در کنار سازمانهای بیخاصیت بینالمللی که در مسئله تاریخی فلسطین، فقط نظارهگر بودند، تنها «آنروا» را که برای حمایت از آوارگان فلسطینی، زیر نظر سازمان ملل عمل میکرد، میتوان دارای عملکردی مثبت دانست که آنهم برای مجازات جمعی فلسطینیان پس از یک سناریوسازی مشکوک دچار برخوردهای عامدانه غرب شده است.
نبرد میان فلسطینیانی که به جرم ماندن در سرزمین مادری، هر روز شرایط بدتری را تحمل میکنند و اسرائیلی که در آرزوی خالصسازی و رها شدن از تبعات حضور فلسطینیها است، یک میدان باز و ادامهدار برای همیشه است و نمیتوان صورت مسئله را که مبارزه میان غاصب و صاحبخانه است، پاک کرد.
اما این رویارویی هفتادساله همیشه برای فلسطینیان سختتر بوده است و آنها باید با رنج بیشتری در این مصاف حاضر میشدند؛ چراکه رژیم صهیونیستی افزون بر تحمیل شرایط نابرابر میدانی بر فلسطینیان، از بازتاب حقیقت در مورد تنشهای جاری در فلسطین جلوگیری میکرد و فلسطینیان علاوه بر رنج درگیری، باید رنج روانی و رسانهای مبارزه را نیز تحمل میکردند. اسرائیل با روایتسازی معکوس طی سالیان متمادی توانسته بود یا خود را در سمت درست درگیری نشان بدهد یا لااقل از روشن بودن حقانیت مقاومت فلسطین تا حدود زیادی بکاهد. در واقع فلسطینیان گرفتار «هزینه-فایدهای» شده بودند که بازدارندگی نسبی را برای رژیم صهیونیستی ایجاد کرده بود.
اقدامات رژیم صهیونیستی پس از عملیات موفق طوفانالاقصی و متوسل شدن به تراژدی کشتار دستهجمعی برای جبران شکست اطلاعاتی، به صورت کاملاً ناباورانه باعث دگرگونی فضای حمایتی شد و یک افزایش بیسابقه را در صف حامیان مسئله فلسطین رقم زد. مردم در غرب راه خود را از مقامات غربی جدا کرده و تاریخیترین راهپیماییها و تجمعات مردم همانند موجی به پا خواسته، یکی پس از دیگری شکل گرفت، به گونهای که برای سیاستمداران غربی یک شوک غیر قابل باور بود.
به گزارش «کانون مطالعات امنیت داخلی اسرائیل» اینک ۹۵ درصد تظاهرات جهانی در حمایت از فلسطین است، این مرکز تأکید کرده است که حماس بار دیگر موفق شد، اسرائیل را به تمسخر بگیرد و اعصاب آن را به هم بریزد و در زمینه جنگ شناختی، یعنی اثرگذاری بر مردم هم دستاوردهای خوبی کسب کند.[1]
اسرائیل به خوبی میداند که تبعات یکپارچگی افکار عمومی در حمایت از فلسطین، میتواند وضعیت شکنندهای را برای این رژیم در میان مقامات تصمیمگیر غربی به وجود بیاورد و از حجم حمایت سازمانی در نظام غربی بکاهد؛ از این روی آنها با روایتسازیهای مختلف و البته ناشیانه همچون کشتن کودکان و زنان اسرائیلی، تجاوز به اسرای زن که در نزد نیروهای حماس نگهداری میشوند و حمله به مراسم جشن و پایکوبی، تلاش داشتند همچنان دست برتر را در دنیای رسانه داشته باشند؛ اما مرور زمان و مجبور شدن رسانههای غربی به تحفظ بیشتر در واقعنمایی، باعث شد که تمامی این سناریوهای نخنما شده که تا مدتی از سوی مقامات غربی، همچون جو بایدن به دست گرفته شده بود، یکی پس از دیگری از میان برود. حکم دادگاه لاهه در لزوم توقف نسلکشی را هم باید آخرین میخ بر تابوت رسانهها و چهرههای طرفدار اسرائیل دانست که سوگ صهیونیستها را در پی داشت.
اما اسرائیل در جدیدترین اقدام خود برخی از اعضای کارکنان سازمان ملل در غزه را متهم به حمایت از حماس و همکاری با آنها در طوفانالاقصی نمود که ابتدا با واکنش غیر منتظره رئیس آنروا «آژانس امدادرسانی و کاریابی برای آوارگان فلسطینی» با اعتنای زودهنگام به اتهامی که تنها از سوی رژیم صهیونیستی وارد شده بود، بخشی از کارمندان سازمان ملل را اخراج نمود؛ اقدامی که بلافاصله از سوی مقامات غربی به آن ضریب داده شد و ابتدا آمریکا و سپس کانادا و هلند و برخی از کشورهای غربی، کمکهای خود به آنروا را قطع کردند.
بیگمان این اقدام هماهنگ شده میتواند با انگیزه کاستن از فضای منفی شکل گرفته علیه رژیم صهیونیستی باشد؛ هر چند نباید انگیزه انتقام را نیز منتفی دانست؛ چراکه دادگاه بینالمللی لاهه در رأی موقت خود که بر توقف نسلکشی فلسطینیان تأکید شده بود، یکی از منابع قضایی خود را آنروا دانسته و اعلام کرده بود که گزارش آنروا در مورد وخامت اوضاع انسانی و ناامیدی ساکنان نوار غزه را مدنظر قرار دادهایم.[۲]
پینوشت:
[1]. خبرگزاری فارس، http://fna.ir/3ghbqa.
[2]. تابناک، https://www.tabnak.ir/0056rf.