دستگیری آیت االله قمی در ایران!

12:00 - 1398/02/12

- قانون کشف حجاب اجباری توسط رضا خان، فصل تلخی را در تاریخ این مملکت رقم زد. مردم متدین و در رأس آنها علمای بزرگوار، نمی‌توانستند دربرابر چنین هتک و بی‌شرمی واضحی سکوت کنند.
در همین راستا آیت‌الله حسین قمی از مشهد به تهران رفتند تا با پهلوی صحبت کند تا بلکه دست از این کار بردارد. اما واکنش رضا قلدر این بود که آیت‌الله قمی را در باغی زندانی کرد و به شهربانی مشهد هم دستور داد همه طرفداران ایشان را دستگیر کنند!

کشف حجاب

مرحوم بهلول گنابادی می‌گوید: «آن موقع در قائن بودم که خبر آوردند آیت‌الله قمی گم شده است... من به طرف مشهد راه افتادم و به منزل آیت‌الله قمی رفتم تا از کم و کیف ماجرا باخبر شوم. در آنجا بود که فهمیدم آیت‌الله قمی در تهران در باغی زندانی است. تصمیم گرفتم به تهران بروم و هر جور شده است، با ایشان ملاقات کنم و دستور بگیرم، اما از آنجا که مأموران دنبالم بودند، بالاخره مرا در حرم حضرت رضا(علیه‌السلام) پیدا کردند و خواستند ببرند. مردم اعتراض کردند و چند پلیس هم به کمک مأموران مخفی آمدند. بالاخره خدام حرم دخالت کردند که تا صبح شنبه در اتاقی دربسته در صحن کهنه تحت نظر باشم. کم‌کم مردم معترض به دستگیری من زیاد شدند، ریختند و مرا آزاد کردند و سر دست بردند و روی منبر جا دادند. رئیس شهربانی آمد و گفت: «شیخ! منبر نرو. ممنوع است». مردم هم او را زیر مشت و لگد گرفتند و از مسجد بیرون کردند و در تمام محوطه صدای «مرگ بر شاه» و «زنده باد اسلام» و «لعنت بر بهایی و دشمن علما» بلند شد. به مردم گفتم: «به خانه‌هایتان بروید و خرجی یک هفته خانواده خود را بدهید و برگردید. ممکن است حصن ما در اینجا یکی دو هفته طول بکشد و باید خیالتان از خانواده‌هایتان جمع باشد. بعد در اینجا تحصن می‌کنیم تا آیت‌الله حاج‌آقا حسین قمی از زندان آزاد شود و یا همگی در راه اسلام کشته شویم».[1]
جمعیت مومنان و علمای مشهد یک روز را در صحن رضوی با ذکر و دعا به تحصن نشسته بودند که آن واقعه‌ی هولناک رخ داد. «کشتار عجیبی راه افتاد. آن روزها من غیر از نواب احتشام‌رضوی، پدرزن شهید نواب‌صفوی کسی را در آن جمع نمی‌شناختم. این که گفته‌اند من به‌واسطه آشنایی با اسدی، نایب‌التولیه آستان قدس رضوی توانستم فرار کنم دروغ محض است. در واقع وسیله فرار مرا زنی شجاع که من و چند نفر دیگر را پناه داد فراهم کرد و پیاده از دهات مشهد به افغانستان رفتم و در آنجا دستگیر شدم و مدت 30 سال در زندان‌های مختلف افغانستان بودم .پس ازآن به مصر، عراق و پاکستان رفت و بعد به ایران بازگشتم.»[2]

پی‌نوشت:
[1] بخشی از مصاحبه مرحوم بهلول در سال 1379 ش
[2] همان

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
7 + 7 =
*****