یادآوری دوستی قدیمی
دو تا دوست توی کوچه قدم میزدن. یکیشون دستش رو روی شونهی دوستش قرار داده بود و توی کوچههای شهر با هم میگفتن و میخندیدن. چند قدمی که راه رفته بودن، پیامبر خدا رو جلوی خودشون دیدن.
بعد از سلام و احوالپرسی پیامبر فرمود: خیلی دوستت رو دوست داری؟! گفت: یا رسول الله خیلی دوسش دارم. پیامبر فرمود: اگه یه روزی همه جمع شدن و در برابر دوستت ایستادن و با او جنگیدن، تو چکار میکنی؟! گفت: خوب معلومه تا پای جون علی علیهالسلام رو یاری میکنم. پیامبر فرمود:
یادآوری دوستی قدیمی
دو تا دوست توی کوچه قدم میزدن. یکیشون دستش رو روی شونهی دوستش قرار داده بود و توی کوچههای شهر با هم میگفتن و میخندیدن. چند قدمی که راه رفته بودن، پیامبر خدا رو جلوی خودشون دیدن.
بعد از سلام و احوالپرسی پیامبر فرمود: خیلی دوستت رو دوست داری؟! گفت: یا رسول الله خیلی دوسش دارم. پیامبر فرمود: اگه یه روزی همه جمع شدن و در برابر دوستت ایستادن و با او جنگیدن، تو چکار میکنی؟! گفت: خوب معلومه تا پای جون علی علیهالسلام رو یاری میکنم. پیامبر فرمود: آفرین! بدون همیشه حق جاییه که علی باشه. بعد از سالها شیپور جنگ جمل رو زدن. اما زبیر هم جز کسایی بود که مخالف دوستش با مردم همراه شده بود. توی میدون جنگ وقتی با دوست قدیمیش روبرو شد، یاد حرف پیامبر افتاد. فهمید چه اشتباه بزرگی کرده. فورا سوار اسبش شد. اما یه دفعه پسرش اومد و جلوش رو گرفت. بهش گفت: بابا کجا میری؟! نکنه ترسیدی؟!
بابا برای اینکه ثابت کنه از کسی ترس نداره، دوباره برگشت و به دل لشگر زد و رجزخوانی کرد. امام علی علیهالسلام فرمان داد که کسی به او کاری نداشته باشه. از بالای لشگر زد به پایین لشگر، اومد به پسرش گفت: من ترسی ندارم، بعد ول کرد و رفت. رفت و به همراهیانش نگفت که ای مردم! پیامبر فرمود: هر جا علی باشه، حق اونجاست. میتونست همونجا جنگ رو تموم کنه، ولی نکرد و رفت. یه نفر از سپاه خودشون که دید اون داره میره، دنبالش رفت و اون رو کشت. به هر حال جنگ جمل به نفع امام علی علیهالسلام تموم شد.
ولی اون کسی که علیه دوستش جنگ رو به راه انداخت، میتونست آتیش جنگ رو خاموش کنه، ولی نکرد. اون زبیر پسر عمهی پیامبر و حضرت علی علیهما السلام بود. زبیر با اینکه میدونست و از پیامبر هم شنیده بود که حق با کیه، در برابر امامش که حضرت علی علیه السلام بود ایستاد. اون نتونست در شرایط حساس حق رو یاری کنه.
بیبصیرتی یعنی که یه عمر در کنار و همراه امامت باشی، ولی سربزنگاه اون رو تنها بزاری.