با تصویب الحاق جمهوری اسلامی ایران به پیمان شانگهای از سوی مجلس شورای اسلامی، پروتکلهای مورد نیاز برای به سرانجام رسیدن عضویت ایران به سرعت در حال طی شدن است. امری ضروری که به موازات آن شاهد شنیدن صدای بوقهای تبلیغاتی ضد انقلاب و به زیر سؤال کشاندن استقلال کشور هستیم.
تصویب لایحه الحاق دولت جمهوری اسلامی ایران به سازمان همکاری شانگهای از سوی مجلس شورای اسلامی بار دیگر نام این سازمان را به سطح جراید و مطبوعات کشور کشید و تحلیلهای امیدوارکننده از آن مطرح گردید.
در نخستین موضعگیری دولتمردان کابینه سیزدهم، حسین امیرعبداللهیان وزیر امور خارجه ششم آذرماه در پیامی توییتری نوشت: «رأی قاطع مجلس شورای اسلامی به لایحه الحاق جمهوری اسلامی ایران به سازمان همکاری شانگهای نشانگر عزم و جدیت کشورمان بر یایه توسعه همکاریهای منطقهای، بینالمللی، اقتصادی و تقویت نگاه به آسیا است».
وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران افزود: رویکرد چند جانبه گرایی، واقعیت قرن حاضر است.[1]
موافقت بیسابقه نمایندگان با ۲۰۵ رأی موافق، ۳ رأی مخالف و ۴ رأی ممتنع از مجموع ۲۳۷ نماینده حاضر در جلسه و استقبال وزیر خارجه کشورمان، بیانگر شکلگیری یک اجماع ملی و نخبگانی در پیوستن به سازمانهای منطقهای و توسعه روابط با کشورهای همسایه و همسو است، رویکردی که باید آن را یک نیاز منطبق بر واقعیت آینده منطقه و جهان دانست.[2]
در فرآیند پانزدهساله عضویت کامل کشورمان در این پیمان جمعی، برخی تلاش نمودند درخواست ایران را در این سازمان از سر ناچاری دانسته و عنوان کردند انتخاب گزینه شانگهای یک واکنش در برابر رویگردانی غرب از ایران و تشدید تحریمهای همه جانبه آنها بر علیه جمهوری اسلامی است، متاسفانه چهارچوب حاکم بر تحلیلهای اینچنینی و منطق پنهان آن، لزوم گره زدن اقتصاد کشور با بلوک های قدرت و پذیرفتن قیمومیت غولهای اقتصادی است. نگاه خسارت باری که نتیجه آن برجام بیحاصل و معطل شدن ظرفیتهای کشور طی یک دهه گذشته شد.[3]
در نقطه مقابل اینگونه نگرش سخیف که تنها نسخه شکوفایی اقتصاد کشور را در حل مشکل با آمریکا و کشورهای غربی میدانست بسیاری از کارشنان بر این نکته اصرار داشتند که یگانه راه تقویت و توسعه اقتصادی کشور، نگاه به درون و تکیه بر اقتصاد مقاومتی است؛ از نقطه نظر آنها برجام از اساس یک مسیر انحرافی بوده و برجامی بودن چه از گونه غربی آن و چه نوع شرقی آن رهزن اقتصاد کشور و عامل شرطی شدن آن خواهد بود.
بر اساس این دیدگاه، اولویت در پیوستن به شانگهای، حضور اعضای آن در چرخه اقتصاد داخلی و واگذاری فرصتهای سرمایه گذاری کشور به آنها نیست بلکه شانگهای یک فرصت برای مشارکت فعال در اقتصاد منطقهای و استفاده از فرصت های موجود در کشورهای همسایه است، اگر در برجامِ غربگرایان، حضور شرکتهای غربی در عرصههای تجاری و اقتصادی ایران همچون خودروسازی و ناوگان هوایی دنبال میشد در سیاست خارجی دولت آقای رئیسی، حضور ایران در قلب معادلات اقتصادی منطقه همانند قرار گرفتن کشور در مسیر ترانزیت بین المللی، مرکز هاب منطقهای انرژی و ... اهداف اصلی از پیوستن به پیمان شانگهای میباشد.
بنابراین پیوستن به شانگهای در امتداد اقتصاد مقاومتی بوده و ایده اصلی در آن توانمند کردن اقتصاد کشور و فراهم کردن امکان حضور فعالان تجاری در بیرون از مرزهای کشور میباشد؛ یک معادله معکوس در برابر ایده برجامیون که مبتنی بر کمک به اقتصاد کشور و نه کمک گرفتن برای اقتصاد کشور است.
پینوشت:
[1]. فارس: https://b2n.ir/f75061
[2]. مهر: https://b2n.ir/j22820
[3]. دیپلماسی: https://b2n.ir/z98064
پیوستن به شانگهای در امتداد اقتصاد مقاومتی بوده و ایده اصلی در آن، توانمند کردن اقتصاد کشور و فراهم کردن امکان حضور فعالان تجاری در بیرون از مرزهای کشور میباشد.