موضع امام حسین علیهالسلام، از همان ابتدای نهضت کربلا، معلوم بود: «کسی مانند من، هرگز با کسی مانند یزید، بیعت نمیکند،» بنابراین نقلهایی که بیانگر اراده امام حسین علیهالسلام، برای بیعت باشد، هرگز قابل پذیرش نخواهد بود.
از شبهاتی که در مورد امام حسین علیهالسلام، گاه در قالب دلسوزی و گاه در قالب دشمنی و... وجود دارد، این است که حضرت، قصد بیعت با یزید را داشته است و در این راستا از برخی نقلهای تاریخی بهره میبرند.
یکی از آنها نقلی است که طبری آورده؛ امام حسین علیهالسلام در ملاقاتش با عمر بن سعد، فرمود: «اِخْتَارُوا مِنى إمَّا الرُّجُوعِ إِلَى الْمَكَانِ الَّذِي أَقْبَلْتُ مِنْهُ أَوْ اَنْ أَضَعَ يَدِي فِي يَدِ يَزِيدَ اِبْنِ عَمًى ليرَى فِيَّ رَأْيَهُ...؛ اجازه بدهید یا به جایی بروم که میخواهم، یا اینکه دستم را در دست پسر عمویم؛ یزید، بگذارم، تا اینکه ببینم، در مورد من چه حکمی دارد.»[1]
نقد و بررسی
در مورد چنین نقلهایی به چند نکته اشاره میشود:
1. این نقلها هیچ اعتباری ندارند؛ زیرا از منابع ضعیف و با سندهای غیر معتبر، نقل شده است؛ چرا که تنها راوی آن، عمر بن سعد است که در وقاحت او هیچ تردیدی نیست.
2. بر فرض صحت چنین پیشنهادی، چرا عمر بن سعد، آن را نپذیرفت؟! با اینکه عمر سعد، به شدت دنبال این بود که به شکلی جنگ اتفاق نیفتد؛ تا آنجا که عبیدالله بنزیاد، در نامهای به وی نوشت: «ای عمر بن سعد! اگر آن چه را به تو فرمان دادهام انجام دهی، در نزد ما عزیز و... به آرزو و آمالت میرسی، ولی اگر تمایلی برای نبرد با حسین بن علی نداری، از فرماندهی سپاه برکنار شو و کارهای سپاه را به شمر بن ذی الجوشن بسپار.»[2]
3. این متن «دستم را در دست یزید بگذارم» به معنای بیعت نیست؛ زیرا این احتمال نیز وجود دارد که حضرت بفرماید: تو ای عمر سعد تصمیم نگیر؛ بلکه اجازه بده خودم با یزید ملاقات کرده و با او صحبت بکنم.
4. تصریحات فراوانی از امام حسین علیهالسلام بر بیعت نکردن وجود دارد که از همان ابتدا زبانزد خاص و عام شده بود: «مِثْلِي لَا يُبَايِعُ مِثْلَه؛ کسی مثل من امام حسین علیهالسلام، هرگز با کسی مثل یزید لعنة الله علیه، بیعت نمیکند.»[3]
5. ملاقات امام حسین علیهالسلام، با عمر بن سعد خصوصی بوده و کسی از محتوای آن خبر نداشته است: «...بِحَیثُ لا نَسمَعُ أصواتَهُما ولا کَلامَهُما؛ (ملاقات) به شکلی بود که نه صدایی از آنها شنیده میشد و نه کلامی!»[4] چطور این نقلها شیوع پیدا کرده است!
6. اختلاف فراوانی در بیان این مطلب، در کتب تاریخی وجود دارد، که نشان از بیاعتباری آن است؛ علاوه بر اینکه این داستان بیعت، بیتردید ساخته و پرداخته یزیدیان، برای تطهیر بنی امیه است، تا شهادت حضرت را به گردن عمر بن سعد بیاندازند.[5]
پی نوشت:
[1]. تاریخ طبری، ج5، ص413.
[2]. الارشاد، شیخ مفید، ج2، ص86.
[3]. بحار الانوار، مجلسی، ج44، ص325.
[4]. مقتل الحسين، ابو مخنف، ص99.
[5]. شیوع بیعت حضرت. رک، دانشنامه امام حسين عليهالسلام، ریشهری، ج5، صص402-406.