مناظره‌ی یک پوزیتیویست با مومن

07:00 - 1397/04/18

پوزیتیویست: ما چگونه به بودن خدا حکم کنیم؟ مومن: خدای عالم را با حواس پنج‌گانه در نمی یابیم، با عقل و از راه آثارش، باورش می کنیم.

اثبات خدا

پوزیتیویست (تجربه گرا) رو به مومن کرد و گفت:
ما انسان ها دارای حواس پنجگانه ی لامسه، چشایی، بویایی، سامعه و ذائقه هستیم که کانال ارتباطی ما با واقعیت هاست. هر آنچه در جهان پیرامون ماست یا بوییدنی است؛ مانند: عطر یک گل که وقتی بوییدیم، به بودنش حکم می کنیم، یا شنیدنی است؛ مانند نُت های موسیقی که با شنیدنشان، بودنشان برایمان به اثبات می رسد و همین‌طور بقییه ی چیزها؛ اما خدا را نه بوییدیم، نه توانسته ایم بچشیم و نه ... پس چگونه به بودنش حکم کنیم؟ چگونه بپذیریم که هست؟

مومن دو گوی هم شکل و هم اندازه که یکی از جنس آهن و دیگری چوب بود را درون دو پاکت نهاد و در پاکت‌ها را بست؛ سپس رو به پوزیتیویست کرد و گفت یکی از این گوی ها آهن و دیگری از جنس چوب است. بیا بو کن و بگو کدام آهنی است.
پوزیتیویست: نمی فهمم. هر دو بی بو هستند.

مومن: نگاه کن و بگو!
پوزیتیویست: نمی توانم تشخیص بدهم؛ زیرا هر دو یک رنگ اند.

مومن: گوش بده و بگو!
پوزیتیویست: شوخی می کنی؟! این‌ها بی صدایند.

مومن: بچش و بگو!
پوزیتیویست: هر دو بدون مزه هستند. نمی توانم تشخیص بدهم.

مومن: لمسشان کن و بگو!
پوزیتیویست: هر دو یکسان هستند. نمی توانم بگویم کدام آهنی هست.

مومن: بیا هر دو را بردار و حالا بگو!
پوزیتیویست: الان خیلی آسان می توانم تشخیص بدهم کدام آهنی است.

مومن: چطور فهمیدی؟ می‌شود بگویی با کدام حواست بود؟
پوزیتیویست: مرا به بازی گرفته ای؟ این حقیقت را که با حواس نفهمیدم. عقلم به من می گوید آن گوی که اثر سنگین تری دارد، آهنی است.
مومن: پس با عقلت و از راه اثر به گوی آهنی پی بردی؟
پوزیتیویست: بله؛ کاملا درست است.

مومن: خوب همین پاسخ شماست. ما خدای عالم را با حواس پنجگانه در نمی یابیم. با عقل از راه آثارش، باورش می کنیم.
پوزیتیویست: جالب بود! اما هنوز یک ابهام برایم باقی مانده است.
مومن: بفرمایید! انشاءالله بتوانم برطرف کنم!

پوزیتیویست: ببینید! در تشخیص گوی آهنی از چوبی، درست است که من از عقلم بهره بردم؛ اما مقدمات این حکم عقلی من تجربه بوده است. من اگر پیشتر، آهن و سنگینی اش و نیز چوب و جرمش را با حواسم تجربه نکرده بودم، الان با عقلم نمی توانستم تشخیص بدهم. آیا شما هم خدا را پیشتر با حواس تجربه کرده اید؟!
مومن: نه. من پیشتر خدای عالم را با حواسم تجربه نکرده ام؛ اما با آثار او که موجودات هستند به حقیقت خدا معرفت پیدا کرده ام (برهان صدیقین). یک تقریر این برهان چنین است:
موجود یا واجب الوجود است و یا ممکن الوجود؛ اگر واجب الوجود است که مطلوب ما ثابت می شود و اگر ممکن الوجود است وجود ممکن برای موجود شدن احتیاج به مرجح دارد. حال اگر مرجح ممکن باشد دوباره خود آن احتیاج به مرجح دیگری دارد و همین طور تا بی نهایت ادامه دارد. و چون دور و تسلسل باطل است، باید به مرجحی برسیم که دیگر ممکن نباشد، بلکه واجب باشد و این واجب الوجود همان خداست. در ضمن این منطق را خود شما هم نمی پذیرید که حکم به حقیقت وابسته به تجربه است. آیا همین حکمی که شما صادر می کنید (هر حقیقتی یا تجربی یا مقدماتش تجربی است) را تجربه کرده اید و یا مقدمات این حکمتان با تجربه حاصل شده است؟!

در این هنگام پوزیتویست ساکت شد و سخنی در جواب مومن نگفت و به فکر فرو رفت.

نظرات

تصویر mahyar
نویسنده mahyar در

سلام خدای عالم بر شما!

ممنونم. یا حق!

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
4 + 1 =
*****