بسم الله الرحمن الرحیم
از مهمترین و برترین صفات مومن، همگرایی و همدردی با برادران دینی است. مومنان در جامعه اسلامی چونان پیکر واحدی هستند که درد و غم هر یک سبب رنج دیگران و آسایش و شادی هر کدام باعث سرور دیگران خواهد بود؛ زیرا آنها به تصریح قرآن برادرند. در روایات متعدد ائمه معصومین (علیهمالسلام) احساس همدردی و غمخواری خود را نسبت به شیعیان بیان کردهاند که این حس زیبا سبب آرامش و تسلّای دل دوستان ایشان است و قوّت قلبی است که آنها در فراز و نشیبهای زندگی دلگرمی داده و صبوری و مقاومت آنها را تقویت میکند.
امام رضا (علیه السلام) میفرماید: «هیچ یک از شیعیان، مریض نمیشود مگر اینکه ما نیز در بیماری او بیمار میشویم و اندوهگین نمیشود مگر اینکه ما نیز در غم ایشان محزون میشویم و شادمان نمیگردد مگر اینکه ما نیز به خاطر شادی او شادمانیم...». [1]
یکی از شیعیان امام صادق (علیهالسلام) گوید: «بر آن حضرت وارد شدم و عرض کردم: از عمرو بن اسحاق حدیثی به من رسیده است. فرمود: آن را عرضه کن. گفتم: وی بر امیرالمومنین علی (علیه السلام) داخل شد، پس آن حضرت آثار زردی بر صورتش دید و فرمود: این زردی چیست؟ پس بیماری خود را توضیح داد. آن حضرت به او فرمود: ما خوشحال میشویم به خوشحالی شما و اندوهگین میشویم به اندوه شما و بیمار میشویم به بیماری شما... امام صادق (علیه السلام) فرمود: عمرو راست گفته است». [2]
بنابراین امام به دلیل شدت رأفت و محبّتی که نسبت به پیروانش دارد بیشترین اتصال و ارتباط را با شیعیان خود دارد و به دلیل همین محبت و دوستی فزاینده است که در غم و رنج آنها شریک است مانند مادری که به دلیل شدت دوستی و ارتباط با فرزندش به هنگام بیماری او، بیمار میشود؛ چنانکه با بهبودی و شادی او نشاط پیدا میکند زیرا که فرزند، همچون جان شیرین برایش عزیز و دوست داشتنی است.
امام صادق (علیهالسلام) فرمود: «به خدا سوگند من نسبت به شما از خود شما مهربانترم». [3]
نتیجه اینکه جنس محبت امام با سایر محبتها متفاوت است. محبتی است خالص و بیمنت و بینهایت و محبتی است که نه به زبان که در دل و اعماق جان او نهفته است و به همین دلیل با همه وجود و با جسم و جان با شیعیانش پیوند دارد.
یکی از نمونههای روشن این محبت الهی در وجود شریف امام زمان (علیه السلام) اینگونه در بیان حضرت توصیف شده است: به من رسیده است که گروهی از شما در دین به تردید افتاده و در دل آنها نسبت به اولیای امرشان شک و حیرت راه پیدا کرده است و این امر مایه اندوه ما شد، البته به خاطر شما نه برای خودمان و باعث ناراحتی ما نسبت به شما و نه درباره خودمان گردید، زیرا که خداوند با ماست و با بودن او نیز نیازی به دیگری نداریم» [4]
پینوشتها:
[1] «ما من ضشیعتنا یمرض الا مرضنا لمرضه و لا اغتمّ الّا اغتممنا لغمّه و لا یفرح الا فرحنا لفرحه» (بحار الانوار، ج 65، ص 167).
[2] (بصائر الدرجات، ص 260).
[3] «و الله انّی ارحم بکم من انفسهم» (بحار الانوار، ج 47، ص 78).
[4] «إنّه أٌنهِیَ الیَّ ارتیابُ جماعةٍ منکم فی الدین و ما دخلتم من الشّک و الحیرة فی وُلاةِ أمرهم فَغَمَّنا ذلک لکم لا لنا و سأوّنا فیکم لا فینا لأنّ الله فینا مَعَنا فلا فاقةَ بنا الی غیره» (غیبت طوسی، ص 285).
نظرات
کاش مأنوس بشیم با صاحبان اصلی مهر...کاش محبت اصیل رو درک کنیم تا محبتهای ظاهری ما رو به خودشون مشغول نکنن...مطلب لطیفی بود.مرسی.
ممنون از حسن نظرتان