اصلیترین معیار دینداری، دفاع از پرچم خدا در مقابل پرچم کفر است و این همان چیزی است که مردم ما طی این چهل سال، بار سنگین آن را بر دوش کشیده و سختیهای این مسیر را تحمل کردهاند.
![](https://btid.org/sites/default/files/media/image/201369.jpg)
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و طلوع بهار استقلال و آزادی، تحولات گوناگونی در تاریخ ایرانزمین تحقق پیدا کرد که بههیچوجه قابل قیاس با دورههای گذشته نیست. اما با این وجود یکی از شبهات و هجمههای فضای مجازی علیه انقلاب اسلامی این است که به نسبت دوران رژیم ستمگر، پس از پیروزی انقلاب اسلامی و به سبب استقرار جمهوری اسلامی، شاهد کمرنگشدن فرائض دینی میان مردم بودهایم.
بهطورقطع کسانی که این شبهات را مطرح و همچنین اشخاصی که بدین سخنان دامن میزنند، نباید تعریف درست و تصور دقیقی از دینداری داشته باشند؛ بدون شک این افراد از توطئهها و حرکت کلان و ضددینی غرب برای جامعه اسلامی بیاطلاعاند.
شاید آنان بدین مهم پی نبرده باشند که فضای غالب دوران پهلوی، بیتوجهی و بیتفاوتی به دین بوده و در گام بعد، ترویج اسلامهای قلابی و آمریکایی؛ یعنی هدف رژیم پهلوی و اربابانش، تحریف اسلام و در نهایت مقابله و حذف اسلام بوده است.
بهطورقطع با هوشیاری و نگاه تیزبینانه میتوان بدین مهم پی برد که سطح دینداری مردم پس از وقوع انقلاب اسلامی دچار تنزل شده است یا خیر؟
گسترش زیارت معصومین و امامزادگان علیهمالسلام و عشق و ارادت سالانه میلیونها عاشق به ساحت مقدس اهلبیت علیهمالسلام، برگزاری مراسم اعتکاف، مراسم شب قدر، راهپیمایی میلیونی اربعین و مراسم محرم و نیایش و دعا در هزاران مسجد و هیئات مذهبی، تشییع باشکوه شهدا همهوهمه نمونههایی بارز از تعالی دینداری اقشار جامعه است.
همچنین به رشد فزاینده نیروهای جهادی که در حال حاضر به بیش از دوازده هزار گروه رسیده و حضور آنان در حوادث ناگوار همچون سیل و زلزله باعث نجات و دلگرمی مردم بوده نیز در راستای تعالی باورهای دینی میتوان تعریف کرد.
حالآنکه پیش از وقوع انقلاب و به جهت سلطه تمدن غربی، مردم ایران بهطورکلی با اینگونه تشکلهای دینی برگرفته از مفاهیم دینی آشنا نبودند.
بسیاری از جامعهشناسان معتقدند که مردم در سالهای نخست انقلاب اسلامی بیشترین وابستگی و تمایل را به ارزشهای آن دارند.
حالآنکه با یک دید کلی میتوان دریافت رشد خداباوری و فرهنگ ایثار و گذشت تا سالیان سال با مردم عجین بوده و حتی از سالهای آغازین وقوع انقلاب اسلامی و سالهای دفاع مقدس مسیر پیشرفت را طی کرده است.
به طور مثال با اینکه برای ایثار و فداکاری مردم ایران و به تعبیری، دینداری آنها در دوران جنگ نمیتوان نمونه و نظیری در تاریخ قبل از انقلاب پیدا کرد و آمارها بیانگر حضور شش درصدی ملت در جبهههای حق علیه باطل را نشان میدهد.
اما در جریان حمله داعش به سوریه و عراق و در خطر قرار گرفتن حرم اهلبیت عصمت و طهارت و جنایتهایی که علیه کشورهای اسلامی به وقوع پیوست، آمارها حاکی از آن است که بیش از هشت درصد از مردم ایران برای مقابله با داعش، داوطلب بودند! آیا این اعلام حضور، نشاندهنده دینداری و غیرت دینی ملت ایران نیست؟
بهطورقطع در ارزیابی نسبت به مظاهر دینداری میبایست به موج هجوم دشمن توجه کرد و نباید جامعه را بیمحابا متهم به بیدینی نمود.
بهطورکلی اصلیترین معیار دینداری، دفاع از پرچم خدا در مقابل پرچم کفر است و این همان چیزی است که مردم ما طی این چهل سال، بار سنگین آن را بر دوش کشیده و سختیهای این مسیر را تحمل کردهاند.
پیرو این مقوله میتوان گفت ای بسا جامعه ما دیندارتر شده است. این حجم از هجوم دشمن اگر به هر ملت دیگری شده بود، قطعاً سقوط کرده بود.
به همین خاطر و به سبب تبیین معیار دینداری میتوان گفت اگر ملتی زیر پرچم مستکبرین برود، اما شب و روز نماز بخوانند باز هم در دینداری ضعف دارند.