امانپذیری، اعلان پایان جنگ سرد و نوعی اعتراف به اشتباه دربارۀ تمامی عملکردهای گذشته تعبیر میشد.
هنگامی که امام حسین علیهالسلام از مکه خارج شد، نامهای با مهر عمروبن سعید فرماندار مکه به دست امام علیهالسلام رسید. در آن نامه آمده بود: «تو را به خدا قسم میدهم که اختلاف ایجاد نکنی؛ به سمت من برگرد و مطمئن باش که نزد من در امان خواهی بود».
امام حسین علیهالسلام اماننامه را نپذیرفت، و در پاسخ نوشت: «کسی که مردم را به خدا دعوت کند، هرگز بر خلاف خواستۀ خدا و رسولش قدمی برندارد؛ تو که مرا دعوت به امان و نیکی و پیوند کردی، بدان که شایستهترین امانها، امانِ خدا است».
در تحلیل بیاعتباری اماننامه فرماندار مکه و نپذیرفتن امام حسین علیهالسلام، چند احتمال قابل تصور است:
1. احتمالاً نامهی مذکور، توطئهای برای به دام انداختن امام علیهالسلام بود؛ زیرا با پذیرش اماننامه، یاران حضرت با احساس امنیت از جان ایشان، آمادگی دفاعی و هوشیاری امنیتی را کنار میگذاشتند. طبعاً در چنین شرایطی، یزید میتوانست با استناد به اینکه فرماندار مکه به امان دادن مجاز نبود، آن را نقض کرده و دستور دهد که حسین بن علی علیهماالسلام را دستبسته به شام نزد او بفرستند.
2. امام علیهالسلام در اقامت چهار ماه خود در مکه، از تمام ظرفیتهای موجود رسانهای علیه یزید استفاده کرد. از این رو، اماننامه مذکور، نقشهای سیاستمدارانه و حساب شده برای خنثی کردن تبلیغات امام علیهالسلام به حساب میآمد؛ زیرا با پذیرش امان، زمینهی تبلیغات و قیام علیه حکومت یزید، خودبهخود منتفی میشد. به عبارت دیگر، امانپذیری، اعلان پایان جنگ سرد و نوعی اعتراف به اشتباه دربارهی تمامی عملکردهای گذشته تعبیر میشد.
3. به نظر میرسد که عزل ولید بن عُتبه در مدینه، درس عبرتی برای فرماندار مکه شد تا با لطایفالحیل بتواند از بروز انقلاب و آزادی کوفه جلوگیری نماید، و سابقه سیاسی روشنی برای خود به ثبت برساند؛ زیرا با پذیرش اماننامه از سوی امام علیهالسلام، تشکیلات انسجامیافته شیعیان کوفه، خیلی آرام و بدون هیچگونه دردسر، به نفع یزیدیان متلاشی میشد. روشن است که فرماندار مکه با این خوشخدمتی به اُمویان، موقعیت خود را در ارکان حکومت، تثبیت میکرد.
در پایان گفتنی است که شاید مهمترین عامل برای رد نامهی مذکور این بود که پذیرش اماننامهی نمایندهی دولت، به معنای به رسمیت شناختن یزید بود. بهعبارتدیگر، پذیرش امان، به معنای بیعت ضمنیِ حسین بن علی علیهماالسلام با یزید تلقی میشد. در نتیجه، امام علیهالسلام برای همیشه خلع سلاح شده و اعلام نارضایتی از حکومت، و اعتراض به فساد یزید ممکن نبود.