-اگه خدا همه جا هست، چرا دیده نمیشه؟
وقتی آفتاب داغ تابستون بهت میخوره و خیلی گرمت میشه، میتونی گرمی هوا رو ببینی؟
وقتی میآی تو خونه یا ماشین و باد کولر بهت می خوره، می تونی هوای خنک رو ببینی؟
اصلا اگه دو تا قند یا یه مقدار شکر رو توی یه لیوان آب بریزی و خوب بهم بزنی، دیگه اونها رو میبینی؟
اگه بهت بگن گرمای هوا، سرمای کولر یا شیرینی آب کجاست چی میگی؟
اگه خدا همه جا هست، چرا دیده نمیشه؟
وقتی آفتاب داغ تابستون بهت میخوره و خیلی گرمت میشه، میتونی گرمی هوا رو ببینی؟
وقتی میآی تو خونه یا ماشین و باد کولر بهت می خوره، می تونی هوای خنک رو ببینی؟
اصلا اگه دو تا قند یا یه مقدار شکر رو توی یه لیوان آب بریزی و خوب بهم بزنی، دیگه اونها رو میبینی؟
اگه بهت بگن گرمای هوا، سرمای کولر یا شیرینی آب کجاست چی میگی؟
چشمای ما نمی تونه اینا رو ببینه، ولی وقتی عرق میکنیم، خنک میشیم یا مزه شیرینی رو حس میکنیم، میفهمیم که همه اینها وجود داره ولی چشمای ما نمیتونه اونها رو ببینه.
خدا همهجا هست. اما نمیشه اون رو دید. لذتی که از خوردن میوهها، یا دیدن پرندههای زیبا و گلهای قشنگ میبری، نشون میده که خدا هست و اونا رو آفریده. با دیدن کوهها، جنگلها، دریاها که هیچ کسی نمیتونه درست کنه و اون رو ساخته، میفهمیم که همه جا هست، پس توی کوه، جنگل و دریا اگه نیاز به کمک داشتیم، میتونیم صداش کنیم تا کمکمون کنه، چون خدای خوب و مهربون همه جا است.