این کتاب روایتی است دستاول از جنس تاریخ شفاهی که رخدادهایی مربوط به قبل از انقلاب و پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی تأسیس سپاه پاسداران نبردهای داخلی کردستان عملیاتهای جبهه غرب تأسیس لشکر ۲۷ محمد رسولالله (ص) عملیات فتحالمبین و بیتالمقدس را در برمیگیرد.
معرفی کتاب مهتاب خین
کتاب مهتاب خین: روایت فرمانده بسیجی حسین همدانی از انقلاب، کردستان و دفاع مقدس کتاب مهتاب خین یکی از کتابهای خوب با روش علمی است که در تاریخ دفاع مقدس نوشته شده است.
این کتاب روایتی است دستاول از جنس تاریخ شفاهی که رخدادهایی مربوط به قبل از انقلاب و پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی تأسیس سپاه پاسداران نبردهای داخلی کردستان عملیاتهای جبهه غرب تأسیس لشکر ۲۷ محمد رسولالله (ص) عملیات فتحالمبین و بیتالمقدس را در برمیگیرد.
همچنین در این کتاب با مطالب زیبا و قابلاستفاده از سرداران بزرگ دفاع مقدس مانند شهید محمود شهبازی احمد متوسلیان و شهید همت آشنا میگردید. راوی این رویدادها سردار سرتیپ پاسدار حسین همدانی از فرماندهان ارشد جبهه میانی سر پل ذهاب از بانیان گمنام لشکر ۲۷ محمد رسول لله و از فرماندهان ارشد 8سال دفاع مقدس میباشد.
این کتاب به همت نویسنده نامآشنای تاریخ دفاع مقدس جناب حسین بهزاد نگارش یافته است.
قسمتی از این کتاب را با هم میخوانیم: شهید محمد شهبازی در سال ۵۹ توسط شهید بزرگوار محمد بروجردی جهت فرماندهی سپاه همدان معرفی میگردد و این سرآغاز آشنایی سردار همدانی با شهید شهبازی است. شهید بروجردی در جلسه معارفه آقای شهبازی او را اینطور معرفی میکند: برادرمان محمود شهبازی دستجردی از مبارزان مذهبی فعال جنبش دانشجویی در قبل از انقلاب بوده و ایشان از شاگردان شاخص کلاسهای معارف اسلامی استاد پرورش هستند. این برادر عزیزمان از دانشجویان رشته مهندسی صنایع در دانشگاه علم و صنعت تهران است. ایشان از عناصر برجسته در جریان تسخیر لانه جاسوسی امریکا هم بوده است.
سردار همدانی در مورد شهید شهبازی میگوید: ایشان کتابهای مربوط به اصول عقاید اسلامی و بحثهای معرفتی و اخلاقی را خیلی دوست داشت آثار منتشر شده از امام مانند کشفالاسرار - ولایتفقیه - شرح دعای سحر و کتاب آداب نماز را با نهایت دقت میخواند. الفت زیادی با اصول کافی داشت عمده آثار شهید مطهری را بهدفعات خوانده بود. البته در بین کتابها بعد از قران کریم یار غار و دوست وفادارش نهجالبلاغه بود در بین بچههای سپاهی احدی را ندیدم که بهقدر محمود با این کتاب محرم و مونس باشد. در مدتی که در سپاه همدان بود شبهای محمود با مطالعه و نماز شب میگذشت. بعد از نماز شب تا اذان صبح قران تلاوت میکرد تعدادی از بچههای سپاه یواشکی از پشت دیوار به تلاوت او که واقعاً با لحن شیوا و صوتی گرم ادا میشد گوش فرامیدادند تلاوت قران شهبازی دل ها را میبرد به بام ملکوت.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
پای پیاده؟ مگر به او میرسیدید؟خوشبختانه فاصلهمان با آن جیپ کمبود. سرپیچ جاده، حاج محمود با موتور نیم چرخی زد و راه جیپ را سد کرد. از وجنات راننده و خدمه موشک تاو معلوم بود هر دو ترسیدهاند. تا برسم محمود با نفر خدمه موشک تاو دستبهیقه شد. همانطور که میدویدم، داد زدم چهکار میکنی محمود؟! وقتی رسیدم دیدم صورت حاج محمود از غضب سرخ شده، فریاد میزد: اگر ترسیدی و میخواهی بزنی به چاک خب برو، اما جیپ را کجا میبری؟! طرف هم همانطور که تقلا میکرد یقة خودش را از چنگ حاج محمود خلاص کند، با لحن بدی جواب داد: اصلاً به تو چه؟ جیپ تحویل من است نه تو! حالا هم برو کنار باد بیاید! ... ایکاش این حرف را نزده بود.
چرا؟آقا ناغافل حاج محمود دستش را بلند کرد و محکم کوبید زیر گوش خدمه تاو، طوری که بنده خدا از ضرب این سیلی ناگهانی تلوتلو خورد و وارفت وسط جیپ. رفتم جلو، با یکدست حاج محمود را کمی عقب زدم و به خدمه سیلیخورده گفتم: این آقا حاج محمود شهبازی جانشین فرماندهی تیپ محمد رسولالله (صلیالله علیه و آله و سلم) است. مسئولیت جیپ موشکانداز هم با ایشان است. حالا هم اگر میخواهی، بفرما؛ جیپ را بردار و برو.
این معرفی تلگرافی محمود شهبازی تأثیری هم داشت؟ همچین که اسم جانشین فرمانده تیپ به زبانم آمد، طرف نگاهی ناباورانه به چفیه و عینک طلقی بادگیر و موتور گلمالی شدة آقای شهبازی انداخت. بعد هم آرام از جیپ پیاده شد. دوباره از گوشه چشم قیافه خاکآلود حاج محمود را ورانداز کرد و خواست راه بیفتد و برود که حاج محمود دنبال او دوید.
دیگر برای چه؟ جیپ را که تحویل داده بود؛ یعنی آقای شهبازی ول کن دعوا نبود؟
این بار حاج محمود صورت خودش را برد جلو دست او و با التماس گفت: من از اینجا برنمیگردم مگر اینکه یا شما یکی بزنی زیر گوش من یا حلالم کنی. طرف دیگر نرم شد. صورتش را بهصورت حاج محمود نزدیک کرد. روی او را بوسید و برگشت طرف جیپ و با صدای بلند و لحنی مردانه به حاج محمود گفت: آن کسی را که باید بزنم تو نیستی عشقی!
این کتاب به روایت فرمانده بسیجی حسین همدانی از دوران جنگ ومنطقه کردستان وعملیات دفاع مقدس می پردازد