مدت امامت امام رضا

11:56 - 1402/03/10

امام علی بن موسی بن جعفر علیهم السلام، امام هشتم ما شیعیان دوازده امامی است؛ کنیه ایشان ابوالحسن و مشهورترین لقب آن جناب «رضا» است. اگرچه القاب دیگری مانند صابر، صدّیق، رضی و وفی نیز داشته اند و از سوی فرزندشان امام جواد(علیه السلام) با لقب «رئوف» و توسط پدرشان امام کاظم(علیه السلام) با تعبیر «عالم آل محمد» مورد خطاب قرار گرفته اند. آن حضرت هنگام حضور در مدینه، با حضور نزد قبر مطهر پیامبر اکرم در مسجد این شهر، پاسخ گوی سؤالات دانشمندانی بود که پاسخ گویی برای پرسش های شان نمی یافتند.

مدت امامت امام رضا | گزارش های زیادی درباره عبادت ها و شب زنده داری امام رضا(علیه السلام)  و درباره سجده های طولانی آن حضرت به دست ما رسیده است.همچنین برخوردهای اخلاقی بسیار زیبا و درس آموزی نیز از معاشرت آن حضرت لابه لای صفحات کتاب تاریخ ثبت شده است؛ رفتارهایی مانند برخورد محبت آمیز و همسفره شدن با بردگان و زیردستان، حتی در دوران ولایت عهدی و یا حتی ترسیم تابلویی از نهایت تواضع با پذیرش دلاکی برای مردی غریبه در حمام که حضرت را نمی شناخت. آن حضرت به امور تربیتی نیز اهتمام فراوانی داشتند و بیانات متعددی را درباره لزوم ازدواج با همسر صالح، توجه به ایام بارداری، نامگذاری نیک نوزادان،و تکریم کودکان ایراد فرموده اند.

مدت امامت امام رضا (ع) و گروه های انحرافی بعداز شهادت امام کاظم(ع)
امام رضا(علیه السلام) پس از آن که امام کاظم(علیه السلام) به شهادت رسید، در سال 183هـ ق، عهده دار منصب امامت شد و به مدت بیست سال و معاصر با سه خلیفه عباسی یعنی هارون الرشید، امین و مأمون، این امانت الهی را بر دوش داشت.

البته باید این نکته را نیز مورد اشاره قرار داد که پس از شهادت امام كاظم(علیه السّلام) متأسفانه بین برخی از شیعیان آن حضرت، با انگیزه هایی خاص، عقیده ای نافی و منکر امامت امام رضا(علیه السلام) پدید آمد که به «واقفیه» مشهور شدند. گرایش «واقفیه» به بهانه باور نداشتن به درگذشت امام كاظم(ع) بر اعتقاد به امامت یا مهدویت آن حضرت باقی ماند. در مقابل «قطعیّه» رحلت امام كاظم(ع) را تأیید کرده و امامت امام رضا(ع) را پذیرفت. به اعتقاد ملل و نحل شناسانی چون شهرسانی، قطعیه همان شیعه «اثنی‌ عشریه» است که به امامت ائمه پس از امام رضا(ع) تا امام دوازدهم اعتقاد دارند.

نتیجه انحراف آن گروه از اصحاب امام کاظم(علیه السلام) که به «واقفیه» شهره گشتند این شد که شخصی از غُلات به نام «محمد بن بشیر» از موقعیت استفاده کرده و فرقه ای به نام «ممطوره» به وجود آورد که به حلول و تناسخ عقیده داشت و محرّمات را مباح می‌ شمرد. «اشعری» از محدثان قرن سوم درباره اعتقادات آنها می نویسد: «عقاید اینها در تفویض - واگذاری اختیارات خداوند به امامان - عین عقاید غُلات است.

با این حال تذکر این نکته ضروری است که بدانیم زمان شروع امامت امام رضا(علیه السلام)، زمانی بود که فرهنگ و معارف شیعی در شکل کامل و گسترده‌ ای در میان شیعه روشن شده بود. از این رو، این قبیل انحرافات جزئی تأثیری در اصل تشیّع نداشت. از زمان امام باقر(علیه السّلام) به بعد و نیز توسط امام صادق و امام کاظم(علیهما السّلام) شمار فراوانی از شیعیان چنان پرورش یافتند که هر کدام استوانه‌ ای در فقه و کلام شیعی به حساب می‌ آمدند. از سوی دیگر، بیشتر منحرفین از افراد ضعیف النفسی بودند که جز در شرایط خاصی زمینه رشد نداشتند. افرادی چون «هشام بن حکم»، «هشام بن سالم»، «یونس بن عبدالرّحمن» و «علی بن اسماعیل» از بزرگانی بودند که به طور عمده مانع رسوخ انحرافات در مذهب شیعه شده و از آن پس فرهنگ حدیثی شیعه را با کمک اصول تألیف شده، حفظ کردند. مهم تر از همه اینها احادیث زیادی از امام کاظم(ع) که بر امامت امام رضا(ع) تصریح داشتند نقل شده بود.

مدت امامت امام رضا

مدت امامت امام رضا

مواجهه امام رضا(ع) با شبهات كلامی و رفع اتهام از تشیع
دوران امام رضا(علیه السّلام) از دوران‌ هایی است که بحث های کلامی از ناحیه جریانات گوناگون فکری به سرعت رو به رشد و توسعه گذاشته و در هر زمینه اختلاف نظر پدید آمده بود. دو گروهی که ما آنها را به نامهای «معتزله» و «اهل حدیث» می‌ شناسیم، در بر پایی این جدال‌ ها و کشمکش‌ های فکری، بیشترین سهم را دارا بودند. خلفای عباسی نیز هر کدام به نحوی در این مسائل مشارکت می‌ کردند. در برابر این دو گروه، که یکی عقل را بر نقل ترجیح می‌ داد و دیگری به عکس عمل می کرد، امام رضا(علیه السّلام) می‌ کوشید تا موضع خود را بیان کند.

محدودیت‌ هایی که عبّاسیان برای علویان و شیعیان فراهم کرده بودند، غالبا باعث دوری شیعیان از ائمه بوده و از نظر فراگیری اعتقادات، مشکلاتی برای آنها در موضوعاتی مانند جبر و اختیار یا خداشناسی پدید آورده بود.

اما مشکل مهمتر از ناحیه اهل حدیث بود، کسانی که تنها خود را متعهد به قبول ظواهر آیات و روایات دانسته و تحت تأثیر برخی از سوء تفسیرهای مغرضانه‌ ای که از طرف امویان و یا یهودیان سرچشمه گرفته و ترویج شده بود، قرار می‌ گرفتند و ظاهر آیات و روایات را که دالّ بر تشبیه بود، می‌ پذیرفتند. طبعا شیعیان که خود را متعهد به روایات نبوی می‌ دیدند در برابر این روایات، وامانده و از امام رضا(علیه السّلام) در این رابطه پرسش می‌ کردند. امام در مقابل چنین مراجعاتی همیشه روشنگری می کردند و برای مثال با بررسی تفصیلی برخی از آن روایات قسمتی را از اساس غیر صحیح خوانده و برخی را نیز با استفاده از آیات و روایات دیگر و مقدّمات عقلی توجیه می نمود.

مشکل دیگری که در آن دوره تاریخی در میان برخی از شیعیان به واسطه تبلیغات غلات و جعل روایت توسط آنها ظاهر شده بود، پدید آمدن باور به تشبیه و جبر در میان برخی از آنها بود. امام رضا(علیه السلام) در روشنگری های شان علیه این باورهای انحرافی، بر جعلی بودن روایات مورد تمسّک غلات تأکید می کردند و از شیعیان می خواستند آنها را از خود طرد کنند و صریحا قول به تشبیه و جبر را سبب کفر و شرک معرفی می کردند و از باورمندان به این عقاید اظهار بیزاری می نمودند. ایشان با استفاده از فرمایشات امیرالمؤمنین(علیه السلام) یا بیانات خودشان، عقیده تنزیه را به روشنی تشریح می فرمودند.

به طور کلی، امام رضا(علیه السلام) در مقابله با انحرافاتی نظیر قول به تشبیه و امکان رؤیت ظاهری خداوند که در آن دوره تاریخی به شدت توسط «اهل حدیث» ترویج می شد، روشنگری های فراوانی نمودند. ایشان با استدلال به آیات مختلف قرآن و ارائه دیدگاهی جامع از معارف قرآنی به ارائه تفسیر صحیح برخی تعبیرهای مورد سوءاستفاده اهل حدیث می پرداختند و با تبیین احادیث نبوی که مورد استدلال باورمندان به تشبیه بود روایات مخالف نصوص قرآنی را تکذیب می نمودند.ایشان با تقسیم مردم از نقطه نظر اعتقاد به صفات الهی، صریحا می گفتند که: «گروهی قائل به تشبیه هستند و گروه دیگری قائل به تعطیل که اعتقاد هر دو باطل است و راه سوم اثبات صفات خدا بدون تشبیه او به چیزی می‌ باشد». همچنین آن حضرت به موضوع ارتباط قضا و قدر با مسأله جبر و اختیار نیز در بیانات شان بسیار پرداختند و در این باره حدّ فاصل عقیده معتزله و اهل حدیث را که اوّلی معتقد به تفویض و دومی قائل به جبر است، اختیار فرموده و همان مفهوم «الأمر بین الأمرین» جدّش امام صادق(علیه السّلام) را توضیح داده اند.

توجّه امام رضا(علیه السلام) به تبیین معنای امامت نیز یکی از پربسامدترین موضوعات طرح شده در بیانات ایشان است به گونه ای که می بینیم در «مسند الامام الرضا(عليه السلام)»، بیش از 490 روایت در فصل «الامامة» وارد شده است. پذیرش حق اهل بیت(علیهم السلام) برای خلافت توسط مأمون -حداقل در ظاهر- و گرایش این خلیفه عباسی به مذهب اعتزال باعث شده بود که در دوران امام رضا(ع) بحث های مربوط به امامت که پیش از آن اغلب با گرایش های حدیثی و نقلی مورد گفت وگو قرار می گرفت، با شدت بیشتری شکل عقلی به خود گیرد. برای همین، در چنین فضایی امام(ع) علاوه بر طرح مباحث تاریخی مربوط به امامت به موضوعات دیگری همچون فلسفه امامت یا تبیین ارتباط این اصل اعتقادی با توحید پرداخت.

از موضوعات دیگری که توجه و اهتمام امام رضا(علیه السلام) را به خود مشغول داشت، تهمتی بود که برخی دشمنان پیروان اهل بیت(علیهم السلام) به ائمه اطهار وارد می کردند. محمّد بن زید طبری نقل کرده که من بالای سر امام رضا(ع) ایستاده بودم در حالی که گروهی از بنی هاشم نیز در کنار او بودند. از جمله آنها اسحاق بن حسین عباسی بود که امام رو به او کرده و فرمود: «ای اسحاق! به من خبر رسیده که مردم می‌ گویند: ما آنها را بردگان خود می‌ پنداریم، نه، قسم به قرابتی که با رسول خدا(صلّی اللّه علیه و آله) دارم، نه من خود چیزی گفته‌ ام و نه از یکی از اجدادم شنیده‌ ام که چنین بگوید و نه از یکی از پدرانم به من چنین روایتی رسیده؛ ولی من می‌ گویم مردم در این که اطاعت ما بر آنها واجب است فرمانبردار ما و از نظر دینی موالیان و دوستان ما هستند. این مطلب را حاضران به غایبان برسانند». مضامین شبیه به مضمون این روایت در نقل های دیگری از امام رضا(ع) نیز آمده است.

برگرفته از سایت آیت الله مکارم شیرازی

کلمات کلیدی: 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
6 + 1 =
*****