رهروان ولایت ـ امام محمد باقر (علیهالسلام) در روز جمعه یا دوشنبه یا سه شنبه اول ماه رجب یا سوم ماه صفر سال 57 هجرى یا به روایتى دیگر سال 56 هجرى، در مدینه به دنیا آمد و در روز دوشنبه هفتم ذى حجه یا ربیع الاول و یا ربیع الاخر سال 114 هجرى، در همان شهر بدرود حیات گفت. بنابراین، آن حضرت 57 سال در این جهان زیست.
امام باقر (علیهالسلام) مژده ای از سوی پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم):
وجود مبارک امام باقر (علیهالسلام) مژده ای از سوی رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) بود، بنا بر آن چه در تاریخ امام باقر (علیهالسلام) آمده است، پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوید امام باقر (علیهالسلام) را به یکی از اصحابش به نام «جابر بن عبد الله انصاری» داد. جابر از صحابهی کهنسال بود که با رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) زندگی کرد و مدت نسبتا طولانی، پس از پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) زندگی کرد، تا این که امام باقر (علیهالسلام) را نیز درک نمود، به گونهای که بر اساس تاریخ، امام باقر (علیهالسلام) از او روایت شنید و او از حضور امام باقر (علیهالسلام) کسب فیض نمود.
چرا آن حضرت را باقر لقب داده بودند؟
در فصول المهمة آمده است: آن حضرت را بدین لقب مىخواندند زیرا علوم را مىشكافت و باز مىكرد. در صحاح آمده است: «تبقر، یعنى توسع در علم». و در قاموس گفته شده است: محمد بن على بن حسین را باقر مىخواندند چون در علم تبحر داشت. در لسان العرب نیز ذكر شده است: آن حضرت را باقر مىخواندند چرا كه علم را مىشكافت و به اصل آن پى مىبرد و فروع علم را از آن استنباط مىكرد و دامنه علوم را مىشكافت و وسعت مىداد.
كثیر الذكر:
ابن قداح از امام صادق (علیه السلام) نقل مىكند كه فرمود: پدرم (امام باقر) كثیرالذكر بود، خدا را بسیار یاد مىكرد، من در خدمت او راه مىرفتم مىدیدم كه خدا را ذكر مىكند. با او به طعام خوردن مىنشستم، مىدیدم كه زبانش به ذكر خدا گویاست. با مردم سخن مىگفت و این كار او را از ذكر خدا مشغول نمىكرد.
من مرتب مىدیدم كه زبانش به سقف دهانش چسبیده و مىگوید: «لاالهالاالله» او در خانه، ما را جمع مىكرد و مىفرمود تا طلوع خورشید خدا را ذكر كنیم، هر كه قراءت قرآن مىتوانست امر به قراءت قرآن مىكرد و هر كه نمىتوانست امر به ذكر خدا مىفرمود. [1]
رفتار با یاران و دیگر مردم:
آن بزرگوار، یارانش را به همدردى و برادرى و نیزیارى مسلمانان سفارش مىكرد و مىفرمود: «دوست داشتنىترین كارها نزد خدا ایناست كه مسلمانى، شكم مسلمانى را سیر كند، غمش را بزداید و دینش را ادا كند».
با همه مهربان بود. حتى با كسانى كه نسبت به او رفتار بدى داشتند، از بدكاران در مىگذشت، اگر نیمه شب مهمانى مىرسید با مهربانى در برویش باز مىكرد و در بازكردن بار و بنهاش به او كمك مىكرد، در تشییع جنازه مردم عادى شركت مىكرد،لغزشهاى یاران را نادیده مىگرفت و مىفرمود:«اصلاح امور زندگى و روش برخورد با مردم چون پیمانهی پُرى است كه دو سوم آن زیركى و یك سوم آن گذشت است».
از تحقیر مسلمانان نهى مىكرد و به غلامان و كنیزانش میفرمود: «گدایان را گداننامید و آنها را با این نام نخوانید، بلكه آنان را به بهترین نامهایشان صدا بزنید».
در امر اصلاح جامعه و جلوگیرى از فساد و تنبیه بدكاران، تلاش مىكرد آنگاه كه از دزدى افرادى آگاه شد، به غلامانش دستور داد. آنها را گرفتند و به والى مدینه تحویل دادند و اموال دزدیده شده را خود به صاحبان آنها برگرداند.
یاران و همراهان را غذا مىداد و چون كمى از آنان فاصله مىگرفت در برخورد مجددبا آنان چنان احوال پرسى مىكرد كه گویا مدتها است آنها را ندیده است.
پایهگذارى نهضت بزرگ و پویاى علمى:
امام باقر(علیهالسلام) در دوران امامت خویش، با وجود شرایط نامساعدى كه بر عرصه فرهنگ اسلامى سایه افكنده بود، با تلاشى جدّى و گسترده نهضتى بزرگ را در زمینه علم و پیشرفتهاى آن طراحى كرد. تا جایى كه این جنبش دامنهدار به بنیانگذارى و تأسیس یك دانشگاه بزرگ و برجسته اسلامى انجامید كه پویایى و عظمت آن در دوران امام صادق(علیهالسلام)، به اوج خود رسید.
پرورش فرهیختگان و دانشوران بسیار:
امام باقر(علیهالسلام)، دانشمندان برجستهاى را در رشتههاى گوناگون معارف چون فقه، حدیث، تفسیر و دیگر شاخههاى علوم اسلامى تربیت كرد كه هر یك وزنهاى در دانش به شمار مىرفتند، امام با درایت و هوشیارى تمام توانست شكافى را كه در گذر سالهاى متمادى بین قرآن و عترت در باورهاى دینى بخش عظیمى از مردم پدید آمده بود، از میان بردارد. پیش از دوران امامت امام باقر(علیهالسلام)، خفقان سیاسى به اندازهاى بود كه در برخى از ادوار انتقال آموزههاى ناب اسلامى فقط از طریق دعا و نیایش و یا در قالب آموزشهاى دینى به چند پیشكار و خدمتگزار كه با امام حشر و نشر داشتند، صورت مىگرفت.
در این میان، عصر امام باقر(علیهالسلام) به دلیل وجود شرایط سیاسى خاص اوضاع حاكم، تا اندازهاى به امام اجازه برقرارى مجامع علمى داد تا ایشان بتواند استعدادهاى نهفتهاى را كه در جامعه اسلامى وجود داشت تربیت كند؛ با این همه، نباید تصور كرد كه امام هیچگونه محدودیتى در این راستا نداشته؛ بلكه با رعایت تقیه و پنهانكارى و عدم برانگیختن حساسیّت دستگاه، این معنا را عملى كرده و با وجود تنگناهاى خاص سیاسى و فرهنگى توانست افراد زیادى - بالغ بر 462 نفر - را با آموزشها و تعالیم ناب خویش پرورش دهد كه نام یكایك آنها در دست است. [2]
مناظره امام باقر (علیهالسلام) با سالم:
سالم به حضور امام باقر (علیهالسلام) رسید و گفت: «آمدهام درباره علی بن ابیطالب سؤال کنم. دربارهی کارهایی که کرده است: جنگ با اصحاب نهروان و صفین و. . .»
امام فرمود: «به روایاتی که در نظر تو کاملاً صحیح است، توجه کن. آیا این حدیث را شنیدهای؟ رسول خدا در جنگ خیبر ، پرچم انصار را به دست سعدبن عباده داد، و او رفت ولی شکست خورد و برگشت. سپس رسول خدا پرچم مهاجرین و انصار را به عمربنخطاب داد؛ او هم پس از مدتی هراسان برگشت. رسول خدا سه بار فرمود:« آیا مهاجر و انصار باید این چنین باشند؟» بعد فرمود:« فردا پرچم را به دست مردی میدهم که همواره حمد خدا را میگوید، هرگز فرار نمیکند، خدا و رسولش او را دوست دارند و او نیز خدا و رسولش را دوست دارد.» مگر آن مرد امیرالمومنین علی بن ابیطالب نبود؟»
سالم گفت:«بله؛ همه میگویند.»
حضرت باقر علیه السلام فرمود:« ای سالم! اگر بگویی خداوند علی (علیهالسلام) را دوست داشته، ولی نمیدانسته در آینده چه اعمالی از او صادر میشود که در این صورت کافر هستی؛ چون نسبت دادن جهل به خداوند کفر است؛ و اگر بگویی او را دوست داشته و میدانسته چه میکند، پس از کدام کار او میتوانی اشکال بگیری، در حالی که خداوند او را با همان عملش دوشت داشته؟»
سالم گفت:« دوباره استدلال خود را تکرار کنید.»
حضرت باقر دو مرتبه آن را بیان کرد.
سالم گفت:«هفتاد سال است که خدا را با گمراهی عبادت کردهام.» [3]
ویژگیها و سخنان امام باقر (علیهالسلام) بسیار بیشتر از موارد مذکور است و آنچه ذکر شد قطرهای بود از دریای فضائل وجودی آن حضرت، امید که از شیعیان واقعی حضرتش باشیم.
--------------------------------------------
پینوشتها:
[1]. اصول كافى، ج2، ص449 ضمن حدیث.
[2]. رجال الطوسى، نجف، مطبعة الحيدرية، 1381 ق، چاپ اول، ص 102-142.
[3]. الاحتجاج علی اهل اللجاج، ج2، ص238.
با استفاده از راسخون در این آدرس با ویرایش و اصلاح