-دیگر از حقوق میان والدین و فرزندان، نباید حرفی به میان آورد زمانی که والدین، منطق زندگیشان را بر اساس خواسته دل خود چیدهاند و نسبت به فرزندان خود بی اعتناء هستند؛ بنابراین زمانی که فرزندان احساس کنند که به نیازهای اولیه آنها توسط والدین توجه خاصی نمیشود، در خود میشکنند و احساس حقارت به سراغشان میآید.
به نظر میرسد در عصر کنونی، در میان پدر و مادرها، یک طبقه جدید و البته فراگیر در حال تولید شدن است که به سبب خودخواهیهایش، به نیازهای اصلی فرزندان توجهی نمیکند یا بهتر بگوییم آن توجهی که برای فرزندان لازم است را ندارد.
حقیقت این است که دیگر فرقی نمیکند یک پدر و مادر برای پرداختن به خواستههای خود و شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیتهایش، همه امکانات مادی را برای فرزند خود مهیا سازد و یا اضافه بر عدم توجه به نیازهای روحی روانی فرزند، از اساس به نیازهای مادی او نیز توجه نکند. وقتی فرزند به ارتباط با والدین نیاز دارد و به گذراندن وقت خود با والدین و بیان دردِ دلهایش با آنها به شدت محتاج است، واقعا تفاوتی چندانی بین این دو دسته از والدین وجود نخواهد داشت که یکی با پرخاشگری او را از خود دور میکند و دیگری با پرتاب امکانات ظاهری به سوی او؛ در واقع هر دوی آنها با زبان بیزبانی میخواهند یک پیام را به فرزند خود برسانند که ما را رها کن و به ما کاری نداشته باش.
فرزند با مشاهده این رفتار در خود فرو میرود و میشکند و روحیه خود را میبازد و در گذر زمان احساس خواهد کرد تنها تکیهگاه مهمی که میتوانسته بدان تکیه کند و ادعای دوست داشتن او را داشته را، از دست داده است حال چه رسد به افرادی که حتی ادعای دوست داشتن او را ندارند؛ قطعا آنها به مراتب بی رحمتر با او برخورد خواهند کرد.
اسلام به ما تاکید دارد که نسبت به فرزندانمان به نحو مسئولانه رفتار نماییم تا آنها نسبت به محیط اطراف خود اعتماد خود را از دست ندهند. نبی مکرم اسلام (صلیاللهعلیهوآله) در اینباره میفرمایند: «أَحِبُّوا الصِّبْيَانَ وَ ارْحَمُوهُمْ وَ إِذَا وَعَدْتُمُوهُمْ شَيْئاً فَفُوا لَهُمْ فَإِنَّهُمْ لَا يَدْرُونَ إِلَّا أَنَّكُمْ تَرْزُقُونَهُم؛ كودكان را دوست بداريد و با آنان مهربان باشيد و هرگاه به آنان وعده داديد، به آن وفا كنيد؛ زيرا آنان، روزىدهنده خود را كسى غير از شما نمىدانند.»[1]
در ادامه به سوال یکی از کاربران سایت رهروان ولایت باعنوان "مادر 57 سالم میخواد توی آژانس با یه پسر 35 ساله ازدواج کنه" به عنوان یکی از هزاران نمونه میپردازیم که از رفتار غیرمسئولانه و خودخواهانه والدین خود گلایه دارد.او در سوال خود بیان میکند که : "مادر من 57 سال دارد و 3 سال است از پدرم طلاق گرفته است. من هم یک جوان 30 ساله هستم و یک خواهر 19 ساله دارم. مادرم برای کمک خرجی خانواده در آژانس کار میکند اما از حدود یک سال پیش در آنجا با یک پسر 35 ساله آشنا شده است و به من و خواهرم میگوید که ما میخواهیم با هم ازدواج کنیم و شما باید پیش پدرتان برگردید. واقعیت این است که پدر ما نیز یک فرد معتاد و بیکار است و با وجود اینکه امسال ارث قابل توجهی به مادرم رسیده است و وضع مالی نسبتا بهتری پیدا کرده است، میخواهد ما را با طرد کردن از خود، به شرایط بدتری حواله دهد. من به عنوان پسر خانواده نمیدانم چه رفتاری با مادرم داشته باشم چرا که با این رفتارهایش به آینده من و خواهرم لطمه خواهد زد. با او که حرف هم می زنم فقط داد و بیداد به راه میاندازد و آبروریزی میکند. به نظر شما بنده چه کنم؟ والله که زجر می کشم."
در پاسخ به سوال شما کاربر محترم و در راستای مباحثی که در مقدمه ذکر کردیم باید بگوییم که وقتی به بررسی مشکلات روابط زناشویی در سالهای اخیر میپردازیم، مشاهده میکنیم که بسیاری از مشکلات که گاها به طلاق نیز ختم میشود، به خاطر وجود برخی خودخواهیها و نبود از خودگذشتگی در روابط بین زوجین است و این در حالی است که گذشت و ایثار یکی از اصلیترین اصول پایداری یک خانواده است.
ما نیز متوجه هستیم با چه مشکلاتی درگیر هستید؛ کانون خانواده که باید پشتوانه شما برای پیشرفتهایتان در زندگی باشد دچار چالش اساسی شده است.
اگر بخواهید قدری با ذهنی بازتر به مساله بیندیشید، باید با بررسیهای دقیق علت این کار مادرتان را بیابید و درعین حالی که با درک بهتر نسبت به رفتار مادرتان برخورد مینمایید، برای رفع آن علل تلاش کنید. (در یک کلام باید بگوییم که اگر میدانی که پدر و مادر شما برای ادامه گذران زندگی برگزیدهاند میدانی خودخواهانه است، ولی شما سعی نمایید که در آن میدان بازی نکنید و با نگاه خودخواهانه آن فضا را به میدانی برای جنگ مبدل نسازید.)
طبیعتا اگر مادر شما به دنبال ازدواج مجدد است به طور معمول نباید به خاطر نیازهای بدنی باشد بلکه عمده نیاز او در این سن ممکن است، نیاز مالی، نیاز عاطفی(محبتی) و نیاز به احساس ارزشمندی باشد که احساس میکند آن جوان برای او تامین مینماید.
گرچه که اقدام مادرتان ممکن است از برخی منظرها خودخواهانه باشد ولی به هر حال این نیازهای تامین نشده ظاهرا در ایشان وجود دارند و اکنون سوال ما از شما این است که آیا شما توان تامین این نیازهای مادر را دارید؟ در این زمینه شما باید هرچه در توان دارید خرج نمایید و در اینباره با مادرتان در یک فضای آرام به گفتگو بنشینید.
نکته دیگری که در این فضا وجود دارد، شناسایی عللی است که آن جوان را به سمت مادرتان سوق داده است؛ چرا که به خودی خود یک زن تقریبا60 ساله نباید جذابیت جسمی خاصی برای یک جوان داشته باشد. بدون هرگونه قضاوت جانبدارانه، ممکن است در این فضا نیز به علتهایی دست یابید که فهم آن باعث تامل بیشتر مادر و یا حتی خود شما شود. در باره این نکته نیز با مادرتان در یک فضای صمیمی به گفتگو بنشینید.
و نکته نهایی که باید درباره آن پس از پرداختن به دو موضوع اول با مادرتان صحبت نمایید، بحث خواستههای خودتان است که شما و خواهرتان باید صادقانه و محترمانه نیازهایتان را با او در میان بگذارید و این امر بعد از آن که برای مادرتان مشخص شد که شما او را درک میکنید، بسیار آسانتر و قابلپذیرشتر خواهد بود.
________________________________________
پینوشت:
1.كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، الكافي (ط - الإسلامية)،ج6، ص49، 8جلد، دار الكتب الإسلامية - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق.
بی اعتنایی والدین در عصر ترویج خودخواهی، یکی از عوامل اصلی درماندگی فرزندان است.
نظرات
با سلام و احترام مطلب شما در کلوپ سخن آشنا بازنشر و منتشر شد.
http://www.cloob.com/name/sokhanashna