-اتفاق ها خوب و بد همیشه مثل موج دریا تو زندگی همه آدم ها هست فقط باید از وسط دریا دور نشد.
(راوی مهران)
با جواد و سعید راهی مدرسه شدیم. تو راه سعید میگفت چی میشه صبح که پا میشی بیای مدرسه، ببینی همه تکالیفت رو کسی انجام داده باشه؟ جواد گفت: اصلا چی میشد شب امتحان بخوابی، بعد یه فلش بزنن تو مغزت و همه مطالب بره توی حافظه ات؟ موقع امتحان خیالت راحت باشه که چیزی یادت نمیره. من هم با خنده گفتم اگر این طوریه، من هم میگم چی میشد قدرت همه چیز دستت باشه؟ هر کاری دوست داشتی انجام بدی، یا جلوی هر کاری که خواستی رو بگیری؟
سعید هم گفت: فعلا تنها کسی که قدرت همه چیز تو دستش هست خداست. همه آدم ها و همه این جهان رو خدا درست کرده. مشغول صحبت بودیم که یهو یک ماشین با سرعت زیاد از چالهای که آب بارون دیشب جمع شده بود رد شد. سر تا پای ما خیس شد. حسابی حالمون گرفته شد؛ کل لباسهامون خیس خالی شد. چارهای نداشتیم با همون لباسهای خیس رفتیم مدرسه. آقا معلم که ما رو دید، تعجب کرد. ما هم قضیه رو تعریف کردیم. جواد یه سوال پرسید و گفت: آقا اگه همه آدمها رو خدا خلق کرده و همه این عالم رو خدا درست کرده، پس چرا بعضیها آدمهای خوبی هستند، بعضیها هم آدمهای بدی میشن؟ مگه همه رو خدا خلق نکرده؟
آقا معلم هم با تکون دادن سرش نشون داد که از سوال جواد خوشش اومده. بعد شروع کرد به صحبت کردن. آقا معلم گفت: تا حالا تصویر ماهیهایی که کنار ساحل افتادن رو دیدید؟
این ماهیها روزی وسط دریا زندگی میکردن. اما وقتی از وسط دریا فاصله گرفتن و نزدیک به ساحل شدن، موجها این قدرت رو داشتن که ماهیها رو بندازن بیرون آب.
اگه این ماهی از وسط آب دریا فاصله نمیگرفت، دیگه بیرون آب نمیافتاد.
آدمها هم هر چقدر از خدا فاصله بگیرن، امکان اینکه با اتفاقهایی که تو زندگی میافته تبدیل به آدم بدی بشن هست.
البته اتفاقهایی که توی زندگی آدمها میافته، همش بد نیست. خیلی اتفاقها هم هست که آدمهای بد رو به آدمهای خوب تبدیل میکنه.
مثل وسایلهایی که کنار ساحل افتادن، ولی موج دریا اونها رو میکشونه سمت دریا و حتی تا وسط دریا هم میبره.
اتفاقهای خوب و بد، مثل موج دریا میمونن. فقط باید از وسط دریا دور نشد.