در عصری هستیم که انیمههای هزار و یک قسمتی شرقی جای خود را در دل جوانان باز کردهاند و ساعات بسیاری از وقت و توجه آنان را به خود اختصاص میدهند. البته اثر این انیمهها بسیار فراتر از صرف گذران وقت است، و میتوان آن را در اندیشهها و روحیات جوانان مشاهده کرد. ازاینرو پرداخت هرچه بیشتر به این سینمای مغفول ضروری مینماید.
حقیقت وجودی افسانهها و داستانها ریشه در فرهنگ یک جامعه دارد، حال هرچه این فرهنگ قدیمیتر باشد و هرچه آن جامعه اصیلتر باشد داستانها هم ازنظر کمی فراوانتر و از نظر کیفی عمیقتر خواهد بود. به همین جهت است که آسیا را مهد افسانهها نامیدهاند. در این میان شرق دور به دلیل رشد اجتماعی و فرهنگ خاص سرزمین خود هماره مرکز توجهات بوده است. در طی قرون و اعصار متمادی ادبیات داستانی و نمایشی این منطقه از شرق آسیا زبانزد خاص و عام بوده است ولی به دلیل فرهنگ متفاوت آن تا حدودی ناشناخته باقی مانده است.
به دلیل همین غنای مفهومی خاص در فرهنگ مردمان شرقی، گاهی نمیتوان بهراحتی با ساختار پیچیده نمایشی آن ارتباط برقرار کرد، ولی باید دانست که پشت این دیوار بلند شهری عظیم و رنگارنگ وجود دارد. البته تفاوتهای فرهنگی، دینی و حتی روحیات شخصی جزو عوامل تعیینکننده هستند، ولی باید توجه داشت که اینهمه ماجرا نیست و اشتراکات انسانی نقش تعیینکنندهای در این موضوع دارند. مسائلی مانند عشق و شادی، خشم و نفرت، خیالپردازی و ماجراجویی و بسیاری دیگر از مسائل درونی چیزهایی هستند که در داستانهای شرقی بهوفور استفادهشده و همینها موجب ایجاد جذابیت در انیمهها شده است.
از طرف دیگر قدرت داستانپردازی شرقی خود یکی از عوامل موفقیت و نفوذ انیمههاست. و سینما نیز از همین محمل برای انتقال مفاهیم استفاده میکند. ولی اینکه چه مفهومی منتقل میشود خود مسئلهای است که باید به آن توجه ویژه داشت. چراکه مخاطبین جوان این برنامهها که به خاطر جذابیت لایههای سطحی انیمهها آنها را تماشا میکنند توجه درستی به آنچه در روان آنها جای میگیرد ندارند و متوجه تغییر مسیر تدریجی افکار خود ندارند.
همین مسئله در خصوص نفوذ و تغییر تدریجی در فرهنگ هم صادق است. فرهنگ آسیای شرقی برخلاف فرهنگ مهاجم غرب، نوعدوست و سازشگر است و تلاش میکند از طریق به نمایش گذاشتن ویژگیها و جذابیتهایش خود را گسترش دهد. ولی در بطن خود مبتنی بر اندیشههایی غیر وحیانی است که میتواند برای جوامع دینمدار آسیبزا باشد.