نه محرومیت از نعمت الزاماً نشانه بد بودن آدمی است و نه بهرهمندی از نعمت الزاماً نشانه خوب بودن وی.
![خزان نعمتها داستان نعمت](https://btid.org/sites/default/files/media/image/nmt_2.jpg)
گاهی این شبهه در ذهن ایجاد میشود که چرا بعضی از کسانی که اعتقادی به دین و مذهب ندارند و اتفاقاً مرتکب بعضی از معاصی میشوند، فارغ از اینکه در چه قلمرو جغرافیایی زندگی میکنند، از زندگی مرفهی برخوردارند! این پدیده چه بسا موجب تردید اهل ایمان شود که خداوندی که رزق و نعمت به دست اوست، چرا به بندگان بیعقیده خود بیشتر توجه میکند و اهل ایمان را در سختی قرار میدهد! بنا به سطح باورمندی افراد متدین چه بسا ممکن است این پدیده باعث کاهش انگیزه و حتی کنار گذاشتن دین و تقیدات مذهبی شود.
اشتباه فاحش
کسانیکه این شبهه برای آنها مطرح است، ممکن است از این نکته غافل مانده باشند که طبق آموزههای دینی، دنیا محل کاشت است و نه محل برداشت؛ دنیا مزرعه آخرت است و این آخرت است که زمان پاداش اعمال است و نه دنیا. بنابراین نعمتهای دنیایی نباید ملاکی برای فضیلت و صحه گذاشتن بر اعمال و سلوک آدمی قرار گیرد.
مال دنیا، ابزاری چندکاره!
دنیا، بوته آزمایش است. هم «دارایی» و هم «نداری»، ابزارهای آزمایش انسان هستند. علاوه بر این گاهی مال دنیا، «بلا» شمرده میشود و نه نعمتی که مایه فضل و برتری قرار گیرد؛ به این صورت که وقتی به کسی نعمتی داده میشود، درحالیکه او عمر خود را در معصیت و گناه سپری کرده، اینطور تلقی میکند که این مال و منال، نتیجه سبک و منش اوست یا حداقل این دنیا صاحبی ندارد. این شخص در زندگی دنیایی خود دچار محرومیتی نمیشود که این محرومیت، تلنگری برایش باشد تا از رویکرد خود برگردد. در این شرایط، شخص جرئت بیشتری در مسیر انحرافی خود پیدا خواهد کرد و بدون اینکه خود بداند، بیش از پیش در گمراهی فرو خواهد رفت.
این فرآیند بر اساس جهانبینی اسلامی، عین عذاب و خسران است و به آن «سنت استدراج» گفته میشود. امام علی عليهالسّلام در این باره فرموده است: «يَا ابْنَ آدَمَ إِذَا رَأَيْتَ رَبَّكَ سُبْحَانَهُ يُتَابِعُ عَلَيْكَ نِعَمَهُ وَ أَنْتَ تَعْصِيهِ فَاحْذَرْهُ»؛[1] «اى پسر آدم! هرگاه ديدى پروردگار منزّهت نعمتهايش را پىدرپى به تو عطا میفرمايد، درحالیكه تو او را معصيت و نافرمانى مینمايى، پس از [عذاب] او بر حذر باش».
پرهیز از خطای دید خطرناک
این یک قضاوت نابجا و ناشی از عدم احاطه علمی نسبت به مدیریّت و مدبّریت خداوند بر زندگی دنیایی بشر است که تلقی شود وضعیت رفاهی و آسایش نسبی اهل معاصی، مجوز و علامت تاییدی بر رویکرد آنهاست. پس فرو رفتن اهل معاصی در ناز و نعمت نه به خاطر پاداش یا تبعیض، بلکه به خاطر کیفر اعمال آنهاست. بنابراین نباید نحوه تعامل خداوند با بندگان را با حساب و کتابهای ناقص خود مقایسه کرد. نه گرفتاری و محدود بودن نعمت بنده مؤمن الزاماً نشانه کملطفی خداست و نه غرق نعمت کردن اهل معاصی نشانه بیعدالتیاش.
از امام صادق علیهالسلام نقل شده است: «إِنَّ اللَّهَ إِذَا أَرَادَ بِعَبْد خَیْراً فَأَذْنَبَ ذَنْباً أَتْبَعَهُ بِنَقِمَة وَیُذَکِّرُهُ الاِسْتِغْفَارَ وَإِذَا أَرَادَ بِعَبْد شَرّاً فَأَذْنَبَ ذَنْباً أَتْبَعَهُ بِنِعْمَة لِیُنْسِیَهُ الاِسْتِغْفَارَ وَیَتَمَادَى بِهَ»؛[2] «هنگامی که خداوند خیر بندهاى را بخواهد، وقتی گناهی مرتکب میشود، به او یک ناراحتی میرساند تا به یاد توبه بیفتد و هنگامی که برای بندهای [به خاطر خباثتش] شرّی بخواهد، وقتی گناهى میکند، نعمتى به او میبخشد تا استغفار را فراموش کند و به کار خود ادامه دهد».
مراعات اهل ایمان
آنچه جالب است این است که خداوند با این سنت استدراج و بهرهمندی اهل معاصی تا این حد از مادیات، مراعات حال اهل ایمان را نموده و این قضیه را گوشزد کرده است که این حد از بهرهمندی به خاطر این است که اهل دین در ایمان خود متزلزل نشوند؛ وإلّا بیش از اینها، نعمت و امکانات رفاهی به اهل معاصی داده میشد تا اهل کفر بیشتر در گمراهی خود فرو روند. قرآن در این زمینه میفرماید: «وَلَوْلَا أَنْ يَكُونَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً لَجَعَلْنَا لِمَنْ يَكْفُرُ بِالرَّحْمَنِ لِبُيُوتِهِمْ سُقُفًا مِنْ فِضَّةٍ وَمَعَارِجَ عَلَيْهَا يَظْهَرُونَ»؛[3] «اگر [تمکّن کفّار از مواهب مادی] سبب نمیشد که همه مردم، امت واحد [گمراهی] بشوند، ما برای کسانی که به [خداوند] رحمان کافر میشدند، خانههایی با سقفهایی از نقره و نردبانهایی که از آن بالا روند، قرار میدادیم».
جمعبندی
آنچه برای اهل ایمان مهم و راهبردی است، این است که باورهای دینی خود را بر اساس دلیلی عقلی و قانعکننده شکل بدهند و به هیچ وجه ملاک ارزیابی سلوک زندگی خود را، میزان برخورداری اقشار جامعه از مادیات قرار ندهند.
پینوشت:
[1]. تمیمی آمِدی، غرر الحکم و درر الکلم، ج۱، ص۸۰۴.
[2]. کلینی، کافى، ج2، ص452، ح1.
[3]. زخرف: 33.