نقد سریال «وقت صبح»؛ روحانی یا مددکار اجتماعی

08:37 - 1401/02/06

محسن صباحی با بازی کاوه خداشناس، در نقش یک روحانی و امام جماعت یک محله ایفای نقش می کند که علی رغم داشتن مشکلاتی در درون زندگی خویش، مردم برای حل معضلاتشان به او پناه می آوردند...

نقد سریال وقت صبح

روحانیت، سنگ صبور جامعه

فیلم ساز در این سریال به دنبال این است که نقش روحانیت به عنوان سنگ صبور مردم را به تصویر بکشد. روحانیت جهادگر و کف میدان، سوژه ی بسیار خوبی برای ساخت یک سریال برای آقای جواد میرزاآقازاده می باشد. این جهادگران همیشه در نقاط سخت و طاقت فرسای جامعه، بدون داشتن کمترین توقعی در کنار مردم بوده و برای رفع مشکلات آنها تلاش می کنند، قشری که در هنگام سیل، زلزله، بیماری های همه گیر مانند کرونا و... میدان را ترک نکرده و آرامش را از جسم خود دریغ می کنند. در این سریال نیز دغدغه حل مسائل اجتماعی مردم نمود دارد و روحانی این سریال برای گره گشایی از آن ها ، آبروی خود را خرج کرده و سخنان زیادی را به جان خود می خَرَد. اما در این سریال، هدف به تصویر کشیدن روحیات و اهداف این قشر، به علت دلایلی که خواهد آمد، به خوبی حاصل نشده است.

 

روحانی محل یا مددکار اجتماعی

در بسیاری از فیلم ها وسریال، فرد روحانی به عنوان شخصیت اول یا شخصیت اثرگذار داستان، یک مددکار اجتماعی است، نه یک روحانی که مردم علاوه بر مسائل مادی، مسائل معنوی خودشان را نیز با او حل کنند. یاری رساندن به مردم در مسائل دنیوی یکی از ابعاد روحانیت در جامعه دینی می باشد، مانند جمع آوری کمک برای نیازمندان، ایجاد و رهبری گروه های جهادی برای مناطق کم برخوردار، پیداکردن شغل برای افراد بیکار و...، اما این یک بی انصافی و نگاه تک بعدی به نقش روحانیون در جامعه است که در غالب اوقات، رسانه ها بصورت سهوی یا عمدی آن قسمت را بزرگنمایی می‌کنند و رسالت اصلی آن گروه را به مسائل مادی تقلیل می دهند.

ترفیع جایگاه معنوی جامعه یا در مقیاس کوچکتر، هدایت معنوی مردم یک محله، جزو وظایف بنیادی روحانیت است که بسیار کم به آن مسائل در رسانه ها پرداخته می شود. در سریال وقت صبح نیز چنین جریانی وجود دارد، زیرا در شش قسمت مجموعه، حاج محسن فقط یک بار آنهم برای جمع کردن پول و حفظ آبروی خیّرین به منبر رفت نه هدایت معنوی. کار اصلی حاج محسن در این سریال، رساندن دو معشوق به هم، پناه دادن به جوان تبعیدی، پیداکردن شغل برای جوانان و ساخت یک حوض برای مسجد بود. اگر صریح بگوییم، نقش رضا مثقالی در فیلم مارمولک، بسیار پررنگتر از نقش محسن صبوحی برای هدایت معنوی و جریان سازی در بین مردم بود، زیرا روحانی در این سریال، همیشه درگیر موج مشکلاتی بود که او را با خود می برد، نه اینکه خود یک جریان اجتماعی ایجاد کند که باعث ارتقای مادی و معنوی جامعه بشود. در نتیجه، روحانی این سریال بصورت تک بعدی پرداخت شده و نتوانست در نقش یک شخصیت روحانی که وظیفه امام یک محله را دارد، ظاهر بشود.

 

فیلم نامه

فیلم نامه این اثر که نوشته خود کارگردان است، ابتدا برای معرفی شخصیت های مهم در داستان، دچار یک درهم تنیدگی شده و شروع خوبی ندارد. به عنوان مثال، زمانی که دسته عزاداری به مقابل یک خانه رفته و خانمی با عجله به پای صاحبخانه می افتد، با نشان دادن این تصاویر در بین چند سکانس، از رابطه صمد و سارا و مشکلات مسجد، باعث سردرگمی مخاطب شده و مشخص نمی شود که جریان چیست و برای اینکه بفهمد چه اتقافی افتاده، باید مدت زیادی منتظر بماند. در اواخر داستان این سریال نیز، وقتی منتظر رسیدن نقطه عطف دوم هستیم تا مشاهده کنیم که چگونه آن همه مشکل ایجاد شده حل می شود، با سفر اتفاقی او به روستای پدری و تحولی نمادین وی در قنات، که هیچ ویژگی درام و علّی و معلولی در آن وجود ندارد، ناگهان مشاهده میکنیم که مشکلات خودبه خود حل می‌شوند. سارا با وجود سختگیری پدرش، بدون مقدمه تصمیم گرفت که دیگر طلاق نگیرد، سرنوشت پول های ناپدید شده مشخص نشد، حاج محسن با یکبار نماز خواندن در روستا تصمیم گرفت که بیخیال تهران رفتن شود و همه مشکلات به خوبی و خوشی تمام شد!

 

بازیگران وشخصیت پردازی

کاوه خداشناش در نقش محسن صباحی، توانست نقش یک روحانی را در حد متوسط و قابل قبول بازی کند؛ اما گاهی امور پیش پا افتاده ای از آداب اسلامی مانند وضو گرفتن را نیز به غلط انجام می داد و هنگام صحبت با زنان نامحرم، با فاصله ای نزدیک، به  چهره آنها زل زده و با آنان صحبت می کرد که دور از آداب اسلامی است. اما دوست روحانی او که در کتابخانه مشغول به کار بود، در بسیاری اوقات بصورت تصنعی و کاریکاتوری به نقش خود فرو می رفت و از الفاظی استفاده می کرد که حتی خود روحانیون نیز در واقعیت از آن ها استفاده نمی کنند. طلبه هایی که در حوزه علمیه وجود داشتند، به گونه ای ترسناک نشان داده شدند، بصورتی که هیچ وقت محسن صباحی نمی تواند برای حل مشکلات مردم از آنها درخواست کمک کند، آن ها همیشه طلبکار بوده و فقط انتقاد می کنند، مانند صحنه ای که طلاب، انتخاب صمد به جای علی برای کار در ساختمان توسط محسن را بررسی و محکوم می کردند که باعث رنجش خاطر وی شد.

در کل، این سریال یک نگاه سطحی و تک بعدی از زندگی یک روحانی مسجد را به تصویر کشیده است که فقط درگیر مسائل مادی مردم شده است و علی الظاهر، این یک رویه در غالب فیلم ها و سریال های موجود در ایران برای نشان دادن روحانیون می باشد که جای تامل بسیار دارد.

این سریال علیرغم تلاش برای تکریم روحانیون، یک نگاه سطحی و تک بعدی از زندگی یک روحانی مسجد را به تصویر کشیده است که فقط درگیر مسائل مادی مردم شده و ظاهرا این یک رویه در بیشتر فیلم ها و سریال های موجود در ایران برای نشان دادن روحانیون است.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
10 + 0 =
*****