داستان ما از تولد یک بچه شروع میشه و با مسافرت اون با خانواده به شهر سان فرانسیسکو وارد مرحله جدیدی میشه، احساسات درون مانند شادی، ترس، ناراحتی و ... سعی می‌کنند تا مایلی را با خانه جدید، مدرسه جدید و محیط جدید وفق دهند.
اثر سینمایی درون بیرون در سال 2015 در ژانر فانتزی خانوادگی توسط کمپانی پیکسار ساخته شد که توانست برنده جایزه اسکار بهترین فیلم بلند انیمیشن 2016، جایزه بفتا برای بهترین فیلم انیمیشن 2016، جایزه گلدن گلوب بهترین فیلم بلند انیمیشن 2016، جایزه امپایر بهترین فیلم انیمیشن 2016
موفقیّتی که داکتر در سال 2009 با فیلم UP کسب کرد، مدیران پیکسار را مجاب کرد تا بار دیگر به داکتر میدان بدهند که این بار با اثر پیچیده تری پیکسار را به صدر گیشه سینما ها باز گرداند. درون و بیرون در واقع اوّلین فیلم پیکسار است که استیو جابز در ساخت آن هیچ مشارکتی نداشته است. و می توان گفت که پیکسار توانست با فیلم درون و بیرون که اثری است نوآورانه خود را به عرصه رقابت بین فیلم سازان دو بعدی و سه بعدی بازگرداند
این یعنی داکتر به عنوان کارگردان و خالق این اثر، درون بیرون را یک ریسک و یک شمشیر دو لبه ساخته و خوشبختانه این شمشیر به لبه پیروزی چرخیده است.
این اثر سینمایی توانسته با نگاهی روانشناسی به مفهوم تعادل احساسات در درون انسان و تقابل همان احساسات هنگام تصمیم‌گیری و یا واکنش احساسات در هنگام قرار گیری در شرایط جدید بپردازد، و قبل از آنکه بتواند نظر کودکان را به خود جلب کند، مخاطب بزرگسال را به چالش می‌کشد.
یکی از عناصر جدایی ناپذیر آثار سینمایی حضور شخصیت های سیاه و منفی است که ما در این فیلم اثری از این مدل شخصیت نمی بینیم. حال آنکه اگر ما بخواهیم نمایش خوبی برای پیروزی ارائه بدهیم باید خوبی و سفیدی را علیه و در مقابل بدی قرار بدهیم و همواره شاهد حضور کاراکتر منفی در کنار شخصیت های اصلی با نمود مثبت بوده ایم که نقش مهمی در به چالش کشیدن داستان ایفا می کرده اند.
تقابل احساسات در درون و بیرون شخصیت رایلی به خوبی جایگاه این کلیشه قدیمی را پر کرده اند و مخاطب را بیش از آنکه با حوادث اکشن یا هیجان انگیز مرسوم در کار های سینمایی سه بعدی جذب و همراه کند با زبان و بیانی ساده و روان به عمق فلسفی و جهان شناسی ذهن انسان فرو می برد.
این فیلم توانسته با استفاده از عواطف مجسم که در کالبد انسانی است تأثیر خاطرات بر چگونگی شکل‌گیری شخصیّت یک انسان را به کمک زبان کودکانه نشان دهد و تلاش دارد به مخاطب بفهماند که همه انسان ها با این عواطف درگیر هستند و عضو جدایی ناپذیری از فرآیند آگاهی است.
داستان ما از تولد یک بچه شروع میشه و با مسافرت اون با خانواده به شهر سان فرانسیسکو وارد مرحله جدیدی میشه،