مرد بازنده در مسیر تمام شدن!

13:01 - 1400/11/23

مرد بازنده نشان دهنده آن است که مهدویان زودتر از آن چه فکرش را می کردیم به سمت پایان قدم بر می دارد و با این عجله ای که در فیلم سازی دارد و به خودش مجالی برای تفکر و تامل نمی دهد به زودی به پایانش نزدیک خواهد شد.

مرد بازنده

مرد بازنده فیلمی است به کارگردانی محمد حسین مهدویان و تهیه کنندگی امیربنان.
در خلاصه داستان آمده است: احمد خسروی، در گیر و دار زندگی شخصی پرمساله‌اش، مسئول رسیدگی به پرونده‌ای رازآلود می‌شود. پرونده‌ای که روند کشف آن با شک‌ها و نگرانی‌های احمد درمی‌آمیزد و زندگی‌اش را تحت تأثیر قرار می‌دهد.
فیلم جدید مهدویان نشان دهنده افول کارگردان پرکار و بدون دغدغه ای است که کمیت کار برایش از کیفیت کار مهمتر است. به عنوان کسی که همیشه مخاطب کارهای مهدویان بودم و از آخرین روزهای زمستان تا مرد بازنده را دنبال کردم، معتقدم طبیعی است که سیر فیلمسازی مهدویان به اینجا برسد،افعال احمد خسروی ادامه متوسلیان ساخته شده در ایستاده در غبار، ادامه کمال ماجرای نیمروز وموسی لاتاری است.
 ضعف اصلی در فیلمنامه است که قصه‌ای ناقص و پر از حفره ای دارد و در  شخصیت پردازی به شدت ضعیف عمل می کند، نه بازنده بودن او در خانواده مشخص می شود و نه در کنش اجتماعی اش، چرا که اصلا کنشی صورت نمی گیرد که یک طرف بازنده و دیگری برنده باشد.
ما نمی دانیم که دلیل این پافشاری برای رسیدگی به این پرونده از کجا می آید؟ آیا به خاطر حس مسئولیت پذیری است؟ این مسئولیت پذیری در کجای فیلم برای ما به نمایش در می‌آید؟ احمد خسروی ما را سمپاتی نمی کند و این تیر خلاص به پیکر فیلم است. دلیل مشکلات خانوادگی او مشخص نیست و ما نمی فهمیم علت اصلی رابطه شکرآبش با پسر چیست! فیلمساز به گذشته خسروی نپرداخته در حالی که تمام حرکات منفعلانه خسروی امروز،ریشه در گذشته او دارد و با فقدان گذشته موثر، امروزش نیز درک نمی‌شود.
بازی جواد عزتی نیز- که بازیگر مورد علاقه من است- مثل همیشه نیست و نمی تواند از پس آن بربیاد. دیگر بازیگران فیلم نیز به استثنای بابک کریمی در حد و اندازه ای که انتظار داشتیم نبودند.  
فیلمساز در مصاحبه ای گفته است: "حزب اللهی ها مرا میخملباف می‌خوانند و اصلاح طلبان و اپوزوسیون ها حاتمی کیا، اما من مسئله ام ایران است و بس"
کسانی که سینما می فهمند و فیلم های مهدویان را دیده اند می دانند مهدویان هیچ شباهتی به حاتمی کیا ندارد، چرا که حاتمی کیا به آن چه میسازد باور دارد و درونش را در فیلم می بینیم -چه در دیده بان و مهاجر و چه در به رنگ راغوان و گزارش یک جشن- اما مهدویان نه به سوژه هایش باور دارد و نه مسئله اش هستند.

 اما ایران!
 در کجای فیلم مرد بازنده، دغدغه ایران دیده می‌شود؟ کسی که مسئله اش ایران است هرگز نمی تواند فیلمی مثل مرد بازنده بسازد با یک احمد خسروی که ریشه ای در ایران ندارد و کپی سطح دومی از فیلم های هالیوودی علی الخصوص آثار تارانتینو است. صحنه بستن پسرک به ریل قطار در زمانه ی شهادت شهید رنجبر ( شهید شده به دست اشرار در شیراز به دلیل موانع قانونی شلیک کردن) شوخی است.  فیلمساز خشونت دوست دارد و این فیلم ارضای خشونت فیلمساز است در مقابل وضع موجود! وضع موجودی که آخرین راه حلش خشونت و مهاجرت است. اگر از منظر فیلمساز راه حل مواجهه با نظامی که سیستماتیک فاسد است، یک حرکت فرا قانونی ، تک نفره و رادیکال است البته در کنار مهاجرت ، چرا قهرمان (!) در انتها خوشحال است؟ خوشحالی و خنده خسروی برای چیست؟ برای اینکه فهمیده است در مواجهه با سیستم فاسد اخته و ناتوان است؟ و راه حلش بازنده بودن، فراری دادن قاتل و البته فرزندش به خارج از کشور است؟ اوج افتخارش باز گذاشتن پرونده است؟ همین قدر؟ این است مسئله ایران داشتن؟ سکانس دعوای او با آقازاده اوج فلاکت فیلم است و جواب قاطعی که فیلم ساز به خودش می‌دهد. و نشان می‌دهد فیلمسازابدا مسئله اش ایران نیست وگرنه قهرمانش(اگر قبول کنیم فیلم قهرمان و کنش دارد) در مقابل فساد آقازاده این چنین مفلوک نیست.
مرد بازنده نشان دهنده آن است که مهدویان زودتر از آن چه فکرش را می کردیم به سمت پایان قدم بر می دارد و با این عجله ای که در فیلم سازی دارد و به خودش مجالی برای تفکر و تامل نمی دهد به زودی به پایانش نزدیک خواهد شد.

مرد بازنده فیلمی است به کارگردانی محمد حسین مهدویان و تهیه کنندگی امیربنان.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
8 + 0 =
*****