در سوره قیامت، قصد سوال کنندگان از زمان آمدن قیامت واقعی نبود و آنها در پی انکار قیامت بودند.
شبهه: در آیات 6 تا 10 قیامت آمده که : «از اين رو مي پرسد قيامت كي خواهد بود؟ بگو در آن هنگام كه چشمها از شدت وحشت به گردش درآيد. و ماه بي نور گردد. و خورشيد و ماه جمع شوند. آن هنگام انسان گويد راه فرار كجاست؟ هرگز چنين نيست؛ پناهگاهي وجود ندارد.» این پرسش و پاسخ به این می ماند که یکی بپرسد کی زلزله میاید؟ طرف مقابل جواب بدهد وقتی زمین به شدت لرزید و ساختمانها خراب شد.
اولا: شبهه کننده غرض ورز توجهی به آیات قبل ندارد. در آیات 3 تا 5 قیامت می خوانیم : «آیا آدمى مىپندارد كه ما استخوانهايش را گرد نخواهيم آورد؟* بلكه ما قادريم بندهاى انگشتان او را درست كنيم.* بلكه آدمى مىخواهد كه در آينده نيز به كارهاى ناشايست پردازد.» و سپس بدنبال آن در آیه 6 می فرماید «مىپرسد: روز قيامت چه وقت خواهد بود؟» بنابراین قصد سوال کننده یا سوال کنندگان از وقت قیامت «نه به اين معنى است كه اصل آن را قبول داشتند و از وقت آن سؤال مىكردند، بلكه اين سؤال مقدمه اى است براى انكار اصل قيامت، درست مثل اينكه كسى مىگويد" فلان شخص از سفر مىآيد" و هنگامى كه طول كشيد، ديگرى كه منكر آمدن آن مسافر است مىگويد: این مسافر کی میآید؟»[1] یعنی نمیآید.
دوما: دلیل دیگری که مدعای ما را ثابت می کند(غرض ورز بودن سوال کننده) اینکه، آنها چه بسا از پیامبر شنیده بودند که زمان قیامت بدست خداست(اعراف/187) ولی برای به چالش کشیدن قیامت و انکار آن، باز از آمدن قیامت سوال می کردند.، و قرآن نیز مطابق با قصد آنان، جوابشان را داده است.برای تقریب به ذهن مثالی میزنیم؛ پدری به فرزندش می گوید که با این دوستان ناباب نگرد، و پسر میگوید من که تا الان مشکلی برایم پیش نیامده است؛ پدر میگوید؛ من الان هر چه برای تو بگویم فایده ندارد اما وقتی متوجه خواهی شد که گرفتار مشکلات شده باشی. قرآن نیز به منکران معاد اینگونه جوابی داده است که شما موقعی قیامت را باور می کنید که با آن روبرو شده باشید و هول و هراس آن روز، شما را احاطه کرده باشد.
پی نوشت
[1]. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ناصر، دارالکتب الاسلامیه، 1374ش، ج25، ص280.