یک فرد دیندار هیچگاه متوقف نمیشود و همیشه تلاش میکند تا به نعمتهای بیشتری دست یابد و همچنین به ذات حق تعالی قرب بیشتری پیدا کند.
بدون شک یکی از مشکلات تمدن غرب -با وجود آنکه به ظاهر، تمام لذتهای مادی را برای بشر به ارمغان آوردهاست- این است که نتوانسته است نهاد ناآرام انسان را به آرامش برساند، به گونهای که در سال 2017 شعار سازمان ملل این میشود: «افسردگی اجازه بده صحبت کنم»، این در حالی است که تحقیقات میدانی حکایت کننده از این واقعیت است که افراد دیندار کمتر دچار افسردگی میشوند.
فرهنگ مادیگرایی غرب، نه تنها انسانهای معمولی را به سمت پوچی و افسردگی سوق میدهد، بلکه در میان انسانهای ثروتمند و متمکن نیز ریشه دوانیده و آنها را نیز به سوی پوچی و بیهدفی سوق داده و منجر به خودکشی کرده است، افرادی مانند: «آدلف مرکل» صاحب شرکتهای عظیم داروسازی فونیکس و فاراماندل که در زمان خودکشی، حدود 43 میلیارد دلار ثروت داشته است، یا «جرج ایستمن کداک» صاحب کمپانی مشهور «ایستمن کداک» که با ثروتی معادل 95 میلیون دلار -که در آن زمان مساوی بود با شش صدم درصد تولید ناخالص آمریکا- اقدام به خودکشی کرد و... .[1]
مطمئنا یکی از مهمترین علتهای خودکشی این افراد، ارضا نشدن حس کمالخواهی و بینهایتطلبی انسان در عالم ماده است. انسان همیشه به دنبال کمالطلبی است، به گونهای که هرگاه برای خویش هدفی را ترسیم میکند، زمانی که به آن هدف دست مییابد، تلاش میکند به هدف بالاتری دست یابد و هر گاه به آن هدف نیز میرسد به هدف دیگری میاندیشد و زمانی که احساس کرد دیگر هدفی بالاتر برای او وجود ندارد، احساس پوچی کرده و دچار افسردگی میشود و گمان میکند که در عالم وظیفهای ندارد. به همین خاطر دست به خودکشی میزند تا از این دنیا برود، آنچنان که «جورج ایستمن کداک» علت خودکشی خویش را چنین توضیح میدهد: «من کارم را انجام دادم، پس ماندن دیگر لزومی ندارد».
این احساس به خودی خود، بد نیست، چون بیشتر پیشرفتهای انسانی برخواسته از این حس است؛ اما اگر به جایی برسد که دیگر فکر کند به آنچه میخواسته رسیده است و تلاشهای بعدی او بیفایده است، دچار پوچی و بیهدفی شده و افسرگی را به دنبال دارد.
شاید این سوال به ذهن بیاید که دین چگونه این احساس زیادهخواهی در وجود انسان را قانع میکند تا به سمت افسردگی کشانده نشود!؟ پاسخش این است که در آموزههای دینی، خداوند متعال در مقابل انسان، جهان آخرت را قرار میدهد و آن را به گونهای توصیف میکند که انسان مشتاق آن باشد و احساس کند اهدافی وجود دارد که میتواند به آنها دست یابد و این موضوع سبب میشود که انسان هیچگاه به بن بست نرسد. وجود بهشت برین که در قرآن توصیف شده، یکی از مهمترین انگیزههای انسان برای تلاش است و از آن بالاتر خود خداوند متعال و رسیدن به او، بهترین و مهمترین انگیزه برای تلاش انسان و مانع افسردگی اوست. اگر شخصی به دنبال رسیدن به خداوند متعال باشد، هیچگاه گمان نمیکند که به هدف خویش دست یافته است، بلکه بعد از رسیدن به هر مرحله از شناخت، تلاش میکند به مرحلهای بالاتر دست یابد و چون ذات احدی نامحدود است، مراحل رسیدن به حضرت حق نیز نامحدود است، به همین خاطر پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) که نزدیکترین فرد به خداوند متعال است موظف است که در زندگی خویش تلاش کند تا به تقرب بیشتری دست یابد.
درنتیجه: یکی از دلایل افسردگی و خودکشی در تمدن غرب، احساس پوچی و بیهدفی است؛ انسان زمانی که گمان کرد به همه چیز دست یافته و به وظیفه خویش عمل کرده است سرخورده شده و اقدام به خودکشی میکند، به همین خاطر خداوند متعال در مقابل انسان دست یابی به ذات خویش و همچنین رسیدن به نعمتهای جهان آخرت را قرار داده است که نامحدود و نامتناهیست، لذا یک فرد دیندار هیچگاه متوقف نمیشود و همیشه تلاش میکند تا به نعمتهای بیشتری دست یابد و همچنین به ذات حق تعالی قرب بیشتری پیدا کند.
_______________________
پینوشت
[1]. به این قسمت مراجعه کنید.
یکی از دلایل افسردگی و خودکشی در تمدن غرب، احساس پوچی و بیهدفی است؛ انسان زمانی که گمان کرد به همه چیز دست یافته و به وظیفه خویش عمل کرده است، سرخورده شده و اقدام به خودکشی میکند، به همین خاطر خداوند متعال در مقابل انسان دست یابی به ذات خویش و همچنین رسیدن به نعمتهای جهان آخرت را قرار داده است که نامحدود و نامتناهیست، لذا یک فرد دیندار هیچگاه متوقف نمیشود و همیشه تلاش میکند تا به نعمتهای بیشتری دست یابد و همچنین به ذات حق تعالی قرب بیشتری پیدا کند.