وضعيت فرهنگي و سياسي شيعيان در آستانه ولادت امام زمان وحيات امام عسگري چگونه بود؟

13:00 - 1393/08/17
چکیده: هركدام از شاگردان آن حضرت بعد از بهره گيري و خوشه چيني از خرمن علوم آن امام عليه السلام در گوشه اي از جهان اسلام مشعلي پرفروغ براي نشر انديشه و معارف اهل بيت عليهم السلام به شمار مي آمدند، آنان همچون ستارگاني در آسمان تشيع مي درخشيدند و شيعيان را در ظلمت ستم و گمراهي عباسيان كه قصد كرده بودند روز روشن را همانند شب تاريك جلوه دهند، راهنمايي مي كردند.

آشنايي با اوضاع فرهنگي و سياسي شيعيان در هنگام تولد امام زمان (عجل الله تعالي فرجه ) نخست مي طلبد كه به عنوان مقدمه نگاهي هر چند كوتاه به وضعيت دوران حضرت امام حسن عسكري عليه السّلام داشته باشيم.

دوران امامت آن حضرت هم زمان با خلافت سه نفر از عباسيان بود كه به ترتيب عبارتنداز:
1. المعتز بالله. 2. المهتدي بالله. 3. المعتمد بالله.(1)
حاكمان عباسي از هر طريق ممكن آن حضرت را زيرنظر داشته و كنترل مي كردند، آنان شنيده بودند كه امام مهدي (عجل الله تعالي فرجه ) فرزند امام عسكري عليه السّلام است، از اين رو مي كوشيدند به آن حضرت دسترسي پيدا كرده و او را به قتل برسانند. به همين جهت امام عسكري عليه السّلام ولادت حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه ) را مخفي كرده و غير از خواص آن حضرت ديگران افتخار زيارت امام زمان (عجل الله تعالي فرجه ) را پيدا نكردند.(2)
فشار و اختناق سياسي چنان بالا مي گيرد كه امام عليه السّلام به ناچار بايد هفته اي دوبار روزهاي دوشنبه و پنج شنبه در دارالخلافه حضور پيدا كند.(3) معتزّ عباسي به قدري از نفوذ ابو محمد العسكري عليه السّلام نگران بود كه به تحت نظر داشتن آن امام بسنده نكرد و حضرت را با ابوهاشم جعفري و عدّه اي از طالبيّون زنداني كرد.(4)
ستم عباسيان تنها به ابومحمد عسكري عليه السّلام محدود نمي شد، آنان عليه شيعيان و دوستان آن حضرت هم از هيچ كوششي دريغ نكرده و مانع هرگونه حركت اعم از فرهنگي و سياسي و غيره براي شيعيان بودند، علّت آن هم اين بود كه مبادا فضائل آن حضرت معلوم شود و در نتيجه مردم از بني عباس فاصله بگيرند و احياناً عليه آنان به قيام و مبارزه برخيزند. براي روشن شدن مطلب، بحث را در دو بخش جداگانه دنبال مي كنيم:
1. وضعيت سياسي شيعيان.
2. وضعيت فرهنگي شيعيان.
بخش اول: وضعيت سياسي شيعيان انواع فشارهاي سياسي در اين مقطع از زمان در موارد زير قابل پيگيري است:
الف: زندانيان و متواريان شيعه. از جمله زندانيان، ابوهاشم جعفري است، وي چنين مي گويد: در نامه اي از ناراحتي هاي زندان به امام ابومحمد عليه السّلام شكايت كردم. در جواب به من نوشت: امروز در منزل خود نمازخواهي خواند.(5)
وي در مورد ديگري اظهار كرده است: با امام عسكري عليه السّلام در مجلس مهتدي بن واثق بوديم. حضرت به من فرمود:
اين جنايت كار قصد كرده كه امشب با مشيّت خدا بازي كند (كنايه از اين كه اراده كرده است كه ما را بكشد) ولي عمر او كفاف نمي دهد و به زودي صاحب فرزندي خواهم شد.
فرداي آن شب ترك ها به او حمله كرده و او را به قتل رساندند و خدا ما را به سلامت نگاه داشت.(6)
همو نيز چنين مي گويد: من با گروهي در زندان بوديم كه ابومحمد عليه السّلام را نيز به زندان آوردند، مأمور مراقب آن حضرت صالح بن وصيف بود، يكي از هم زنداني ها مردي جمحي بود كه ادعا مي كرد علوي است. امام عليه السّلام به ما توجّه كرده و فرمود:
اگر نبود درميان شما كسي كه از شما نيست به شما اطلاع مي دادم كه چه موقعي خداوند وسيلة نجات شما را فراهم خواهد كرد.
امام با اين كلام به آن مرد اشاره كرد، او از جمع ما بيرون رفت. امام فرمود:
اين مرد از شما نيست، از او برحذر باشيد، در بين لباس هاي خود نوشته اي دارد كه همة گفته ها و ناگفته هاي شما را براي خليفه منعكس كرده است.
يكي از زندانيان به سراغ او رفت و لباس هايش را بازرسي كرد و آن نوشته را پيدا كرد، او نوشته بود كه اين جمع قصد دارند زندان را سوراخ كرده و فرار كنند.(7)
نكتة قابل توجّه در اين روايت تاريخي اين است كه اختناق و فشار سياسي به حدي رسيده بود كه شيعيان در زندان هم از دست مأموران اطلاعاتي خليفه در امان نبودند و مذاكرات آنان در محيط زندان هم به حكومت گزارش مي شد.
حضرت عبدالعظيم حسني يكي از متواريان شيعه است، احمد بن محمد بن خالد برقي مي گويد: عبدالعظيم حسني از دست حكومت فرار كرد و وارد ري شد و در منزل يكي از شيعيان در سردابي ساكن شد، در همان سرداب خدا را عبادت مي كرد، روزها روزه بود و شب ها را به شب زنده داري و تهجّد مي گذراند، مخفيانه از آن جا بيرون مي شد و قبري را كه امروز مقابل قبر خود اوست زيارت مي كرد.. تنها محل امن براي او همان سرداب بود.(8)
ب. دشمني با شيعه. فشارهاي گوناگوني كه در مدت كوتاه امامت حضرت عسگري عليه السّلام بر شيعيان وارد شده صفحات تاريخ را پر كرده است، موارد ذيل نمونه هايي از آن است.
1. علي بن محمد بن زياد مي گويد: توقيعي از امام ابومحمد ـ عليه السّلام ـ (به اين مضمون) به دستم رسيد: كنج عزلت پيشه كن و خانه نشين باش چونكه فتنه اي در انتظار توست...
ديري نگذشت كه به سبب سخن چينيجعفر بن محمد تحت تعقيب قرار گرفته و جايزة صدهزار درهمي براي كسي كه مرا پيدا كند تعيين شد.(9)
2. يكي از شيعيان نامه اي به حضور آن حضرت فرستادكه شنيده ام مهتدي، شيعيان شما را تهديد كرده و گفته است: آنان را از روي زمين بر مي دارم. امام ـ عليه السّلام ـ در جواب نوشت:
عمر او كوتاه تر از آن است كه بتواند تهديدش را عملي كند، از امروز تا پنج روز بشمار، او روز ششم با ذلت و خواري كشته مي شود.(10)
ج: شهداي شيعه: آمار شيعيان و علوياني كه در اين مقطع از تاريخ به دست عباسيان به فيض شهادت نائل شده اند كم نيست، از جمله:
1. موسي بن عبدالله بن موسي: از نوادگان امام حسن مجتبي ـ عليه السّلام ـ است، او مردي عالم و نيكوكار بود و از جملة راويان به شمار مي رفت، در سال 256 در زباله توسط سعيد بن حاجب به وسيلة زهر به شهادت رسيد، سعيد سر او را جدا كرد و براي مهتدي عباسي برد.(11)
2. جعفر بن اسحاق بن موسي بن جعفر بن صادق عليهم السلام : سعيد حاجب، او را در بصره به شهادت رساند و در همان جا دفن شد. وي در روز شهادت سياسي و دو سال داشت.(12)
بخش دوّم: وضعيت فرهنگي شيعيان علي رغم همة محدوديت ها و شدت عملي كه عباسيان براي منزوي كردن امام عليه السّلام و شيعيان به كار گرفته و فشارهاي مختلف سياسي كه از ناحية آنان بر شيعه وارد شد، گروهي از دانشمندان و راوياني كه از خرمن فضيلت و درياي بي كران علوم آن حضرت بهره گرفته و برخي از آنان صاحب تأليفاتي در فنون مختلف بوده و احاديثي را از امام عليه السّلام نقل كرده اند، از جملة آنان عبارتند از:
1. احمد بن ابراهيم بن اسماعيل: كاتب، نديم، بزرگ اهل لغت و از موجّه ترين آنان است، او يكي از اصحاب خاص امام هادي و امام عسكري عليهما السلام است تأليفاتي دارد كه به عنوان نمونه از كتاب هاي زير مي توان نام برد: أسماء الجبال و المياه والأودية. اشعار ابن مرّة بن همام. و نوادر الاعراب.(13)
2. داود بن قاسم : او همان ابوهاشم جعفري است، كه از فرزانگان اسلام و يكي از شاخص ترين چهره هاي عقيدتي به شمار مي رود، در نزد ائمة اطهارعليهم السلام داراي منزلتي خاص است. وي حضرت رضا و جواد و هادي و عسكري و صاحب الامر صلوات الله عليهم اجمعين را ملاقات كرده و از همة آنان روايت دارد. مردي پارسا، عابد و عالم و عامل بود، كسي از خاندان ابوطالب در آن دوران از جهت علو نسب همتاي او نبود.(14)
3. عبدالله بن الحسين القطربلي: از او از اصحاب خاص حضرت امام ابومحمد العسكري عليه السّلام است و از چهره هاي سرشناس ادب به شمار مي رود و كتابي در تاريخ دارد.(15)
4. فضل بن شاذان: وي از جهت ثمرة كار و تأليف كتاب در صف مقدم علماي زمان خود بوده و در فنون مختلف داراي تأليف است. بعضي گفته اند: داري يكصد و شصت كتاب است،(16) برخي از تأليفات او مورد رضايت امام ابومحمد العسكري عليه السّلام قرار گرفته و امام عمل به آن را روا شمرده و فرموده است: هذا صحيح ينبغي أن يعمل به . اين كتاب صحيح است و سزاوار است كه به آن عمل شود.(17)
در موردي ديگر به يكي از كتاب هاي وي نظر افكنده و براي او طلب مغفرت كرد و فرمود: أغبط اهل خراسان بمكان الفضل بن شاذان و كونه بين أظهرهم . خوشحالم كه فضل بن شاذان با آن مقام در ميان مردم خراسان است.(18)
برشمردن ديگر شاگردان امام عسگري عليه السّلام و چهره هاي علمي و فرهنگي شيعه از گردونه و حوصلة اين نوشته خارج است و به همين اندازه اكتفا مي شود. از آنچه كه بيان شد اين نتيجه به دست مي آيد:
با همة سخت گيري هايي كه بني عباس نسبت به امام عسگري عليه السلام و شيعيان آن حضرت روا داشتند نتوانستند به مقصود شوم خود كه همان منتشر نشدن فضائل اهل بيت عليهم السلام و معارف و فرهنگ ناب اسلام بود، نائل شوند و هركدام از شاگردان آن حضرت بعد از بهره گيري و خوشه چيني از خرمن علوم آن امام عليه السلام در گوشه اي از جهان اسلام مشعلي پرفروغ براي نشر انديشه و معارف اهل بيت عليهم السلام به شمار مي آمدند، آنان همچون ستارگاني در آسمان تشيع مي درخشيدند و شيعيان را در ظلمت ستم و گمراهي عباسيان كه قصد كرده بودند روز روشن را همانند شب تاريك جلوه دهند، راهنمايي مي كردند.

پاورقی:

1. پيشوايي، مهدي، سيرة پيشوايان، مؤسسة تحقيقاتي امام صادق ـ عليه السّلام ـ، چاپ اول، 1372ش، ص 616.
2. اربلي، علي بن عيسي، کشف الغمّه، تبريز، مکتبة بني هاشم، 1381ق، ج2، ص412. شيخ مفيد، الارشاد (مصنفات الشيخ المفيد ج 11)، المؤتمر العالمي لألفقيه الشيخ المفيد، چاپ اول، 1413ق، ص336. ابن شهر آشوب، مناقب آل ابي طالب، قم، انتشارات علامه، ج 4، ص 422.
3. طوسي، محمد بن الحسن، کتاب الفقيه، قم، مؤسسة المعارف الاسلاميه، چاپ اول، 1411ق، ص 215.
4. الطبرسي، فضل بن الحسن، اعلام الوري، قم، مؤسسة آل البيت، چاپ اول، 1417ق، ج 2، ص 140.
5. اعلام الوري،پيشين ، ج 2 ، ص140. کليني، محمد بن يعقوب، کافي، بيروت، دارالاضواء، 1405، ج1، ص508، ح10. مسعودي، علي بن الحسيني، اثبات الوصيه، بيروت، دارالاضواء، 1409ق، ص263 . الطوسي محمد بن علي المعروف بابن حمزه، الثاقب في المناقب، من اعلام القرن السادس، قم، مؤسسة انصاريان، 1412ق، ص576، ح10.
6. الراوندي، قطب الدين، الحائج و الجرائح، قم، مؤسسة الامام المهدي (عج)، 1409ق، ج1، ص432 ، ح9. اثبات الوصيه، ص 268.
7. الطوسي، محمد بن علي المعروف به: ابن حمزه، الثاقب في المناقب، من اعلام القرن السادس، قم، مؤسسة انصاريان، چاپ دوّم، 1412ق، ص577، ح11.
8. نجاشي، احمد بن علي، رجال النجاشي، بيروت، دارالاضواء، 1408ق، ج2، ص 66 ، ش 651.
9. اربلي، همان، ج 2، ص 417.
10. مسعودي، همان، ص 265، کليني، همان، ج1، ص 510، ح 16. اربلي، همان، ج 2، ص 414.
11. ابن فندق، علي بن ابي القاسم بن زيد البيهقي، لباب الأنساب، قم، مکتبة آيت الله مرعشي نجفي، 1410ق، ج1، ص419. ابوالفرج الاصفهاني، مقاتل الطالبين، قم، مؤسسة دارالکتاب، چاپ دوّم، ص438ـ437. المسعودي، علي بن الحسين، مروج الذهب، بيروت، دارالمعرفة، ج 4، ص 181.
12. ابن فندق، همان، ص 419. ابوالافرج الاصفهاني، همان، ص 437.
13. نجاشي، همان، ج 1، ص 237، ش 228.
14. القمي، عباس، الکني و الالقاب، تهران، منشورات مکتبة الصدر، چاپ پنجم، 1368ش، ج 1، ص 174.
15. نجاشي، همان، ج 2، ص 36، ش 606.
16. طوسي، محمد بن الحسن، اختيار معرفة الرجال (رجال الکشي)، قم، مؤسسة آل البيت، 1404ق، ج2، ص822.
17. طوسي، اختيار معرفة الرجال، همان، ص 818.
18. همان، ص 820.
منبع: نرم افزار پاسخ - مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات

با عضویت در خبرنامه مطالب ویژه، روزانه به ایمیل شما ارسال خواهد شد.