-وقتی انسان به پرورش روح بپردازد نگاه بلندی پیدا خواهد کرد که در آن نگاه، جایگاه ویژهای برای محدودیتها و محدود کننده ها وجود ندارد.
یکی از حقایق عالم این است که انسان باور داشته باشد برای ابدیت آفریده شده است و تمام سخت افزار و نرم افزار وجوداو به گونه ای طراحی شده است که بتواند جاودانگی را تجربه کند و پیری و فرتوتی در او راهی نداشته باشد. این مهم را میتوان در احادیث بسیاری یافت که برای انسان ابدیت و جاودانگی حقیقتی غیر قابل انکار است. امير المؤمنين على بن ابيطالب (عليه السّلام): «إِنَّمَا خُلِقْتُمْ لِلْبَقَاءِ لاَ لِلْفَنَاءِ وَ إِنَّكُمْ فِي دَارِ بُلْغَةٍ وَ مَنْزِلِ قُلْعَة؛ شما براى سراى جاوید آفریده شده اید نه براى نابود شدن، و شما در خانه اى هستید که باید به لذّت آن بسنده کرد و جایگاه عاریه است.»[1]
اگر انسان را متشکل از روح و جسم بدانیم حق این است که جسمِ او محوریت ندارد و آنچه بر آن نیز عارض میشود نمیتواند اصل و اساس انسان باشد چرا که به گواه طبیعت و عالم ماده این جسم پس از سالهای پیر و فرتوت و نهایت پوسیده خواهد شد و به خاک و خاکستر تبدیل خواهد شد؛ اما آنچه برای انسان باقی خواهد ماند روح اوست که قرآن تاکید دارد همان روحی است که از جانب خدا در کالبد انسان دمیده شده است و چون این روح خدایی است پس جاودانه نیز خواهد ماند. در این باره نظریهی جسمانیةالحدوث و روحانیةالبقاء بودنِ نفس را ملا صدرا اثبات کرده است. محققان بسیاری دربارهی این نظریهی مهم در مباحث علم النفس که از مباحث فلسفهی اسلامی است بیان میدارند: «نظریۀ جسمانیةالحدوث و روحانیةالبقاء بودنِ نفس نظریهای است که نهتنها به چگونگی پیدایش نفس انسان اشاره دارد، بلکه به ماهیت نفس نیز اشاره دارد. ملاصدرا از مسیر اصول بدیع فلسفه خود و بهویژه حرکت جوهری به نظریهای راه مییابد که ماهیت نفس آدمی را در پیدایش موجودی جسمانی میداند. این نفس جسمانی با حرکت جوهری مراتب پایین وجود را پشت سر میگذارد تا به مرتبۀ بالای وجود که تجرّد نفس است، برسد. این نظریه افزون بر اینکه از اصول عام حکمت متعالیه بهره میگیرد، اصول خاص خود را دارد که شناخت آنها فرایند اثبات این نظریه در دستگاه فلسفی ملاصدرا را ملموستر میکند.»[1]
روح که در این دنیا در زندان جسم اسیر شده است، برای رشد و تعالیش تا رسیدن به کمالاتی که برای آن حد و حصری وجود ندارد، لازم است که گاه ناز این جسم را بخرد تا این جسم او را در ادامهی مسیر همراهی نماید. لذات مادی مانند خوردن و خوابیدن و اموری از این قبیل، که به واسطهی ابعاد جسمانی انسان بر او عارض میشوند، به سبب اتصال به عالم ماده چون ابعاد مادی پیدا میکنند دارای محدودیت هستند و انسان در زمینِ آن تا حد و حدودی اندک میتواند بدود و پس از اندک زمانی اشباع میشود.
تفاوت بین لذات مادی و روحانی در همین است که لذات مادی به سبب اتصال به ماده محدود هستند و لذات معنوی و روحانی که همان ابعاد مختلف نشاط و احساس رضایت درونی انسان فراهم میسازند، حد و حصری برایشان تصور نمیشود چرا که متصل به روح هستند و به واسطهی آن رنگ و بوی نامحدود میگیرند.
در بهشت الهی نیز چون عالم، عالمِ ماده نیست و محدودیتها به این صورت نیستند حتی اگر برخی نعمتهای مادی هم وجود داشته باشند اما دیگر لذات شباهت چندانی به لذات مادی ندارند که اشباع شدن و دلزدگی را به همراه داشته باشند. در این باره باز میتوان به سراغ برگزیدهی نظرات اسلامی رفت که آن نظریّهی فیلسوفان مکتب حکمت متعالیه (مکتب فلسفی ملاصدرا) است. طبق این نظر ، حشر انسانها، هم با روح است هم با جسم؛ ولی جسم اخروی مثل جسم دنیایی، جسم مادّی نیست. اکثر مردم جسم را با مادّه یکی می انگارند ولی از نظر این مکتب فلسفی ، جسم و مادّه با هم یکی نیستند.
با این نکاتی که بیان شد حال باید به سه نکته اساسی اشاره نمود:
1.لذات به ظاهر مادی در آن دنیا مانند لذات مادیای نیستند که ما در این دنیا آنها را تجربه کرده ایم که اشباع کننده و محدودند و بر این مدعا نیز پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) گواهی میدهد آنجا که میفرمایند: «پروردگار فرمودند: براى بندگانم چیزهایى فراهم کردهام که نه چشمی دیده و نه گوشى شنیده و نه به قلب بشرى خطور کرده است...».[3]
2.اصل و اساس در آن دنیا لذات معنوی و روحانی است چرا که در آنجا دیگر روح آزادی عمل بیشتری دارد و بند محدودیتها از او باز شده است و حتی لذات اختصاصی با کیفیت برای روح وجود دارد که در سرای آخرت و بهشت برین الهی بدون محدویتهای عالم ماده آن را با وسعتی به بلندای بینهایت میتواند درک کند. قرآن در این باره بیان میدارد که حالت رضایت درونی که از جمله لذات روحانی انسان در بهشت الهی است بالاتر از دیگر لذات است آنجا که می فرماید: « وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ؛[4] خدا اهل ایمان را از مرد و زن وعده فرموده که در بهشت خلد ابدی که زیر درختانش نهرها جاری است درآورد و در عمارات نیکو و پاکیزه بهشت عدن منزل دهد و برتر و بزرگتر از هر نعمت، مقام رضا و خشنودی خداست و آن به حقیقت فیروزی بزرگ است.»
3.اگر از بهشت با ابعاد مادی صحبت به میان آمده و لذات مادی مورد تاکید قرآن قرار گرفته شده است این هم کاملا واضح و مشخص است که چون توصیف بهشت در دنیای مادی برای فهم انسانی که در عالم ماده قرار دارد با همین ابعاد محسوس قابل وصف است وگرنه در بهشت دیگر خبری از ماده و محدودیتهای آن نیست.
حق این است که به عنوان جملهی پایانی بگوییم که عالم آخرت متصل به عالم دنیاست و انسانی که برای آخرت خلق شده و قرار است جایگاه او بهشت برین الهی باشد در همین دنیا باید با کم توجهی به لذات مادی و استفاده از آن به حد ضرورت بهشت و حالات مربوط به آن را در همین دنیا تجربه کند. وقتی انسان به پرورش روح بپردازد نگاه بلندی پیدا خواهد کرد که در آن نگاه، جایگاه ویژهای برای محدودیتها و محدود کننده ها وجود ندارد. پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) درباره توجه به لذات دنیایی میفرمایند: « مَا مَلأآدَمِيٌّ وِعَاءً شَرَّا مِنْ بَطْنِهِ؛[5] آدمی ظرفی بدتر از شكمش، پر نكردهاست.»
پینوشت:
[1].غرر الحکم و درر الکلم، ج 1، ص 167.
[2].مقاله: بررسی نظریۀ جسمانیةالحدوث و روحانیةالبقاءبودن نفس، هادی موسوی، فصلنامه نقد و نظر تخصصی فلسفه و الهیات، دوره 15، شماره 60 - شماره پیاپی، 60زمستان 1389، صفحه 78-102.
[3].علامه مجلسی، محمدتقی، بحارالانوار، ج 8، ص92، موسسة الوفاء، بیروت، 1404.
[4].آیه 72 سوره توبه.
[5].میزان الحکمه، ج1، ص185.
عالم آخرت متصل به عالم دنیاست و انسانی که برای آخرت خلق شده و قرار است جایگاه او بهشت برین الهی باشد در همین دنیا باید با کم توجهی به لذات مادی و استفاده از آن به حد ضرورت بهشت و حالات مربوط به آن را در همین دنیا تجربه کند.