طلب روزی و فرزند از اولیای الهی، اگر مستقل از خداوند لحاظ نشود، امری جایز، بلکه پسندیده است.
بنا بر اعتقاد شیعه، طلب روزی شفا و فرزند از معصومان علیهمالسلام و اولیای الهی جایز است. حال سؤال میشود که این اعتقاد چگونه با آیاتی که درخواست کردن را مخصوص خداوند میداند (مانندِ «لٰا تَدْعُوا مَعَ اللّهِ اَحَداً»؛[۱] «نباید با خدا احدی غیر او را پرستش کنید») و آیاتی که بر اخلاص در اعتقاد و دین تاکید دارد (مانند: «اُعْبُدُ اللّهَ مُخْلِصاً لَهُ الدّینَ»؛[۲] « خدای را پرستش کن درحالیکه دین را برای او خالص گردانیده باشی»)، قابل جمع است؟
علاوه بر این آیات، در قرآن کریم، آیاتی که نشاندهنده جایز بودنِ توسل و یاری خواستن از بندگان خداهستند، نیز یافت میشود؛ برای مثال پسران یعقوب علیهالسلام از او طلب کردند تا برای ایشان استغفار کند: «قالُوا يا أَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا إِنَّا كُنَّا خاطِئِينَ»؛[۳] «ای پدر! بر تقصیراتمان از خدا آمرزش طلب که ما خطای بزرگ مرتکب شدهایم».
راه جمع بین معنای این آیات چیست؟ ما میدانیم که قرآن، کلام خداوند حکیم است و حکیم نیز اشتباه نمیکند و متناقض حرف نمیزند. پس مقصود از ممنوعیت طلب یاری و شفاعت از غیر خداوند، این است که هیچ مخلوقی در کنار خالق خود قرار نمیگیرد و نباید معصومان علیهمالسلام را در عرض و مستقل از خداوند دید؛ اما طلب شفاعت، روزی، فرزند، دعا و... از ایشان، اگر در طول طلب از خداوند باشد، نه تنها نامطلوب نیست، بلکه توصیه نیز شده است: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَ جاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ»؛[۴] «ای اهل ایمان! از خدا پروا کنید و دستآویز و وسیلهای [از ایمان، عمل صالح و آبروی مقرّبان درگاهش] برای تقرّب به سوی او بجویید و در راه او جهاد کنید تا رستگار شوید».
برخلاف تصور وهابیها، هر درخواست، تواضع و اطاعتکردنی، عبادت محسوب نمیشود. اگر مومن در درخواست خویش، طرف مقابل را مستقل از خداوند نبیند، نه تنها شرک نیست، بلکه درخواست و اطاعت از بنده خدا، میتواند در راستای رضای خدا باشد. برای همین تواضع در برابر پدر و مادر، اطاعت از دستوراتِ مشروع پدر و مادر و مانند آن، از نظر هیچ مسلمانی به معنای عبادتِ پدر و مادر نیست و نه تنها با اخلاص در عبادت خداوند منافاتی ندارد، بلکه باعث رضای خداوند و تقرب به اوست.
پینوشت:
[1]. جن، 18.
[2]. زمر، 2.
[3]. یوسف، 97.
[4]. مائده، 35.