تمایز انسان نسبت به سایر موجودات

22:29 - 1402/10/25

خداوند متعال جایگاه والایی به انسان عطا کرده است است به گونه‌ای که تمامی مخلوقات و موجودات روی کره زمین را در تسخیر وی قرار داده است و به انسان برخلاف سایر موجودات قوه عقل و اختیار را نیز عطا کرده است که این دو از نعمت‌های بسیار والایی هستند که به موجودات دیگر عطا نکرده است، اما چه چیزهایی موجب شده است که خداوند متعال این نعمت بسیار بزرگ را به انسان عطا کند که او را از سایر موجودات متمایز سازد؟ 

 

مقدمه: خداوند متعال به تمامی موجودات ذی حیات روی کره زمین به غیر از انسان‌ها، صِرفِ غریزه را عطا فرموده است، اما به انسان‌ها علاوه بر غریزه، عقل و اختیار را نیز عطا فرموده است، به گونه‌ای که انسان این غریزه را در راستای عقل و اختیارش استفاده می‌کند، علاوه بر این‌ها خداوند متعال انسان‌ها را آنقدر مورد کرامت قرار داده است که جایگاه خلیفة اللهی را به آنان عطا فرموده است! با وجود اینکه فرشتگان به خداوند متعال گفتند که چرا انسان را در حالی جانشین خود در زمین قرار می‌دهی که در زمین تباهی می‌کنند و خون می‌ریزند؟ و خداوند متعال در پاسخ به آنان فرمود من چیزی می‌دانم که شما نمی‌دانید! در این مبحث به بیان وجوه تمایزی که موجب شده است که خداوند متعال بر مبنای این وجوه تمایز، انسان را به عنوان خلیفة الله در زمین قرار دهد می‌پردازیم. 

یکی از مهم‌ترین وجوه تمایز انسان نسبت به سایر موجودات که موجب شده است که خداوند متعال به انسان جایگاه رفیعی نسبت به سایر موجودات عطا فرماید، آن بُعدِ ماوراء الطبیعت انسان است، یعنی انسان نیز مانند سایر موجودات، دارای ابعاد طبیعی و مادی مانند جرم و حجم و چگالی است و تمامی آنچه که در نباتات و حیوانات می‌باشد را دارا است، اما آنچه که انسان را از نباتات و حیوانات متمایز ساخته است، آن بعد ماورا الطبیعت انسان است که همان بعد الهی و ملکوتی وی محسوب می‌شود که شامل استعدادهای او در درک مفاهیم الهی و ارزش‌های بی‌نظیر او در این زمینه می‌شود. بنابراین انسان فقط همین جِرم و حجم و چگالی اندکی که خداوند متعال در جسم او قرار داده است نیست، بلکه خداوند متعال در بعد ماورا الطبیعت انسان، دریایی از حقایق و معارف الهی را گنجانده است که انسان باید به کشف آنها بپردازد، چنانچه مولای متقیان حضرت امام علی علیه السلام در سروده‌ای بسیار زیبا در این مورد می‌فرمایند:

«اَتَزعَمُ اَنَّكَ جِرمٌ صَغِيرٌ وَفِيكَ انطَوَي العَالَمُ الاَكبَرُ

وَ اَنتَ الكِتَابُ المُبِينُ الَّذِي بِاَحرُفِهِ يُظَهُر المُضمَرُ

دَوَائُكَ فِيكَ وَ لاَتَعلَمُ وَ دَائُكَ مِنكَ وَ لاَ تَشعُرُ!»[۱]

«گمان مي كني كه جرم كوچكي هستي، حال آن كه درون تو عالم بزرگي است؛ كتاب مبيني هستي كه با حروف آن پنهاني ها آشكار مي شود! داروي تو در خودت است و نمي داني و ناآگاهي و درد تو از هم از خود است و نمی انديشی!». 

یکی دیگر از وجوه تمایز انسان نسبت به سایر موجودات، این است که خداوند متعال در وجود انسان‌ها علم و سرشت الهی را با پتانسیلی بسیار بالا عطا فرمود، به گونه‌ای که تمامی حقایق هستی را به انسان آموخت، چنانچه خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید:«وَ إذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَةِ إنّی جاعِلٌ فی الْأرْضِ خَلیفَةً قالوا أ تَجْعَلُ فیها مَنْ یُفْسِدُ فیها وَ یَسْفِکُ الدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَ نُقَدِّسُ لَکَ قالَ إنّی أعْلَمُ ما لا تَعْلَمونَ، وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأسْماءَ کُلَّها ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَی الْمَلائِکَةِ فَقالَ أنْبِئونی بِأسْماءِ هؤُلاءِ إنْ کُنْتُمْ صادِقینَ، قالوا سُبْحانَکَ لا عِلْمَ لَنا إلاَّ ما عَلَّمْتَنا إنَّکَ أنْتَ الْعَلیمُ الْحَکیمُ، قالَ یا آدَمُ أنْبِئْهُمْ بِأسْمائِهِمْ فَلَمّا أنْبَأهُمْ بِأسْمائِهِمْ قالَ أ لَمْ أقُلْ لَکُمْ إنّی أعْلَمُ غَیْبَ السَّماواتِ وَ الْأرْضِ وَ أعْلَمُ ما تُبْدونَ وَ ما کُنْتُمْ تَکْتُمونَ»[۲]«(به خاطر بیاور) هنگامی را که پروردگارت به فرشتگان گفت: «من در روی زمین، جانشینی [= نماینده‌ای‌] قرار خواهم داد.» فرشتگان گفتند: «پروردگارا!» آیا کسی را در آن قرار می‌دهی که فساد و خونریزی کند؟! (زیرا موجودات زمینی دیگر، که قبل از این آدم وجود داشتند نیز، به فساد و خونریزی آلوده شدند. اگر هدف از آفرینش این انسان، عبادت است،) ما تسبیح و حمد تو را بجا می‌آوریم، و تو را تقدیس می‌کنیم.» پروردگار فرمود: «من حقایقی را می‌دانم که شما نمی‌دانید.»سپس علم اسماء [= علم اسرار آفرینش و نامگذاری موجودات‌] را همگی به آدم آموخت. بعد آنها را به فرشتگان عرضه داشت و فرمود: «اگر راست می‌گویید، اسامی اینها را به من خبر دهید!»فرشتگان عرض کردند: «منزهی تو! ما چیزی جز آنچه به ما تعلیم داده‌ای، نمی‌دانیم؛ تو دانا و حکیمی.»فرمود: «ای آدم! آنان را از اسامی (و اسرار) این موجودات آگاه کن.» هنگامی که آنان را آگاه کرد، خداوند فرمود: «آیا به شما نگفتم که من، غیب آسمانها و زمین را میدانم؟! و نیز میدانم آنچه را شما آشکار میکنید، و آنچه را پنهان میداشتید!». 

این آیات قرآن کریم به وضوح و صراحت در مورد پتانسیل فوق العاده آموختن علم و دانش که خداوند متعال در وجود انسان قرار داد اشاره می‌کنند. و نیز در مورد سرشت خدامحور و خداگرایی که خداوند متعال در وجود انسان‌ها قرارداد، این نیاز فطری را به گونه‌ای در وجود انسان قرار داد که خود را به عنوان پروردگار به آنان شناساند و از آنان در این مورد پیمان گرفت و به آنان گفت که مبادا در روز رستاخیز از این پیمان فطری که در فطرتتان قرار دادم غافل بمانید، چنانچه خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید:«وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَىٰ أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ ۖ قَالُوا بَلَىٰ ۛ شَهِدْنَا ۛ أَنْ تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هَٰذَا غَافِلِينَ»[۳]«و (به خاطر بیاور) زمانی را که پروردگارت از پشت و صلب فرزندان آدم، ذریه آنها را برگرفت؛ و آنها را گواه بر خویشتن ساخت؛ (و فرمود:) «آیا من پروردگار شما نیستم؟» گفتند: «آری، گواهی می‌دهیم!» (چنین کرد مبادا) روز رستاخیز بگویید: «ما از این، غافل بودیم؛ (و از پیمان فطری توحید بی‌خبر ماندیم)». 

نتیجه‌گیری: یکی از مهمترین وجوه تمایز انسان نسبت به سایر موجودات که بر مبنای آن خداوند متعال به انسان مقام خلیفه اللهی در روی زمین را عطا فرمود، آن بُعدِ ماوراء الطبیعت و فرا کیهانی انسان است، یعنی خداوند متعال علاوه بر اینکه به انسان مانند سایر نباتات و حیوانات جِرم و حجم و چگالی عطا فرموده است، بُعد فرا کیهانی و ماوراء الطبیعت نیز در وی قرار داده است که همان بعد الهی و ملکوتی وی محسوب می‌شود که شامل استعدادهای او در درک مفاهیم الهی و ارزش‌های بی‌نظیر او در این زمینه می‌شود. بنابراین انسان فقط همین جِرم و حجم و چگالی نیست بلکه دریایی از حقایق و معارف الهی در او گنجانده شده است که انسان باید به دنبال کشف آنها برود. و یکی دیگر از وجوه تمایز انسان نسبت به سایر موجودات، این است که خداوند متعال به انسان علم و سرشت الهی را عطا فرمود که بر مبنای آن علم الهی خداوند متعال تمامی حقایق هستی را به او آموخت و بر مبنای آن سرشت الهی، خداوند متعال سرشت و فطرت انسان را خدا محور و خداگرا قرار داد که بر مبنای آن خدامحوری و خداگرایی خداوند متعال خود را به انسان‌ها شناساند و و از انسان بخاطر این خاستگاه فطری، برای روز رستاخیز پیمان گرفت. 

 

پی نوشت

[۱] الوافی، فیض کاشانی، جلد ۲، صفحه ۳۱۹

[۲] سوره بقره، آیات ۳۰ تا ۳۳

[۳] سوره اعراف، آیه ۱۷۲

کلمات کلیدی: 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
3 + 2 =
*****