رهروان ولایت ـ خداوند متعال، عالم هستی را بر اساس نظم آفرید و نظام آنرا نظامی علت و معلولی قرار داد؛ یعنی اراده کرده که هر چیزی علتی برای چیز دیگر باشد و هیچ چیزی بدون علت تحقق نداشته باشد.
به طور مثال آتش را سببی برای حرارت و گرما قرار داد، خاک و آب و هوا را علتی برای رشد گیاهان قرار داد، نور خورشید را علتی برای گرمای زمین قرار داد، حتی میکروبها و ویروسها را عاملی برای بیماری بدن و بسیاری از گیاهان دارویی در طبیعت را عاملی برای بهبودی و شفای بدن قرار داد. اگر سراسر عالم را بنگریم خواهیم دید همه روابط حقیقی، بین آنها نوعی رابطه علّی و معلولی بر قرار است و نظم عالم نیز از همینجا ناشی شده است.
انسان نیز با کشف این روابط و پیبردن به رابطه بین دو شی، توانست علوم تجربی را به وجود آورد و نظریهپردازی کند؛ مثلاً وقتی دید اگر فلان ماده را با فلان ماده مخلوط کند، همیشه یک چیز ثابت به وجود میآید، توانست علم شیمی یا فیزیک را بنا کند، حال اگر روابط بین اشیاء عالم، کاملاً تصادفی میبود و هر بار در آزمایشگاه یک نتیجه متفاوت به دست میآمد، هرگز نظریه و علمی به وجود نمیآمد، چرا که در اینصورت نمیشد روی آن تکیه کرد و ممکن بود در مرحله بعد، مادهای به وجود آید که کاملاً با موارد قبلی متفاوت باشد.
بنابراین عالم ماده تماما بر اساس روابط علّی و معلولی بنا شده است و انسان با شناخت آنها و کشف این روابط میتواند نظریهپردازی کند و علم تشکیل دهد. امّا باید دقت کرد که این روابط و علت و معلولها تنها منحصر در ماده نیستند تا بگوییم آنچه در آزمایشگاه قابل تجریه و شناخت نیست، دیگر وجود ندارد؛ بلکه بسیار گسترده بوده و عالم ملکوت را نیز شامل میشود، حتی بین اعمال انسان و اتفاقهایی که در آینده برای او پیش میآید، روابطی وجود دارد که شناخت آنها تنها از عهده اهلش بر میآید.
در روایات بسیاری هم وارد شده است که خداوند متعال امور عالم را از طریق اسباب آنها اداره میکند، به طور مثال امام صادق(علیهالسلام) فرمودند: «خداوند متعال امتناع دارد كارها را بدون اسباب انجام دهد، پس براى هر چيزى سبب و وسيلهاى قرار داد و براى هر سبب، شرح و گشايشى مقرر داشت».[1]
رفتار انسان نیز از این قاعده مستثنا نیست و بین رفتار آدمی و اتفاقهای آینده روابطی علّی و معلولی وجود دارد، گاه یک رفتار آدمی علت و سبب یک اتفاق مهم در آینده خواهد شد. مثلاً اگر شخصی با دست خود آسیبی به چشم دیگری بزند و چشم او را کور کند، او دیگر بینایی خود را از دست داده و نمیتواند ببیند. امور معنوی نیز همینطور است، مثلاً گاهی انسان با عملی خوب یا بد، سرنوشت آینده خود را رقم خواهد زد و این مساله مطلب عجیبی نیست که موجب تعجب ما شود، چطور در آثار محسوس قبول میکنیم که این رابطه وجود دارد، ولی در آثار نامحسوس قبول نداریم.
خداوند متعال خود نیک میداند چه موجودی را آفریده است و راه سعادت و خوشبختی او در چیست و آنها را به وسیله پیامبران خود به انسان ابلاغ کرد، تا آدمی با سر لوحه قرار دادن آنها به سرمنزل اصلی برسد.
انکار این مسائل از نادانی انسان خبر میدهد. پیغمبر یا امام معصوم(علیهالسلام) نماینده و ولی خدا در روی زمین است و علم او متصل به علم الهی است و این روابط را به خوبی میدانند؛ به طور مثال امام صادق(علیهالسلام) فرمودند: «ما خزانه داران علم الهی هستیم».[2] همچنین در حدیث دیگری فرمودند: «خداوند متعال براى هر نشانه درى گويا قرار دارد، عارف حقيقى كسى است كه اين در را بشناسد، و نادان حقيقى كسى است كه اين در را نشناسد، اين در گويا رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) و ما هستیم».[3]
حال اگر معصومی رابطهای بین اعمال آدمی و اتفاقهای آینده را بیان کند، انکار آن به معنای نادانی خود ما و نشناختن جایگاه امام معصوم است. اینگونه روایات در لسان اهل بیت(علیهمالسلام) بسیار زیاد است؛ آنان برای هدایت مردم، روابط بین اعمال آدمی و اتفاقهای پیش آمده را بیان میکردند و میفرمودند اگر فلان کار را انجام دهید، فلان اتفاق میافتد؛ به طور مثال امام صادق(علیهالسلام) در حدیثی فرمودند: «إِذَا فَشَا الزِّنَا ظَهَرَتِ الزَّلْزَلَةُ: هر گاه گناه بزرگ زنا زیاد شود، زلزله خواهد آمد میشود». [4]
اخیرا دیده شده در فضای مجازی برخی نادان، با تمسخر اینگونه روایات، آنها را خرافات دانسته و به مقام امام معصوم(علیهالسلام) توهین میکنند. آنان چون رابطه بین این اعمال را نمیدانند، آنها را انکار میکنند؛ درست مانند کسی که نمیداند ويروس، بدن را بیمار میکند و آنرا انکار کند. این افراد، نادانی خود را مورد تمسخر قرار داده و جهل خود را خرافات میدانند.
----------------------
پینوشت:
[1]. الكافي، ج 1، ص 183.
[2]. الکافی، ج1، ص 192.
[3]. الكافي، ج 1، ص 183.
[4]. الكافي 2 448.