سوال: من نماز میخوانم ولی هیچ حس خاصی ندارم و میخواهم دیگرر نماز نخوانم چون احساس میکنم هیچ فرقی با آنهايي که نمیخوانند نمیکنم و نمازم بی فایده است؟
پاسخ:
نماز مهمترین عبادت در دین اسلام است به صورتی كه قبولی اعمال در قیامت بستگی به نماز انسان دارد كه اگر این نماز پذیرفته شد اعمال دیگر نیز پذیرفته خواهد شد همان گونه كه در روایتی این گونه نقل شده است:
نماز ستون دین است هر گاه نماز انسان نزد خداوند پذیرفته شود اعمال دیگرش نیز پذیرفته میشود و اگر نمازش پذیرفته نشود اعمال دیگرش هم پذیرفته نمیشود. [1]
پس والین اثر نماز در قیامت است كه به داد انسان میرسد این دنیا جای امتحان و انجام این اعمال است و در جهان آخرت است كه نتیجه این اعمال به انسان نشان داده میشود و این دنیا مانند مزرعهای است كه انسان در آن اعمال نیكو میكارد و در آخرت نتیجه آن را برداشت میكند همان گونه كه خداوند ميفرمايد:
ما ترازوهاى عدل را در روز قیامت برپا مىكنیم پس به هیچ كس كمترین ستمى نمىشود و اگر بمقدار سنگینى یك دانه خردل كار نیك و بدى باشد، ما آن را حاضر مىكنیم و كافى است كه ما حساب كننده باشیم. [2]
پس دنیا جای عمل كردن است و آخرت جای دیدن اثر عمل.
یكی دیگر از آثار نماز این است كه نماز حالت شستشو دهنده را دارد و باعث میشود گناهان انسان را از بین ببرد همان گونه كه در روایتی از وجود نازنین پیامبر اكرم نقل شده است كه حضرت میفرماید:
اگر بر در خانه یكى از شما نهرى از آب صاف و پاكیزه باشد و در هر روز پنج بار خود را در آن شستشو دهد، آیا چیزى از آلودگى و كثافت در بدن او مىماند؟".
در پاسخ عرض كردند: نه، فرمود: نماز درست همانند این آب جارى است، هر زمان كه انسان نمازى مىخواند گناهانى كه در میان دو نماز انجام شده است از میان مىرود «وسائل الشیعه ج 3 ص 7»
شما از كجا اطلاع دارید كه وقتی نماز میخوانید خداوند به خاطر نمازتان گناهانتان را نمیبخشد؟ در حالی كه این روایت به ما می گوید كه یكی ار آثار نماز پاك شدن گناهان است.
نماز علاوه بر این كه در آخرت اثرش دیده میشود در دنیا نیز باید ما شاهد اثر نماز در زندگی باشیم همان گونه كه خداوند در قرآن كریم یكی از آثار نماز را حالت بازدارندگی آن از رفتن به سوی گناهان میداند و میفرماید:
آنچه را از كتاب آسمانى به تو وحى شده تلاوت كن، و نماز را برپا دار، كه نماز انسان را از زشتیها و گناه بازمى دارد، و یاد خدا بزرگتر است و خداوند مىداند شما چه كارهایى انجام مىدهید. [3]
پس بزرگترین فلسفه نماز این است كه انسان را از زشتی ها و آلودگیها باز میدارد چون طبیعت نماز از آنجا كه انسان را به یاد نیرومندترین عامل بازدارنده یعنى اعتقاد به مبدء و معاد مىاندازد داراى اثر بازدارندگى از فحشاء و منكر است.
انسانى كه به نماز مىایستد، تكبیر مىگوید، خدا را از همه چیز برتر و بالاتر مىشمرد، به یاد نعمتهاى او مىافتد، حمد و سپاس او مىگوید، او را به رحمانیت و رحیمیت مىستاید، به یاد روز جزاى او مىافتد، اعتراف به بندگى او مىكند، از او یارى مى جوید صراط مستقیم از او مىطلبد، و از راه كسانى كه غضب بر آنها شده و گمراهان به خدا پناه مىبرد
بدون شك در قلب و روح چنین انسانى جنبشى به سوى حق و حركتى به سوى پاكى و جهشى به سوى تقوا پیدا مىشود
منتها هر نمازى به همان اندازه كه از شرایط كمال و روح عبادت برخوردار است نهى از فحشاء و منكر مىكند، گاه نهى كلى و جامع و گاه نهى جزئى و محدود.
ممكن نیست كسى نماز بخواند و هیچگونه اثرى در او نبخشد هر چند نمازش صورى باشد هر چند آلوده گناه باشد، البته این گونه نماز تاثیرش كم است، این گونه افراد اگر همان نماز را نمىخواندند از این هم آلودهتر بودند.
روشنتر بگوئیم: نهى از فحشاء و منكر سلسله مراتب و درجات زیادى دارد و هر نمازى به نسبت رعایت شرایط داراى بعضى از این درجات است.
بله ممكن است برخی از افراد نماز خوان مرتكب گناهانی بشوند این به خاطر این نیست كه نماز اثر ندارد بلكه شاید اگر نماز نمیخواند از این هم بدتر بودند و البته همین نماز بلاخره جلوی او را خواهد گرفت همان گونه كه كه جوانى از انصار نماز را با پیامبر صل الله علیه و آله ادا مىكرد اما با این حال آلوده گناهان زشتى بود این ماجرا را به پیامبر ص عرضه داشتند فرمود:
سرانجام نمازش روزى او را از این اعمال پاك مىكند. [4]
پس این كه شما میگویید چون نماز در من اثر ندارد پس من نماز را ترك میكنم اصلا صحیح نیست شما به جای این كه مساله را حل كنید صورت مساله را پاك میكنید ..
بهتر است شما این گونه بگوید كه چرا نماز من اثراتش قوی نیست؟ چه علتهایی باعث شده است كه نمازم كم اثر باشد؟ البته این كه دیگران نمازشان چه اندازه تاثیر دارد قضاوتش با ما نیست و ما از تمام واقعیت زندگی دیگران خبر نداریم ممكن است كاری در نظر ما خلاف باشد ولی ما از مقدمه این كار و هدف شخصی كه انجام میدهد بی اطلاع باشیم..
پس شما به جای این كه بگویید نماز در من اثر ندارد پس من نماز را ترك میكنم بهتر است بگویید چگونه نماز بخوانم تا اثر بخش باشد..
شما سعی كنید روز به روز به حضور قلبتان در نماز بیافزاید و به این وسیله كیفیت نمازتان را افزایش بدهید حضور قلب آنست كه انسان در نماز، توجه قلبى به خدا داشته باشد و از یاد او غافل نشود و هر لحظه و در تمام جملات و حركات نماز، بداند چه مىگوید، چه مىخواهد، معنى حركات و افعالش چیست، رو به چه كسى ایستاده، قبلهاش كجاست، چرا نماز مىخواند و در برابر چه خداى عظیمى به نیایش و پرستش و حمد و ثنا و ذكر و دعا ایستاده است...
منابع:
[1]. الصلاة عمود الدین ان قبلت قبل ما سواها و ان ردّت ردّ ما سواه«كنج حكمت، ص 122 بحث اساس دین»
[2]. وَ نَضَعُ الْمَوازینَ الْقِسْطَ لِیَوْمِ الْقِیامَةِ فَلا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَیْئاً وَ إِنْ كانَ مِثْقالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ أَتَیْنا بِها وَ كَفى بِنا حاسِبینَ« انبیا آیه 47»
[3]. اتْلُ ما أُوحِیَ إِلَیْكَ مِنَ الْكِتابِ وَ أَقِمِ الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ وَ لَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ ما تَصْنَعُون م عنكبوت آیه 45»
[4]. ان صلاته تنهاه یوما «مجمع البیان ذیل آیه 45 سوره عنكبوت»
نظرات
Besiyar jaleb bood
omid daram betoonam namaz hamo ba tavajoh bekhoonam
به نظرمن بهترین کسی که به حرفات توجه میکنه خداست تونمازبخون فقط بخاطرحرف زدن باهاش نه رفع تکلیف باخدادوست شوباهاش درددل کن ارومت میکنه جوابتوهم میده دیگه بهش دلبسته میشی خودت دیگه شوق پیدامیکنی بری سمتش
مگه نماز رو باید برا اثرش خوند ؟ حدیثی از امام علی و امام صادق علیهما السلام داریم که محتواش اینه که آدمها تو عبادتشون سه گروهند : گروه اول اونهایی هستند که به خاطر ترس ازعذاب و جهنم خدا رو عبادت می کنند . گروه دوم به خاطر طمع به بهشت و گروه سوم خدارو عبادت می کنند به خاطر اینکه خداست . حالا شما خودتون ببینید از کدوم دسته اید!!!!
فقط میتونم بگم نزدیکترازخداندیدم مهربونترازخداندیدم وبخاطردل خودم باهاش حرف میزنم فقطخداس که صبورانه به حرفام گوش میده رازموفاش نمی کنه عاشقانه دوسم داره وهمیشه منتظرمه که باهاش حرف بزنم پس من همیشه نمازمومیخونم
استفاده کردم. ممنون.
سلام دوست من
از اینکه احساس خودتو صادقانه بیان کردی خیلی خوبه
نماز یعنی نیایش و نیایش یعنی رازوونیاز درونی با نیروی برتر و چه زیباست نیروی برتری که نامش الله باشد تو باید سعی کنی از دریچه قلبت با خدا دیدار کنی و صمیمانه و قتی نماز میخونی باید معنی نمازو به فارسی بفهمی و با زبان دلت برای دلت و آرامش روحت به خدا اعتماد کنی
و میبینی
که چه زیباست احساس شیرین بعد از نماز
به خدا دیگه خسته شدم اینقدر نمازمو بی روح و بی احساس می خونم با ابن که نمازمو سروقت می خونم دیگه حتی نمی تونم گریه کنم انگاری تو این دنیا نیستم تو رو خدا برام دعا کنید دوست دارم از این حال بد بیام بیرون و دوباره نمازمو با احساس بخونم به خدا از وقتی که این جوری شدم دیگه امیدی به زندگی ندارم هیچ شوقی یا انگیزه ای برای هیچ کاری ندارم تنها چیزی که می خوام و آرزومه دوباره اون حس حال خوب برگردم
ان شاالله با رعایت اموری که در ایجاد حضور قلب موثر هستند از این پس نمازی پر شور داشته باشید
روش ایجاد حضور قلب در نماز:
هر چيزى جسمى دارد و روحى.
روح نماز، «حضور قلب» است و نماز بى توجّه و حضور قلب، تنها يك سرى الفاظ و حركاتى است كه انجام مىگيرد.
حضور قلب آنست كه انسان در نماز، توجه قلبى به خدا داشته باشد و از ياد او غافل نشود و هر لحظه و در تمام جملات و حركات نماز، بداند چه مىگويد، چه مىخواهد، معنى حركات و افعالش چيست، رو به چه كسى ايستاده، قبلهاش كجاست، چرا نماز مىخواند و در برابر چه خداى عظيمى به نيايش و پرستش و حمد و ثنا و ذكر و دعا ايستاده است.
اگر ذهن انسان به مسائل ديگر مشغول باشد،
اگر حواس انسان پرت شود،
اگر هر صدايى، هر منظرهاى، هر رفت و آمدى، هر نوشته و خط و نقاشى و صحنهاى، او را به خود مشغول كند و يادش رود كه در حال نماز است و كجا ايستاده و چه مىگويد، معناى اين نداشتن حضور قلب است.
يكى از راههاى كسب حضور قلب، دانستن معناى نماز و در نظر آوردن ترجمه كلماتى است كه انسان در نماز مىگويد.
راه ديگر، انتخاب مكانى براى نماز است كه رفت و آمدها و سر و صداها، صحبتها، عكسها و تابلوها، او را به خود مشغول نسازد.
راه ديگر، انجام مستحباتى است كه پيش از نماز و هنگام نماز، رعايت آنها به نمازگزار حالت توجّه بيشترى مىدهد و او را به ياد خدا و بندگى خويش مىاندازد.
وقتى به ملاقات يك شخصيّت برجسته مىرويد، بهترين لباس را مىپوشيد و مؤدّب در نزد او مىايستيد و يا مىنشينيد و از هر كارى كه برخلاف ادب باشد، پرهيز مىكنيد، به سخنان او كاملًا گوش مىدهيد و به آنچه خودتان مىگوئيد، كاملًا توجّه داريد و در سراسر لحظه ديدار، آن شخص در نظرتان است.
خدا برترين موجود است و هستى همه موجودات به او بستگى دارد. ما، بندهاى نيازمند و ناتوان، كه از نعمتهاى او برخورداريم، به شكرانه نعمتهايش به عبادت و نماز مىايستيم.
توجّه به اين «جايگاه» كه ما در مقابل «اللَّه» داريم، دل را نرم مىكند، خضوع و خشوع و فروتنى مىآورد.
نماز، «ذكر خدا» است. هر چه بيشتر دلمان حاضر و قلبمان متوجّه عظمت خدا و نياز خودمان باشد، نمازمان سازندهتر است.
به ياد داشته باشيم، كه ركوع، خم شدن در مقابل عظمت آفريدگار است.
سجده ما، هماهنگى با همه هستى است كه در پيشگاه خدا تسليم و خاضع و مطيعاند.
تسبيح ما، هم صدايى با همه ذرات عالم است كه خدا را تسبيح مىگويند و سجده مىكنند.
تسبيح گوى او نه بنى آدم است و بس هر بلبلى كه زمزمه بر شاخسار كرد
نه تنها ما كه همه جهان، به زبان خاصّ خود، خدا را تقديس و تسبيح مىكنند و وجود هر يك نشانه يكتائى، حكمت و قدرت اوست.
هر گياهى كه از زمين رويد «وحده لا شريك له» گويد
حضور قلب، جان نماز است.
بكوشيم كه در عبادتمان، هنگام نماز، جز به خدا نينديشيم، و حواسمان و فكر و دلمان را جاى ديگرى نبريم.
هم به لطفش اميدوار باشيم. و هم از عذابش، هراسان. بين حالت بيم و اميد (خوف و رجاء) باشيم.