در حال و هوای پیمان ابراهیم که اسرائیل را به صورت کامل از انزوای در جهان عرب خارج میکرد و تنها برنامه آخر آن یعنی سازش با عربستان سعودی باقی مانده بود، رژیم صهیونیستی با این خطای تاکتیکی، مرتکب جنایت بیمارستان المعمدانی شد که میتواند همانند پروژه دروغین مهسا امینی، تجربه موفق دیگری را برای بهرهکشی از دروغ تکرار کرده و با متهم کردن حماس، حقیقت را پنهان کند.
شکی نیست که اسرائیل با جنایت متولد شده و با کفش خونین پای در سرزمین فلسطین گذاشته است؛ این رژیم که هفتاد سال قبل به عنوان یادگار استعمار انگلیس بر منطقه تحمیل شد، برای کوچاندن اجباری و فراری دادن فلسطینیان بیپناه، با تولید جنایت در چندین روستا، یک موج هراس به راه انداخته و به گونه عملی هشدار داد که سرنوشت فلسطینیانی که حاضر به ترک خانههای خود نشوند، چیزی جز سپرده شدن به جوخه مرگ و کشتار دستهجمعی نیست. کشتار روستای «دیریاسین» در سال ۱۹۴۸ (م) یک نمونه از این جنایتها با اهداف مشخص بود.
پس از راه افتادن ماشین کشتار و ترور، مردمِ هراسان که تحت قیمومیت انگلیس بوده، ولی هیچ امیدی به تضمین حیات و زنده ماندن خود از سوی این قیّم بدنام نداشتند، ترجیح دادند به سمت اطراف فلسطین بگریزند؛ مناطقی همچون باریکه چهلکیلومتری غزه که به علت سیل مهاجرت فلسطینیان به این باریکه، امروز پرتراکمترین منطقه برای سکونت در جهان شده است؛ جایی که هفتاد درصد مردم آن از مناطقی رانده شدهاند که امروز شهرکهای اسرائیلی یکی پس از دیگری در آن ساخته میشود.
بنابراین، در نخستین مرحله از شکلگیری اسرائیل، جنایتپیشگی صهیونیستها کمک بزرگی به آنان نمود؛ گروههای تروریستی آموزشدیده همچون هاگانا، نیاز اولیه آژانس یهود به رعب و وحشت را به خوبی تأمین کردند، در ادامه و با استقرار ارکان سیاسی و تثبیت موقعیت داخلی، مسئله دیگری که باید حل میگردید تهدیدهای بیرونی از جانب همسایگانی بود که نمیتوانستند نسبت به جایگزین شدن چندملیتیهای صهیونیست به جای ساکنین عرب و مسلمان آن بیتفاوت باشند؛ به ویژه اینکه برخی فلسطینیان آواره با ساختن اردوگاههایی در سوریه، لبنان، مصر و... به نیرویی بالقوه برای شکلگیری هستههای مقاومت تبدیل شده بودند؛ در این مرحله هم رژیم صهیونیستی با جنایتآفرینی به دنبال ایجاد موازنه وحشت و ایجاد بازدارندگی در آن بود که به عنوان نمونه میتوان به کشتار صبرا و شتیلا در سال ۱۹۸۲ (م) اشاره کرد، اما با عبور اسرائیل از دو مرحله پیشین که مقدمات لازم برای شکلگیری کشوری جعلی بود و با خیانت برخی گروههای فلسطینی، رژیم صهیونیستی در کنار توهم بازدارندگی نظامی، ناباورانه و با کمک غرب این امید را پیدا کرد که بتواند به بحران مشروعیت خود پایان بدهد؛ به ویژه اینکه نمایش صلح در دنیا پرمشتری شده و پیش از آن نیز برای ترمیم جنایت از سوی جنایتکارانی همچون آمریکا مورد استفاده قرار گرفته بود. از این روی اسرائیل با وجود افراد خودباختهای همچون :یاسر عرفات» که به جای گلوله، شاخه زیتون را به دست گرفته بود، تلاش کرد به جای سیاست ارعاب و تهدید، از طرحهایی همچون صلح عربی و پیمان ابراهیم بیشترین استفاده را ببرد تا جایی که وقت اندکی تا پیوستن مهمترین کشور جهان اهلسنت یعنی عربستان سعودی باقی نمانده بود و با ایستادن بن سلمان در کنار بنیامین نتانیاهو، صلح میتوانست آرزوی دیرینه اسرائیل را برای عادی شدن شرایط محقق کند.
اما چرا و در چنین شرایطی اسرائیل دست به جنایت «بیمارستان المعمدانی» غزه زد؟ جنایتی که به خاطر بیسابقه بودن آن، هنوز هم این رژیم از پذیرش مسئولیت رسمی آن اجتناب کرده است. در این میان میتوان به امیدواری و خوشخیالی این رژیم در سرپوش گذاشتن بر آن اشاره کرد. اسرائیل که از سویی برای تسکین صهیونیزم و اشغالگران زخمخورده به این جنایت نیاز داشت گمان میکرد با شانه خالی کردن از آن و دادن آدرس غلط میتواند خود را از پیامدهای آن برهاند.
چیزی که تا این حد موجب محاسبات اشتباه مقامات این رژیم شده بود تست دروغ در ایران و پمپاژ مطالب کذب پس از مرگ مهسا امینی بود که بیش از همه اسرائیل را شوقزده کرده بود؛ اینکه با وجود شواهد و قرائن قطعی، روایت درست از یک ماجرا مورد تردید قرار گرفته و در یک جنگ شناختی، رسانهها جای حقیقت و دروغ را بهراحتی تغییر دهند، آن چیزی بود که مشوق اسرائیل بوده و باعث گردید اسرائیل تردیدها را درباره تکرار جنایتهای تاریخی کنار بگذارد و بدون واهمه بیش از هزار زن و کودک فلسطینی را به شهادت برساند.
از این روی باید گفت طراحی فتنه پیچیده مهسا امینی که بر پایه دروغ آغاز گردید، طراح اصلی و پشت پرده آن یعنی اسرائیل را به وسوسه انداخت تا با تکرار همان پروژه و نسبت دادن این جنایت به حماس و یا لااقل فرو بردن آن در هاله ابهام، بتواند در داخل اسرائیل میوه جنایت بیمارستان المعمدانی را چیده و به ساکنین اراضی اشغالی اطمینان بدهد که انتقام گرفته شده است؛ همزمان نیز در سطح بینالملل و افکار عمومی جهانیان با توسل به دروغ، خود را مبرا نشان دهد و همچنان بتواند از ضربه زدن به طرحهای سازش جلوگیری کند که البته با توجه به آشفتگی این رژیم و شکست رسانهای در دقایق اولیه، دروغهای آنها پیش از موعد آشکار و دیگر امیدی سفیدشویی با دروغ وجود ندارد.