در سلسله اشک بود گوهر مقصود

12:30 - 1392/08/28
رهروان ولایت ـ امکان‌ ندارد انسانی‌ از شنیدن‌ این‌ مصائب‌ به‌ شور و هیجان‌ نیاید و بر یزیدیان ‌نفرین‌ نکند و عملکرد آنان‌ را مورد اعتراض‌ قرار ندهد. به‌ این‌ ترتیب‌، گریه‌ بر امام‌ حسین‌ (علیه السلام) ویارانش‌ در نهایت‌ تبدیل‌ به‌ گریه‌ و اعتراض ‌می‌گردد؛
گریه بر..

از دیدگاه علمى - به ویژه بر اساس رویکرد روان شناختى - هر نوع غمگینى و غمگین بودنى، بیمارى و نابهنجارى تلقى نمی ‏شود. غمگینى هنگامى بیماری محسوب می ‏شود که از لحاظ شدت و طول مدت، با در نظر گرفتن اهمیت این رویداد (رنج آور) جنبه افراطى پیدا کند؛ به خصوص وقتى که بدون علت ظاهرى آشکار شود. به بیانى دیگر اگر غمگین بودن و عزادارى با علایمی مانند: 1. افول سلامتى، 2. کناره‏ گیرى اجتماعى،  3. احساس بى ارزشى ، 4. احساس گناه، 5. ایده خود کشى، 6. بیش فعالى بدون هدف، باید آن را یک غم بیمار گونه تلقى کرد. بنابراین همیشه  گریه حاکی از غم و نشانه ضعف و زبونی نیست.

حال باید دید که آیا غمگین بودن شیعیان در عزاى سرور شهیدان، با علائم جسمى و روحى فوق همراه است؟

 آیا عزادارى براى امام حسین(علیه السلام ) با از دست دادن سلامتى ، گوشه‏ گیرى، احساس بى ارزشى و عدم کفایت، افکار خود کشى و احساس گناه همراه است؟
گریه ای که در آموزه‏ های قرآنی و روایی بر آن تأکید شده است،گریه تقوا و رشد روحانی است. اگر در روایات‌ آمده‌ است‌ که‌ گریه‌ کردن‌و گریاندن‌ و حالت‌ گریه‌ به‌ خود گرفتن‌، در مراسم‌ عزای‌ حسینی‌، منشأ اثر دنیوی‌ و اخروی‌است‌، به‌ تأثرات‌ درونی‌ نظر دارد.

باطن‌ گریه‌ به‌ چهار نوع‌ تقسیم‌ می شود، که‌فقط‌ نوع‌ اوّل آن‌، معطوف‌ به‌ خود و نیازهای‌ سرکوب‌ شده است‌ و می‌تواند با افسردگی ‌همبستگی‌ مثبت‌ داشته‌ باشد، اما سه‌ نوع‌ دیگر، امید بخش‌ است‌ و حرکت‌ آفرین‌ و رابطة‌ معکوس‌ با افسردگی‌ دارد. نوع‌ اوّل‌، ناشی‌ از مرگ‌ واقعی‌ است‌ اما سه‌ نوع‌ دیگر، سوگ‌ واقعی‌ نیستند، اگر چه‌ در مراسم‌ سوگواری‌ حاصل‌می‌شوند.
الف) گریه‌ ناشی‌ از علاقة‌ طبیعی‌ انسان‌ به‌ خود و متعلقات‌ خویش: این‌ گریه‌ به‌ هنگام‌غم‌ و مصیبت‌ و داغدیدگی‌ حاصل‌ می‌شود و اختیاری‌ نیست ‌و معمولاً بی‌ اراده‌، اشک‌جاری‌ می‌شود. تأثرات‌ فرد ناظر به‌ گذشته‌ است‌، به‌ اصطلاح‌ روان‌شناسان‌ و روان‌ درمان‌ گران‌، تخلیه روانی‌ - هیجانی‌ است‌ و به‌ فرد و نیازهای او بر می‌گردد.
ب‌) گریه‌ای‌ که‌ ریشه‌ در اعتقادات‌ دارد، مثل‌ آنچه‌ در حال‌ مناجات‌ دیده می‌شود.فرد خود را در محضر خدا می‌یابد و رفتار و کردار خود را ضبط‌ شده‌ می‌داند و خود را گناهکار و... دعای‌ امام‌ سجاد (علیه السلام ) در وداع‌ با ماه‌ رمضان‌ و یادآوری‌ رحمت‌های‌خداوندی‌ از این‌ نوع‌ است‌. این‌ گریه ریشه‌ دراعتقادات‌ دارد. مربوط‌ به‌ ترس‌های‌ دنیایی‌ و زندگی‌ روزمره‌ نیست‌. اکثر گریه‌ها درمناجات‌های‌ امامان‌ معصوم‌ (علیه السلام) از این‌ نوع‌ است‌.
ج‌) گریه‌ای‌ که‌ از فضیلت‌طلبی‌ و کمال‌ خواهی‌ ناشی‌ می‌شود، مثل‌ گریه‌ای‌ که‌ در نبود‌ معلم‌ و مربی‌ اخلاق‌ و پیامبر و امام‌ و... رخ‌ می‌دهد. این‌ گریه‌ از این‌ روی‌ است‌ که‌ ما در عمق‌ وجودمان‌ کمال‌ و رشد را تحسین‌ می‌کنیم‌ و از بودن‌ آن‌ کمالات‌، ذوق‌ زده ‌می‌شویم‌ و از فقدان‌ آن‌ها ناراحت‌. گاهی‌ در مراسم‌ عزاداری‌، گریه‌هایی‌ از این‌ نوع‌ نیز وجود دارد، مثلاً در باب‌ شجاعت‌ و وفاداری‌ حضرت‌ عباس‌ (علیه السلام) بسط ‌سخن‌ داده‌ می‌شود، و ما با شنیدن‌ آن‌، اشک‌ می‌ریزیم‌.
د) گریه‌ بر مظلوم‌: مانند گریه رسول‌ خدا بر علی‌ و حسین‌ علیهم السلام، پیش‌ ازشهادت‌ آن‌ها و مثل‌ گریه‌ و عزاداری‌ مسلمانان‌ در شهادت‌‌ ائمة‌ ‌ که‌ به‌ صورت‌مظلومانه‌ شهید شدند؛ مثل‌ گریه‌ به‌ هنگام‌ روضه‌ خوانی‌ حضرت‌ رقیه‌ و حضرت‌ علی‌ اکبر و حضرت‌ فاطمه‌(سلام الله علیها) و دیگر مصایب‌ اهل‌ بیت‌ و... .

گریه‌ در مراسم‌ عزاداری‌، از هر کدام‌ از انواع‌ چهارگانه‌ که‌ باشد، کارکردهایی‌ دارد و از چند جهت موجب از بین رفتن تمام پیامدهاى منفى داغ غم بر سینه نشسته مى‏ گردد:
1. مرور خاطرات و ذکر حادثه جانگداز کربلا ، یکى از راه‏هاى کاهش آلام و تسکین درد جانکاه شهادت و اسارت اهل بیت(علیه السلام) است. آن گونه که صحبت کردن درباره شخص مورد علاقه و بیان ویژگی ‏هاى خوب او – واینکه براى چه جان شریفش را از دست داد و ... - جملگى در تسکین داغدیدگى بسیار مؤثر است.هر چند زنده نگه داشتن حادثه کربلا در اندیشه دینى، تنها به‏این سبب نیست.
2. آیین عزادارى و سوگوارى براى امام حسین (علیه السلام) که از دو منبع «سنت‏هاى الهى و آیین‏هاى مذهبى» و «آداب و رسوم بومى و ملى» شکل می ‏گیرد، از تمام رفتارهاى بى هدف و کنش‏هاى افراطى شیون گونه به دور است و خود یکى از راه‏هاى التیام بر دل‏هاى شکسته از غم امام حسین(علیه السلام) مى‏ باشد.
3. در محفل سوگواران اباعبدالله حسین(علیه السلام) نشستن و احساس اندوه و غم نمودن و دل محزون را در فضاى غم آلود وارد کردن، براى کاهش درد داغدیدگى است. شخصى که غم دیده است، از حضور در محفل اهل غم، احساس آرامش بیشترى مى ‏کند تا حضور در جمع انسان‏هاى شاد و یا افرادى که با احساسات وى بیگانه و بى‏ تفاوت  ‏اند.
4- مراسم‌ عزاداری‌ یک‌ گروه‌ اجتماعی‌ را شکل می دهد. انسان‌ موجودی‌ اجتماعی‌ است‌. گروه‌های‌ مذهبی‌ نیز در همین‌ ردیف‌ است‌ و به‌ عنوان‌ یک‌ گروه‌ بررسی‌ می‌شود.

عزادارى مسلمانان بر اساس شناختى که عزاداران از حسین بن على (علیه السلام) و اهداف عالى آن حضرت و حرکت منتهى به شهادت ایشان دارند، انجام مى ‏پذیرد. ازاین رو در حین مرثیه سرایى، سوگوارى روشن گرانه دارند، نه شیون بى هدف. آنان با عزادارى به تمام زندگى خود هدف می ‏بخشند و حیات خود را حسینى می ‏سازند و کسب نشاط می ‏کنند و به سمت زندگى با عزّت و فرار از مرگ ذلّت آفرین و احساس ارزشمندى گام برمى دارند.

این افراد در دایره وصف امام صادق (علیه السلام) مى‏ گنجند که مى‏ فرماید: «شیعیان از سرشت ما خلق شده‏ اند و به نور ولایت ما آمیخته اند و به امامت ما دل خوش دارند و ما نیز به پیروى و دوستى آنان راضى هستیم. مصیبت‏ هاى ما به آنان سرایت مى‏کند و رنج و گرفتارى ما آنان را می ‏گریاند و اندوه ما آنان را اندوهگین می ‏سازد و نیز شادمانى ما آنان را شادمان می ‏کند. ما نیز از حال آنان با خبر و با آنها هستیم و رنج و پریشانى آنان ما را رنجیده خاطر می ‏سازد و آنان از ما جدا نمی ‏شوند و ما نیز از آنان جدا نمی ‏شویم ...».{1}

پس غمگین بودن براى امام حسین(ع) نشان سلامت است، نه بیمارى و نه حالتى منفى و نابهنجار . چه بسا غمگین نبودن و سوگوارى نکردن براى یک فرد مسلمان، نشان بیمارى و یا رفتارى نابهنجار تلقى ‏گردد.

افزون بر آن که سوگوارى، نشانه سلامت و تأمین کننده سلامت است؛ چه اینکه گریستن براى شخص مصیبت زده و غم دیده، اثر شفا بخشى دارد.
گریستن موجب رهایى از فشارهاى هیجانى می شود؛ در حالى که فشارهاى (روحى و روانى ناشى از داغ‌دیدگى) موجب به هم خوردن تعادل شیمیایى در بدن می شود. گریستن این تعادل شیمیایى را به او باز می ‏گرداند.
برخى معتقدند: گریستن موجب خروج مواد سمى از بدن می ‏شود و تعادل حیاتى را برقرار می کند.

گریه‌ و عزاداری‌ گاه‌ جنبه‌ عاطفی‌ دارد. انسان‌ با عاطفه‌ زنده‌ است‌، آنچه‌ در درون‌ قفسه‌ سینه‌ او قرار دارد، قلب‌ است‌ نه‌ سنگ‌. اگر قلبی‌ با شنیدن‌ مناظر تکان‌ دهنده‌ کربلا به‌ درد آید،احساسش‌ جریحه‌ دار گردد و شراره‌های‌ آتشین‌ خود را به‌ صورت‌ قطره‌های‌اشک‌ به‌ خارج‌ پرتاب‌ کند. این‌ نشانه‌ قوّت‌ و سلامت‌ دل‌ است‌، نه‌ علامت‌ ضعف‌. درمجالس‌ عزاداری‌، صحرای‌ رنگین‌ کربلا، بدن‌های‌ قطعه‌ قطعه‌ شده‌ شهیدان‌، سرهای‌عزیزان‌ پیامبر خدا بر نیزه‌ها و خیمه‌های‌ سوخته‌‌،بدن‌های‌ تازیانه‌ خورده‌،خرابة‌ شام‌، تازیانه‌ و لب‌های‌ مبارک‌ امام‌ حسین‌(علیه السلام )، هلهله‌ و شادمانی‌ مردم‌ کوفه‌ و شام‌،جسارت‌ به‌ خاندان‌ عصمت‌ و طهارت‌، قد خمیده‌ زینب‌، و مصائب‌امام‌ سجاد(علیه السلام)... باز سازی‌ و یادآوری‌ می‌گردد.

امکان‌ ندارد انسانی‌ از شنیدن‌ این‌ مصائب‌ به‌ شور و هیجان‌ نیاید و بر یزیدیان ‌نفرین‌ نکند و عملکرد آنان‌ را مورد اعتراض‌ قرار ندهد. به‌ این‌ ترتیب‌، گریه‌ بر امام‌ حسین‌ (علیه السلام) ویارانش‌ در نهایت‌ تبدیل‌ به‌ گریه‌ و اعتراض ‌می‌گردد؛ گریه‌ای‌ که ‌تجسم‌ اهداف‌ کربلا بر گونه‌هاست‌. تأثیر این‌ گریه‌ها به‌ مراتب‌ بیشتر از حرف‌ و ساز وکارهای‌ امروزی‌ است‌.

عزاداری‌ بازسازی‌صحرای‌ خاطره‌آلود کربلاست‌. یادآوری‌ آن‌ در اعماق‌ قلب‌ خون‌سردترین‌ افراد ،جوش‌ وخروش‌ برمی‌انگیزد؛ حزن‌ و اندوه‌ و هیجان‌ شدید پدید می‌آورد و روح‌ را در معارج‌ کمال‌چنان‌ پرواز می‌دهد که‌ همة‌ دنیا در برابر آن‌ ناچیز جلوه‌ می‌کند.

آری‌، عزاداری‌ رمز محبت‌ است‌. هیچ‌ قدرتی‌ نمی‌تواند این‌ محبت‌ خالص‌ و ارادات‌ بی‌شائبه‌ را که‌ شیعیان‌ به‌ ساحت‌ پیشوای‌ امام‌ شهیدان‌ تاریخ‌ ابراز می‌دارند از دل‌آنان‌ بیرون‌ کند. این‌ محبت‌ ما را زنده‌ می‌دارد و امید می‌دهد، زیرا این‌ نماد(الگو) راه‌ را به دوستدارانش نشان‌ می‌دهد و وجود آنان‌ را از آرمان‌های‌ والا سرشار می‌سازد. عزاداری‌ عرض‌تسلیت‌ به‌ محضر پیامبر گرامی‌ اسلام‌ است‌.

گریستن در سوگ شهداى کربلا،تجدید بیعت‏ با عاشورا و فرهنگ شهادت و تغذیة ‏فکرى و روحى با این مکتب است و اشک ریختن،نوعى امضا کردن پیمان و قرارداد دوستی با سید الشهدا است. ائمه شیعه،گریستن بر مظلومیت اهل بیت و عزاى حسینى راتاکید کرده ، شهادت اشک را بر صداقت عشق،پذیرفته اند.امام صادق‏«علیه السلام‏»فرموده:
«نزد هر کس که ما یاد شویم و چشمانش اشک‌‏آلود شود،حتى اگر به اندازه بال مگسی ‏باشد،خداوند گناهانش را می ‏بخشاید،هر چند چون کف دریا فراوان باشد.»{2}

به گفته صائب:
در سلسله اشک بود گوهر مقصود
گر هست ز یوسف خبر،این قافله دارد

گریه در فرهنگ عاشورا، سلاح همیشه بُرنده ای است که فریاد اعتراض به ستمگران رادارد.«اشک‏»،زبان دل است و گریه،فریاد عصر مظلومیت.رسالت اشک نیز پاسدارى از«خون شهید»است.امام خمینى‏«ره‏»فرمود:«هر مکتبى،تا پایش سینه‏زن نباشد،تا پایش ‏گریه ‏کن نباشد،تا پایش توى سر و سینه‏زن نباشد حفظ نمی ‏شود...»،(7) «گریه کردن برشهید، نگهداشتن، زنده نگهداشتن نهضت است‏»،{8} «گریه کردن بر عزاى امام حسین، زنده ‏نگهداشتن نهضت و زنده نگهداشتن همین معنى است که یک جمعیت کمى در مقابل یک‏ امپراطور بزرگ ایستاد... آنها از همین گریه‏ ها مى‏ ترسند، براى این که گریه ‏اى است که گریه ‏بر مظلوم است، فریاد مقابل ظالم است».{9}

هر چند نیست درد دل ما نوشتنى از اشک خود، دو سطر به ایما نوشته‏‌ایم {10}
اشک، سر فصل محبت و مودت است و برخاسته از عشقى است که خداوند در دلها قرار داده که نسبت‏ به حسین بن على‏ (علیه السلام ) مجذوب می شود {11} به فرموده رسول خدا:
«اِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ حَرَارَةٌ فِى قُلُوبِ الْمُؤمِنِینَ لَا تَبْرَدُ اَبَداً؛{12} براى شهادت حسین‏ حرارت و گرمایى در دل هاى مؤمنان است که هرگز سرد و خاموش نمی ‏شود»

منابع :
1.بحار الانوار، ج‏51، ص‏151.
2.وسائل الشیعه،ج 10،ص 391.
3.بحار الانوار،ج 44،ص 286.
4.همان،ص 283.
5.همان،ج 45،ص 313.
6.شهید(ضمیمه قیام و انقلاب مهدى)،ص 124 و 125.
7.صحیفه نور،ج 8،ص 70.
8.همان،ج 10،ص 31.
9.همان،ص 31.
10.صائب تبریزى.
11.جواد محدثى، فرهنگ عاشورا ص381
12.جامع احادیث الشیعه،ج 12،ص 556.

کلمات کلیدی: 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
1 + 2 =
*****