پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) هیچگاه مسلمانان را به شوق به دست آوردن کنیز به جنگ نفرستاد.
در فضای مجازی این گونه ادعا شده است که پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) برای تشویق مسلمانان به جنگ، آنها را دعوت به گرفتن کنیز از دشمن میکرده است.
پاسخ اجمالی:
پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) هیچگاه مسلمانان را به شوق به دست آوردن کنیز به جنگ نفرستاد و آنچه به ایشان نسبت دادهاند، از جهت سندی ضعیف است؛ همچنین با سیره ایشان نیز همخوانی ندارد.
پاسخ تفصیلی:
قبل از پاسخ به این ادعا، لازم است سرمنشأ این داستان را بیان کنیم تا در ادامه بتوانیم آن را مورد بررسی قرار دهیم. این ادعا برخواسته از شأن نزولی است که برخی مفسران در ذیل آیه 49 سوره توبه به آن اشاره کردهاند، در این شأن نزول این گونه آمده است که زمانی پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) مسلمانان را به سوی تبوک فرستاد، خطاب به «جد بن قیس» که از جنگ شانه خالی میکرد، اینگونه فرمود: «چرا به سوی تبوک کوچ نمیکنی تا شاید غنیمتی از دختران رومی به دست آوری».
در بررسی این ادعا لازم است به چند نکته توجه کنیم:
الف) مأخذ این نقل، تفسیر علی بن ابراهیم قمی است، همچنین در این کتاب نیز بدون سند و به صوت مرسل ذکر شده است.[1] البته انتصاب این تفسیر، به علی بن ابراهیم نیز محل تردید است[2] لذا نمیتوان به آن اعتماد کرد. به همین خاطر بزرگانی مانند علامه مجلسی[3] صاحب تفسیر مجمع البیان[4] زمانی که این موضوع را نقل میکنند، با لفظ قیل[5] از آن یاد میکنند و حتی برخی از مفسرین این شأن نزول را با آیه در تعارض میبینند.[6]
ب) این شأن نزول با شأن نزول دیگری که بین مفسران رواج دارد و مورد قبول ایشان بوده در تعارض است، در این شأن نزول اینگونه آمده است: «هنگامى كه پيامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) مسلمانان را آماده جنگ تبوك مىساخت و دعوت به حركت مىكرد، يكى از رؤساى طائفه بنى سلمه به نام «جد بن قيس» كه در صف منافقان بود خدمت پيامبر(صلیاللهعلیهوآله) آمد و عرض كرد اگر اجازه دهى من در اين ميدان جنگ حاضر نشوم، زيرا علاقه شديدى به زنان دارم مخصوصا اگر چشمم به دختران رومى بيفتد، ممكن است دل از دست بدهم و مفتون آنها شوم! و دست از كارزار بكشم! و پيامبر(صلیاللهعلیهوآله) به او اجازه داد.[7] در حقیقت جد بن قیس سخن از دختران رومی به میان میآورد، نه رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله).
ج) درهیچ کجای قرآن برای تشویق مسلمانان به جنگ، از زن و اموال دشمنان آنان، سخنی به میان نیامده است، بلکه همیشه از مسائل معنوی و غیر مادی صحبت شده است، به عنوان نمونه به یک آیه از قرآن اشاره میکنیم: « فَالَّذينَ هاجَرُوا وَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيارِهِمْ وَ أُوذُوا في سَبيلي وَ قاتَلُوا وَ قُتِلُوا لَأُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئاتِهِمْ وَ لَأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ ثَواباً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّواب[آل عمران/195] آنها كه در راه خدا هجرت كردند و از خانههاى خود بيرون رانده شدند و در راه من آزار ديدند و جنگ كردند و كشته شدند، به يقين گناهانشان را مىبخشم؛ و آنها را در باغهاى بهشتى، كه از زير درختانش نهرها جارى است، وارد مىكنم. اين پاداشى است از طرف خداوند و بهترين پاداشها نزد پروردگار است.»
د) اسلام دینی است که به شدت با بردهداری مخالفت کرده است و آن را تنها در شرائط خاص جاری دانسته است[8] و از رسول گرامی اسلام(صلیاللهعلیهوآله) نقل شده است که فرمودند: «بدترین مردم کسی است که انسانها را بفروشد.»[9] اکنون با وجود چنین روایاتی چه کسی باور میکند که پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) برای تحریک مسلمانان به جنگ، از چنین مشوقی استفاده کند.
بنابراین نسبت دادن چنین جملهای به رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) صحیح نیست و با راه و روش حضرت و سخنان دیگر ایشان سازگاری ندارد.
_______________________________________________
پینوشت
[1]. تفسير القمی، على بن ابراهيم قمى، دار الكتاب، قم، 1404 ق، چاپ سوم، ج1، ص292
[2]. «پژوهشى پيرامون تفسير قمى»، احمد مدد الموسوى، كيهان انديشه، ش 32( مهر و آبان 1369)، ص 84- 94
[3]. بحار الأنوار، علامه مجلسی، دار إحياء التراث العربي، 1403 ق، ج21، ص193
[4]. مجمع البيان في تفسير القرآن، امين الاسلام طبرسى، ناصر خسرو، 1372 ش، ج5، ص56
[5]. در اصطلاح حدیثشناسی، نقل با عنوان «قیل» نشان از تضعیف راوی و یا نادرست بودن نقل دارد.
[6]. قرشی، سید علی اکبر، تفسیر احسن الحدیث، تهران، بنیاد بعثت، چاپ سوم، 1377ش، ج 4، ص 249.
[7]. تفسير نمونه، آِیت الله مکارم شیرازی، دار الكتب الإسلامية، 1371 ش، ج7، ص437
[8]. برده داری در اسلام
[9].الكافي، ثقة الإسلام کلینی، دار الكتب الإسلامية، 1407 ق، ج5، ص114.