بسم الله الرحمن الرحیم
در طول تاریخ قیامهای متعددی صورت گرفته است. شخص یا اشخاص متعددی با انگیزههای گوناگون دست به قیام زدهاند، ولی با گذشت اندک زمانی فراموش شدهاند و هرگز به سینه تاریخ سپرده نشدهاند و در گذر تاریخ از یادها رفتهاند. اما در این بین، ما به واقعه عظیم عاشورا بر میخوریم که بعد از هزار و چهارصد و اندی سال همیشه زنده و پویا است و گویا هرگز تکراری نمیشود، حتی دسیسههای دشمن، در طول تاریخ برای از بین بردن یاد و نام عاشورا کوششی بی فایده بوده است و در واقع ابعاد این قیام عظیم به گستره تمام زمین و زمان است که نمیشود از آن کنار زد. خون پاک امام حسین (علیه السلام) هر سال در روز عاشورا جوشش میکند و هرگز خاموش نخواهد شد.
به راستی! راز ماندگاری قیام عاشورا چیست؟ چرا گذر زمان هرگز باعث تکراری شدن این قیام نمیشود؟
هر سال گویا شور این قیام بیشتر از سال قبل میگردد. واقعیت این است که عاشورا «فرا زمان» و «فرا مکان» است. هرگز عظمت ابعاد این حادثه عظیم در سال 61 هجری خلاصه نشده است و امروز با بررسی در ادبیات و فرهنگ و اعتقادمان در مییابیم که این فرهنگ غنی با زندگی ما عجین شده است.
هر سال محرم که میشود، ولولهای در عالم میشود و واقعا انسان متحیر میماند که چگونه زمین و زمان مهیای تکرار واقعهای عظیم میگردد و گویا از عمق وجود خود میشنوی ندای ماندگار عاشورائی را که میگوید: باز این چه شورش است که در خلق آدم است.
مدیریت عاقلانه و برگرفته از سرچشمه زلال وحی و روح پاک و اخلاص بی نظیر حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام ) باعث شده که عاشورا به یک مکتب و مدرسه تبدیل شود. مکتبی که در آن، زمینه برای خودسازی و اصلاح انسانها فراهم آورده است. تا جایی که امام رضا (علیه السلام) فرمودند: «همه ما اهل بيت، کشتيهاي نجات هستيم و ليکن سفينه و کشتي جدم حسين (عليه السلام) گستردهتر و در دل درياها و موجهاي خروشان باشتابتر و سريعتر است». [1]
بدون شک عاشورا با گوشت و خونین انسانها عجین شده و نمیشود از آنها گرفت، بنابراين پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) میفرماید: همانا برای شهادت حسین در قلب مومنین حرارتی است که هرگز سرد نخواهد شد. [2] در پرتو این حرارت و شور، نسبت به قیام امام حسین (علیه السلام) و در لوای خمیههای عزاداری آمادگی روحی جهت پذیرش حقیقت و احکام ناب دین مهیا میشود.
رهبران بزرگی که در طول تاریخ، قیام های بزرگی را رقم زده اند، تأسی به قیام عاشورا کردهاند. معمار کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی (رحمة الله علیه) ریشه اصلی موفقیت قیام خود را الگو گیری از قیام امام حسین (علیه السلام) میداند و در تبیین هدف خود میفرماید: این محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است.
یعنی در پرتو برگزاری جلسات و روضههای امام حسین (علیه السلام) احکام و حقایق دین تبیین میشود و باعث حفظ دین میگردد.
گاندی؛ رهبر هند که توانست این شبه جزیره را از یوغ وجود مستکبران پاک کند و با قیام خود کشورش را نجات دهد، میگوید: من در این قیام بزرگ، تأسی به قیام اباعبدالله الحسین (علیه السلام) کردم و از ایشان الگو گرفتم. در واقع امام حسین (علیه السلام) به بشریت درس عزت و آزادگی داد. ایستادگی و مقاومت تا پای جان در راه هدف، سرآمد درسهای قیام مقدس امام حسین (علیه السلام) است.
پینوشت:
[1] . بحارالانوار، علامه مجلسی، جلد 93 صفحه 294. «کلنا سفينة النجاة، و لکن سفينة الحسين اوسع، و في لج البحر اسرع»
[2] . مستدرك الوسائل - ج 10 - ص 318 .«إنَّ لِقَتلِ الحُسَينِ حَرارَةً في قُلوبِ المُؤمِنينَ لا تَبرُدُ أبَداً»
نظرات
با سلام!
سوالاتی داشتم که اگر لطف کنید جواب دهید ممنونتون هستم.
هیچ شور خاصی نیست،امام حسین (ع) هستند که به خاطر زیر ذلت نبودند جنگیدند و شهید شدند همانند تمامی شهدای ما ایران و تمامی جهان.
نمی دانم چند وقتی است که نسبت به معصومین احساس بدی دارم.
از آنان بدم آمده است،نسبت به آنان حسد می ورزم!!!
1-(سوالم از جایی شروع می شود که اصلا چرا حضرت محمد(ص) و پیروان ایشان را ما باید پیروی کنیم؟
چند مدتي پيش در كتابي به نام زنان بهشتي مطلبي رو خوندم كه باعث بوجود آمدن سوالاتي براي من شد .
در كتاب نوشته شده بود زماني كه خداوند دانا حضرت محمد رو خلق كرد و در واقع در زمان به دنيا آمدنش جبرئيل به بالين مادرش مياد و حضرت رو از ايشون ميگيره و دل ايشون رو ميشكافه و از پارچه اي سبز رنگ حريري چند تا در بيرون مياره و در دل حضرت ميذاره و با آب دهانش اون هارو سر جاش قرار مي ده و دل حضرت رو مي چسبونه.و به اين صورت دل حضرت محمد (ص) از هرگونه گناه و آلودگي پاك ميشه و ديگه هيچ عمل زشتي به دل ايشون راه پيدا نمي كنه.
حضرت محمد(ص)طبق این موضوع که نمی دانم درست است و یا نادرست بالاخره برترین شدند!حالا اگر قبل از اینکه من به دنیا بیایم خداوند چنین درکی را به من می داد که گناه نکنم و می توانستم خوب باشم و گناه نکنم بین من و ایشان چه فرقی وجود داشت؟
مگر خداوند نگفته که همه ما با هم برابر هستیم،ما خود می توانیم از طریق قرآن راه زندگی را بیابیم،چه احتیاجی به معصومین است؟
من خودم نسبت به ایشان حسودی می کنم!
چرا من نمی توانم مانند ایشان باشیم؟
اگر خداوند به ایشان این لطف را نمی کرد،ایشان شاید پیامبر نبود!
پس چرا خداوند انقدر به ایشان بزرگی داده است؟
ما نمی توانیم از ایشان هم برتر شویم؟مگر ایشان چه فرقی با ما دارند؟تازه کسی زیر پر بالشان را گرفته اند و گرنه اصلا پیامبر نمی شد!حالا ما اگر خوب باشیم بدون اینکه کسی به ما چیزی بدهد از ایشان که برتر میشویم!!!
خداوند به ایشان لطف کردند و بر تمام جهانیان برتری دادند،اما مگر حضرت محمد(ص) از چه کسانی به دنیا آمد؟پدری مادری همانند پدران و ماردان ما اما چگونه اینطور شد؟اگر خداوند این پاکی و عصمت را به من و شما می داد ما نمی توانستیم از ایشان هم بهتر باشیم؟اگر خدایی بود که در تمام مراحل زندگی یارییمان می کرد،بهشت و جهنم رو نشانمان می داد،سیل رحمت و معجزات رو به سوی ما سرازیر می کرد،آن همه فرمانروایی و آن همه زندگی خوب را به همراه همسران به آن خوبی به ما عنایت می کرد ما نمی توانستیم مانند ایشان باشیم؟چرا خداوند از این همه انسان ایشان را انتخاب کرده است؟)
2(ما از پدر و مادری معمولی زاده شده ایم و هیچ کس چنین رحمتی را به ما عنایت نکرده است،حال اگر ما خوب باشیم بدون هیچ پشتکاری که خاص باشد و از سوی خدا باشد|،ما که از ایشان خیلی برتر هستیم و در این دور و زمانه وضعیت اینطوری است.)
حال اگر من یا شما بتوانیم با کمک خداوند نه هیچ کس دیگر خوب باشیم می توانیم از ایشان برتر شویم؟
3-(من برای اینکه حسودی ام نسبت و ایشان و کل معصومین از بین برود باید چه کاری انجام دهم؟)
4-(در کل ما نمی توانیم از ایشان هم برتر باشیم؟،چون خیلی از نعماتی که خداوند نثار ایشان کرده ما از آن بی بهره ایم؟و این خود لطفی است که پاداشی بس بزرگ در جهان و آخرت دارد!)
سوالات شماره گذاری شده و چون کمی پیچیده است درون پرانتز قرار گرفته است.
ازتون خواهش می کنم بگین چه جوری باید این حس بد من نسبت به ایشان بره و ایشان و خاندانشان را مثل قبل خیلی دوست بدارم.
فقط چرا ما نمی توانیم از ایشان برتر شویم؟چرا؟چرا؟مگر ایشان که بود؟انسانی مثل ما!