حکیم نظامی یکی از برترین شعرای پارسیگو و شیفته فرهنگ ایرانی و اسلامی است. برخی اشعار او پایبندیهای مذهبی و شور عرفانی را همراه یکدیگر و به زیبایی به تصویر میکشند. در دوران معاصر تلاشهای زیادی برای مصادره این شاعر بزرگ و تحریف تاریخی او صورت گرفته که هشداری برای فرهنگدوستان و مسئولان فرهنگی کشور محسوب میشود.
نظامی گنجوی شاعر پارسیگوی بسیار هنرمند و یکی از ستونهای ادب و فرهنگ فارسی و هویت ایرانی است. حکومت خودخوانده باکو که تلاش وافری در دمیدن به مسائل قومیتی و نژادی دارد، تمام تلاش خود را میکند که این شاعر نامدار را به عنوان یکی از اهالی کشور تازه تأسیس آذربایجان معرفی نموده و ایشان را از مفاخر ترکان، برای عموم مردم جا بیندازد. اندک تأملی درباره نظامی گنجوی و دقت به نکاتی چند، خامی سودای نژادپرستان آنسوی ارس را به خوبی نشان میدهد:
مادری کُرد و اصالتی تفرشی
در اینکه ترکها در شکل دادن به بخش عظیمی از تاریخ و تمدن ایران نقش دارند و از بانیان ایرانزمین هستند، تردیدی نیست. در حال حاضر نیز مردم غیور آذربایجان حقیقتاً بهمنزله سر برای جمهوری اسلامی هستند. مسئله ما در این نوشتار تفکیک قومیتهای ایران نیست؛ بلکه با تحریف تاریخ برای مصادره شخصیتها و هویتسازی ساختگی برای سرزمینهای تازه تأسیس مخالفیم. نظامی اهل گنجه است که اکنون خارج از مرزهای ایران واقع شده است؛ اما مادر او کُرد است؛
گر مادر من رئیسهٔ کُرد
مادر صفتانه پیش من مرد[1]
بنا بر برخی ابیات منتسب به او، اصالت خودش به قهستان قم یا روستاهای تفرش بازمیگردد.[2]
تعصب فراوان نظامی بر روی نام ایران در دوران سلطه ترکان سلجوقی
نظامی گنجوی در دوران تسلط ترکان سلجوقی میزیسته؛ اما تا آنجا که توانسته از ایران و ایرانی به نیکی یاد کرده و از فرهنگ خشن و سخن ساده نظامیان سلجوقی انتقاد کرده است. افسردگی او از حاکمان زمانه و انزوای او در جایجای اشعارش هویداست.
ترکی صفت وفای ما نیست
ترکانه سخن سزای ما نیست[3]
او از ایران با تجلیل فراوان یاد میکند و تمام همت خود را صرف پارسی سرودن مینماید. از نگاه نظامی، ایران قلب تپنده جهان و از تمام ظواهر گیتی بهتر است.
همه عالم تن است و ایران دل
نیست گوینده زین قیاس خجل
چونکه ایران دل زمین باشد
دل ز تن به بود یقین باشد[4]
تردیدهای جدی درباره انتساب دیوان ترکی به نظامی
در دوران شوروی سابق فارسیزدایی از نظامی آغاز شد. کاشیکاریهای فارسی مقبره نظامی کنده شد و اشعاری که در آن تُرک و گرگ همقافیه شدند (از عجایب مضحک تاریخ ادبیات) به مقبره افزوده شد. دیوانی نیز به نام نظامی گنجوی ترویج و تبلیغ گشت؛ درحالیکه پیش از خلق حکومت باکو از این مطالب خبری نبود؛[5] بله به تازگی مجموعه چند غزل و قصیده ترکی در کتابخانه مصری یافت شده که بنا بر نظر برخی محققین اشعار نظامی است.[6] ما هیچ مشکلی با زبان زیبای ترکی نداریم و استاد شهریار به عنوان یکی از مفاخر ادب پارسی و ترکی مورداحترام و تحسین مردم و مسئولان ایران است؛ حتی روز بزرگداشت ادب پارسی مصادف با درگذشت استاد شهریار است؛ اما نباید به دلیل تعصبات قومی، تاریخ را تحریف کرد. متأسفانه اعتراضات مسئولان کشور به مجامع بینالمللی درباره این تحریف تاریخی تاکنون راه به جایی نبرده است.
تلفیق گرایشهای اشعری با سوزوگداز عرفانی
هرچند گزارش شده که نظامی از نظر اعتقادی به اشاعره تمایل داشت؛ اما اشعار عاشقانه او شامل مناجات عرفانی میشود که از روحیات و تفکرات غالب اشعریان فاصله دارد. مناجات مجنون کنار خانه خدا، ترسیمی بسیار زیبا از عشق و فنای در معشوق و از جمله شاهکارهای ادبی محسوب میشود. مجنون قوت و رزق خود را از عشق میگیرد و در آخر آرزو میکند که «من» باقی نماند و تنها «او» بماند.
گویند ز عشق کن جدایی
این نیست طریق آشنایی
من قوت ز عشق میپذیرم
گر میرد عشق، من بمیرم
پروردهٔ عشق شد سرشتم
جز عشق مباد سرنوشتم
یارب به خدایی خداییت
وانگه به کمال پادشاییت
کز عشق به غایتی رسانم
کو ماند اگرچه من نمانم[7]
پینوشت:
[1]. گنجور، خمسه نظامی، لیلی و مجنون، بخش 10: B2n.ir/r47927.
[2]. نفیسی، سعید، دیوان نظامی گنجوی، چاپ اول، فروغی، 1338ش، ص36.
[3]. گنجور، خمسه نظامی، لیلی و مجنون، بخش4: B2n.ir/a88333.
[4]. گنجور، خمسه نظامی، هفتپیکر، بخش5: B2n.ir/u87698.
[5]. ویکیپدیا، کارزار نمایاندن نظامی بهعنوان شاعر ملی آذربایجان: B2n.ir/t18910.
[6]. مهر، اشعار ترکی نظامی منتشر شد: B2n.ir/f76881.
[7]. گنجور، خمسه نظامی، لیلی و مجنون، بخش16: B2n.ir/w84762.