آزادی، یک مفهوم کلی است که هر جامعهای با توجه به منافع و اهداف شخصی، تعریفی از آن را ارائه کرده است. جمهوری اسلامی ایران، که کوشیده قوانین اجتماعی خود را از منابع اسلامی اخذ کند، تفسیر و تعریفی از آزادی ارائه کرده است که با توجه به آن، وجود قانون حجاب، هرگز منافات با آزادی ندارد.
آزادی یک عنوان معروف و آشنا در جوامع مدنی دنیاست. صفحات تاریخ، بیانگر خونهای بسیاری است که از انسانها برای رسیدن به آزادی به زمین ریخته شده و جنگها و سختیهای فراوان برای رسیدن به این مهم، رقم خورده است.
آزادی، یک عنوان کلی است که هر جامعه، گروه و شخص، تفسیری از آن میکند و تفسیرهای ارائهشده توسط ایشان در راستای سلیقه و منافع شخصی است. وجود چنین تفسیرهای متنوع که از منفعتطلبیهای شخصی ناشی شده، باعث ایجاد اختلاف، تفرقه و در نهایت جنگهای طولانی و خونین در تاریخ بشریت گردیده است.
در جوامعی که انسانهای ممکنالخطا، از آزادی، تعریفی ارائه کرده و بر مبنای همان تعریف، قانونگذاری میکنند، هرگز نمیتوانند با قوانین خود، مردم را از گمراهی دور کرده، به کمال انسانی برسانند.
خداوند متعال، به عنوان خالق انسان که بهتر از هر کسی، مخلوق خود را شناخته و صلاح او را میداند، تنها وجودی است که میتواند دقیقترین معنا و تفسیر از آزادی را بیان کند تا با اجرایی شدن آن، مردم به کمال خود در دنیا و آخرت دست یابند.
اگر تمام مردم دنیا، آزادی را که گمشده ایشان است، از تفاسیر و منافع شخصی فراتر برده و به معنای حقیقی آن _که توسط خداوند بیان شده است_ عمل کنند، به قطع و یقین، زندگی زیباتری را تجربه خواهند کرد.
جمهوری اسلامی ایران، به عنوان یک حکومت اسلامی که کوشیده قوانینش بر اساس تعالیم الهی وضع شود، تعریفی از آزادی ارائه کرده است که در ضمن آن حقوق همه مردم تامین گردد.
یکی از این قوانین _که از قلب تعالیم اسلامی جوشیده و از اهمیت بسزایی برخوردار است_ مسئله حجاب و عفاف است. از آنجایی که حجاب یک حکم الهی است، حدود و ثغور آن نیز باید توسط خود پروردگار مشخص شود. خداوند متعال با شناخت کامل از مخلوقات خود و با در نظر گرفتن مصالح و مفاسدی که ممکن است آدمی با آن دست و پنجه نرم کند، مرزبندی این حکم انسانساز را مشخص کرده است. در ایران اسلامی نیز این حکم الهی به صورت قانون درآمده است.
هرگز مسئله حجاب در تعارض با آزادی نیست. چه بسیارند بانوانی که با حفظ حجاب شرعی و رعایت عفاف، آزادانه به فعالیتهای فردی و اجتماعی میپردازند. اگر در تفسیر آزادی نسبت به مسئله حجاب، به تفسیری غیر از تفسیر خداوند متعال تمسک کنیم، هر شهروندی با توجه به منافع و اهداف خود، تفسیری از آزادی و حدودی برای حجاب ارائه میدهد که هرج و مرج در جامعه را به دنبال خواهد داشت.
به عنوان مثال خانمی بگوید از نظر من حجاب یعنی اکتفا کردن به حداقل پوشش، همانند زنان غربی و الزام بیش از آن، منافات با آزادی دارد. حال تصور کنید برخی از بانوان با چنین پوششی در جامعه اسلامی و در انظار عمومی تردد کنند. به قطع و یقین بسیاری از زنان مومنه، صالحه و باعفت این سرزمین اعتراض کرده و چنین پوششی را برای خانواده خود به مثابه سم و مخل آرامش روانی ایشان دانسته و بر همین اساس برای محفوظ ماندن خود و خانواده خویش، کمتر در جامعه حضور مییابند. ازاینرو چنین پوششی را در تعارض با حق آزادی خود تلقی میکنند.
به قطع و یقین، حدودی که خداوند برای پوشش و حجاب قرار داده است، در منافات با آزادی بانوان نبوده و رعایت آن، جامعه مدنی ما را ارتقا داده و آرامش روانی و اخلاقی را به دنبال خواهد داشت. چنین جامعهای میتواند زمینه مناسبی برای رسیدن انسان به کمال و سعادت ابدی فراهم سازد.
جمهوری اسلامی موظف به اجرای قوانین الهی است و باید قطار خود را در ریلی که خداوند متعال قرار داده، به حرکت درآورد. ناگفته نماند که این مهم تنها در گروی قانون محقق نخواهد شد؛ بلکه برای اجرایی کردن این قانون، لازم است ابتدا آموزش همگانی و فرهنگسازی صورت گیرد و در ادامه مجریانی متعهد، متخصص و دلسوز در راستای تحقق کامل آن قدم بردارند.