ترس از تنهای کودکان وراه های مقابله با ان

18:48 - 1402/08/21

تنهایی تجربه‌ای است که بیشتر ما با آن آشنا هستیم و برای بسیاری از افراد تجربه‌ای دردناک محسوب می‌شود

اختلال تنهایی

تنهایی چیست؟
تنهایی تجربه‌ای است که بیشتر ما با آن آشنا هستیم و برای بسیاری از افراد تجربه‌ای دردناک است. پژوهشگران این زمینه دو نوع تنهایی را مشخص کرده‌اند تنهایی اجتماعی و همان طور که در جدول بعد نشان داده شده است تنهایی اجتماعی در نتیجه احساس عدم عضویت در یک گروه و نداشتن فعالیتهای مشترک با دیگران ایجاد می شود تنهایی اجتماعی زمانی ایجاد میشود که شما از روابط دوستی خود ناراضی هستید و نیازمند کسب اطمینان مجدد در مورد ارزشمندی خود از طرف دیگران هستید اما وقتی شما از روابط و دلبستگیهای شخصی خود با دیگران ناراضی هستید و کسی را ندارید که برای مهرورزی به او تکیه کنید دچار تنهایی عاطفی می شوید.
احساسهای بارز تنهایی:
هنگام تنهایی افراد بسیاری از احساسات زیر را تجربه می کنند:
۱- تمركزى توأم با تعارض و کشمکش با خود با
احساس اعتماد به نفس کم اضطراب گناه و بیگانگی مشخص می شود در این هنگام خود را مقصر میدانند
۲- تمرکزی توام با بی تفاوتی بر خویشتن با احساس
افسردگی بی حوصلگی و تشویش مشخص میشود و فرد سعی میکند خود را به طور ارادی از معرکه دور سازد.
۳-تمرکزی توأم با تعارض و کشمکش بر دیگران با احساس خشم طرد شدگی و سوء تفاهم مشخص می شود در این حالت دیگران را در بروز این رفتار مقصر میداند
۴-تمرکزی توأم با بی تفاوتی بر دیگران با احساسات انزوا و بیگانگی اجتماعی مشخص میشود و فرد سعی میکند به طور ارادی نسبت به دیگران و حالت به وجود آمده بی اعتنایی کند.
بیان این نکته ضروری است که افراد تنها چه تنهایی‌شان اجتماعی باشد یا عاطفی به هر حال از عزت نفس پایین رنج می‌برند و اغلب ناخوشنود وافسرده هستند.
زمانی که بین روابط اجتماعی دلخواه و روابط اجتماعی موجودفرد ناهمخوانی وجود داشته باشد او احساس تنهایی میکند (تنهایی تجربه ای ذهنی است چرا که متاثر از ارزیابیهایی است که وقتی انتظارات ما از روابط اجتماعی مان برآورده نمیشود به عمل میآوریم)با توجه به تفسیرهایی که افراد از تجربه تنهایی خود میکنند میتوان به ذهنی بودن تنهایی پی برد در این رفتار تلقین به خود نقش اصلی را بازی میکند.
علل احساس تنهایی:
روان شناسان در مورد تبیین و توجیه افراد از رویدادهای زندگی پژوهشهای زیادی انجام داده اند این پژوهشها پژوهش اسنادی نامیده میشود زیرا کانون توجه آن به علل و معنایی است که ما به حوادثی که برایمان اتفاق میافتد نسبت میدهیم.اسناد میتواند بر پاسخهای مقابله ای و هیجانی ما به تنهایی تأثیر بگذارد.
تنهایی بر اساس دو عامل طبقه بندی شده است که اول سؤال می کنیم که آیا تنهایی ما به دلیل اعمال و رفتارهایمان است علت شخصی یا این که ناشی از شرایط زندگی است؟ علت بیرونی دوم بررسی میکنیم که آیا میتوانیم برای تغییر علت تنهایی خویش کاری انجام دهیم یا نه این نوع تجزیه و تحلیل ما را متوجه دو نکته بسیار مهم می کند:
تبیینی که از تنهایی خود به عمل میآوریم بر واکنشهای
عاطفی و پاسخهای مقابله ای ما تأثیر زیادی می گذارد. تبیین و توجیه ما از تنهایی خود بیشتر ذهنی است.
بهتر است برای رو به رو شدن با تنهایی از شیوه مسئولیت و نه شیوۀ خود سرزنشی استفاده کنیم یعنی مسئولانه و به طور فعال با آن برخورد کنیم و به خود بقبولانیم که دچار ضعف و کمبودی نیستیم.افراد تنها غالباً ناراحت هستند زیرا معتقدند که تنهایی آنها ناشی از نقطه ضعفهایشان است که نمیتوانند کنترل کنند بنابر این بهتر است تنهایی را به حالتی تغییر پذیر تلقی کنیم یعنی اگر با جدیت و بدون تلقین پذیری با آن رو به رو شویم از بین خواهد رفت.
نگاه ما به تنهایی چگونه است:
الف - تنهایی التیام بخش است و موجب خلاقیت است
هر فرد حق دارد و میتواند چگونگی استفاده از اوقات تنهایی خود را برای دنبال کردن سرگرمیها انجام کارهای مورد علاقه خود و سایر فعالیتها بیاموزد و از آن در جهت رشد شخصی خود استفاده کند.
فیلسوفی گوید که افراد خلاق یاد گرفته اند که اوقات تنهایی خود را دوست بدارند؛ زیرا از آن به عنوان زمانی کهمیتوانند با خود خلوت کنند و به فعالیتهای خود کامبخش بپردازند بسیاری از افراد برجسته در زمان خلوت با خود
استفاده می به کمال و بصیرت هایشان رسیده اند بنابراین تنهایی در حقیقت میتواند تجربه التیام بخشی باشد.
جای تأسف است که بسیاری از افراد از تنهایی میترسند و آن را نوعی داغ ننگ و تجربه منفی تلقی می کنند واقعیت این است که بهترین دوست هرکس خود آن فرد است بنابراین بهتر است به تنهایی به عنوان زمان خلوت با خود بنگرید و آن را فرصتی برای دوست داشتن خود بدانید چنان که فیلسوفی میگوید بهترین لطفی که شما میتوانید در حق فرزندان خود کنید این است که به آنها کمک کنید تا راههای خلاقانه ای را برای تنها بودن پیدا کنند در جامعه به اصطلاح غذاهای حاضری زندگی میکنیم این نوع جامعه ترویج دهنده بی ابتکاری و بی خلاقیتی است وقتی بی حوصله هستیم به جای این که به فعالیت خلاقی دست بزنیم خودمان را با تلویزیون سرگرم میکنیم وقتی افراد بیش از اندازه به سرگرم نمودن خود از طریق منابع بیرونی عادت میکنند در نتیجه زمانی که باید خود را دریابند و خلاق شوند را از دست میدهند به همین دلیل احساس درماندگی و ناتوانی میکنند در زیر توجه شما را به نقل قولهایی از نویسندگانی که خلوت با خود را فرصتی برای خود کامبخشی تلقی کرده اند جلب میکنیم:
۱-در زمان خلوت با خود است که ما کمترین تنهایی را احساس می کینم.
۲-خلوت و تنهایی برای تخیل همان قدر لازم است که جامعه
برای سلامت ماندنش لازم دارد.
۳- هرگز رفیقی به شایستگی خلوت و تنهایی پیدا نکردم
۴- دانشمندی برداشت زیر را درباره ارزش تنهایی پیشنهاد میکند:
تنهایی درهایی را به روی یک زندگی گسترده باز می کند در تنهایی محض است که فرد میتواند جوابهایی برای زندگی پیدا کند و ارزشهای جدیدی برای آن دریابد و در تنهایی فرد میتواند راه و جهت جدیدی برای زندگی کشف کند.

کلمات کلیدی: 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
6 + 4 =
*****