينی الهي، چون روز قيامت و حساب و كتاب مطرح است، اين احساس در فرد به وجود ميآيد كه از او سؤال خواهد شد و بايد پاسخگو باشد؛ از اين رو اعمالش انسانی خواهد شد و از اعمال خلاف، پرهيز خواهد كرد؛ اما با جهانبينی مادی چنين احساس مسئوليتی در اشخاص ايجاد نميشود.
4. جهانبينی الهی مطابق فطرت بشر است، برخلاف جهانبينی مادي، به دو دليل:
الف) وجود تمايلات بينهايت در بشر: هر غريزهای كه در آدمی نهاده شده است، در خارج هم، جوابی برايش وجود دارد؛ اگر احساس گرسنگی هست، در خارج هم جواب (غذا) برای او هست و همينطور است ساير احساسات.
تمايلات انسان، بينهايت است. او ميخواهد برای هميشه خوش و راحت باشد، بنابراين در خارج هم، بايد برايش جواب بينهايت باشد. جهانبينی الهی ميگويد اگر فرد، مؤمن و متقی باشد راحتی و خوشی هميشگی در بهشت برای او خواهد بود.
قرآن ميفرمايد: ]وَ فيها ما تَشْتَهيهِ الأَنْفُسُ وَ تَلَذُّ الأَعْيُنُ وَ أَنْتُمْ فيها خالِدُون.[[3]
اين آيه ميفرمايد كه هر چه مؤمن در بهشت بخواهد برايش آماده است و از انواع لذايذ و خوشيها بهرهمند ميشود؛ در حالی كه هميشه در آنجا خواهد بود. پس جهانبينی الهی برای تمايلات بينهايت بشر، جواب دارد و مطابق فطرت بشر است.
جهانبينی مادی ميگويد: بعد از اين جهان، هيچ چيز ديگری وجود ندارد و انسان با مردن، هيچ ميشود. اين جهانبينی برای خواستههای بينهايت بشر، پاسخی ندارد و مطابق فطرت بشر نيست.
ب) وجود استعدادهای گوناگون در بشر: همانگونه كه از وجود اشيای مختلف در هر اتاقي، ميفهميم كه آن اتاق برای چه درست شده است؛ مثلا از وجود گاز، ظروف و حبوبات پی ميبريم كه آنجا آشپزخانه است و از وجود كتاب، ميز مطالعه و ... در مييابيم كه آن اتاق، كتابخانه است و ...، همينطور از وجود استعدادهای گوناگون در بشر، پی ميبريم كه وی برای هدفي، بزرگتر از خوردن، خوابيدن و ... خلق شده است؛ زيرا حيوانات هم بدون داشتن اين استعدادها، اين كارها را انجام ميدهند. پس جهانبينی مادی (كه ميگويد: هدف؛ خوراك، پوشاك و مسكن است) نميتواند صحيح باشد و مطابق فطرت بشر نيست.
پی نوشت:
[1]. نمل/64.
[2]. فرقان/70.
[3]. زخرف/71.
منبع:کتاب پاسخ به پرسشهای اعتقادی جوانان نویسنده محمدترسلی