رهروان ولایت ـ در منابع اهل سنت نقل شده است که خليفه اول یک روز بعد از رسیدن به خلافت، در مسجد رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) بر بالای منبر رفته و خطبهای ایراد کردند و در این خطبه از خلافت خود اظهار پشیمانی کرده و خود را لایق این منصب ندانست؛ وی در این خطبه میگوید: «ايّها النّاَسُ اِنّمَا اَنَا مِثْلُكُم، وَ اِنّى لَا اَدْرِى لَعَلَّكُم سَتُكَلِّفُونَ مَا كَانَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَطِيقُ، اَنَّ اللهَ اصْطَفَى مُحَمّداً عَلَى الْعَالَمِينَ وَ عِصْمَهٌ مِنَ الآفَاتِ وَ انَّما اَنَا مُتَّبَعٌ وَ لَسْتُ بِمُبْتَدَعٍ، فَاِنَّ اسْتَقَمْتُ فَتَابِعُونِى وَ اِنْ زَغْتُ فَقَوِّمُونِى، تا آنكه گويد: وَ اِنَّ لِى شَيْطَاناً يَعْتَرِينِى فَاِذَا اَتَانِى فَاجْتَنِبُونِى؛ اى مردم من مثل شما هستم و من نمىدانم شايد شما تكاليف مهمى را از من بخواهيد، آن چيزهایى كه فقط رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) طاقت آنرا داشت، خداوند محمد(صلیاللهعلیهوآله) را برای جهانيان برگزيد و او را از آفات مصون داشت و لكن من تابع شريعت او هستم، نه آنكه از پيش خود چيزى آورده باشم، اگر در اين رياست و خلافت مسلمين درست رفتار كردم، از من پيروى كنيد و اگر منحرف شدم منرا راست كنيد...؛ سپس گفت: براى من شيطانى است كه منرا فریب میدهد، هر وقت كه آن شيطان به سراغ من آمد شما از من اجتناب كنيد».[1]
در رابطه با این خطبه سوالاتی به ذهن خطور میکند که با رعایت احترام از براداران اهل سنت میپرسیم و آنها باید پاسخ دهند:
سوال اول:
ابوبکر میگوید: «من بهترين شما نيستم» حال باید پرسید پس چرا خلافت را بر عهده گرفت و اين امر را به بهترين مردم واگذار نکرد؟ چرا با وجود شخصیتی مثل اميرالمومنين(علیهالسلام) که گنجينه اسرار و معارف حق و نفس رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) بود، خلافت را پذیرفت و ایشان را به پيروى از خود مجبور کرد؟
سوال دوم:
ابوبکر میگوید: «اگر از من نيكى سر زد از من پيروى كنيد و اگر بدى سر زد منرا راست كنيد» بنابراين او ميزان صحت و بطلان عمل خود را به دست مردم سپرده است؛ پس باید پرسید آیا او امام مردم است، یا مردم امام او؟
سوال سوم:
ابوبکر میگوید: «ممكن است تكاليفى بر عهده من بگذارید كه من طاقت آنرا نداشته باشم و پيغمبر طاقت آنرا داشته است». حال باید پرسید او که نمیتواند بار رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) را بر دوش گیرد، چرا جانشین آن حضرت شده است؟
سوال چهارم:
ابوبکر میگوید: «منرا اطاعت كنيد تا وقتیكه من خدا و رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) را اطاعت مىكنم و اگر ديديد مخالفت خدا و رسولش را كردم منرا اطاعت نكنيد». حال باید پرسید او نیز مانند سایر مردم است و احتمال خطا و اشتباه و عصیان را دارد، پس چگونه امام المسلمین و جلودار مملکت اسلامی شده است؟
از طرفی مردم در معالم دين، به معلم و مربى نیاز دارند، مربی مردم باید امام آنها باشد، حال امام و معلمی که خود به رهبر و هادی نیاز دارد، چگونه رهبری است؟ عقل هرگز نمیپذیرد رهبر الهی خطا کند و خود او هم نیاز به هدایت داشته باشد، او امام و رهبر جامعه است، معیار حق و باطل است، باید مصون از خطا باشد.
سوال پنجم:
ابوبکر میگوید «من شيطانى دارم كه سراغ من مىآيد، و اگر سراغ من آمد از من دورى كنيد». حال سوال این است که امامى كه خود معترف باشد كه شيطان در وجود او حكمفرماست، چگونه میتواند امامالمسلیمن و رهبر جامعه اسلامی باشد؟ او خود به هادی نیاز دارد، تحت نفوذ شیطان است و ممکن است گمراه شود، پس چگونه است که امام و جلودار مسلمین قرار گرفته است.
---------------------------------------
پینوشت:
[1]. تاريخ يعقوبى ج 2 ص 127؛ شرح النهج البلاغه، ج 2، ص 8؛ سيره ابن هشام، ج 4، ص 1075؛ تاريخ طبرى، ج 2، ص 460.
نظرات
سلام . سوالي از شما دوست عزيز ( محمد فرضي پوريان ) دارم . اگه جوابم رو بي غرض و منطقي بدي ممنون ميشم . فايده طرح چنين مطالبي با عنوان برانگيزنده آنهم در اين زمان حساس كه مقام معظم رهبري بحث اتحاد و نپرداختن به اختلافات رومطرح فرموده اند چيست؟ اين بحث ها كه در كتابها و محافل رسمي و علمي عيانه و نياز به دامن زدن به اينگونه بحثها در محيط هاي عمومي ومجازي نيست . هدفتون از طرح اين نوع بحثها آنهم در سايت رهروان ولايت چيه؟
با سلام خدمت شما. منظور مقام معظم رهبری دوری از تنش و دوری از توهین و بی ادبی و دامن زدن به اختلاف و تکفیر کردن همدیگر است؛ ما نه توهین کردیم و نه بی ادبی کردیم و نه لعن کردیم و با کمال ادب و احترام، حرف خود را زدیم. اگر دقت کنید هم گفته ایم برادران اهل سنت و هم گفته ایم جناب ابوبکر با رعایت ادب و احترام. هرگز سخن مقام معظم رهبری به این معنا نیست که ما شیعیان دست از مواضع خود برداریم و هیچ تلاشی برای دفاع از آیین و اندیشه های خود انجام ندهیم. اگر شما سراغ فیس بوک و امثال آن بروید خواهید دید چه تلاشی بر علیه شیعه انجام می دهند و با چه توهین هایی شیعه را خارجی و بی دین می خوانند و ممکن است بچه شیعه ها نسبت به دین خود سست شوند چون اطلاعات کافی ندارند؛ آنها حتی با جعل حدیث و دروغ های شاخ دار تاریخی و با هر ترفندی سعی می کنند که شیعه را متهم کنند و سخن خود را به کرسی بنشانند؛ و این وظیفه ماست که حداقل اگر کسی را شیعه نمی کنیم، از اعتقادات تشیع حفاظت کنیم که یک بچه شیعه بدون اطلاع، متمایل به اهل سنت نشود.
کسی که رشته دیگری را خوانده است مثلا فیزیک خوانده یا ریاضی یا پزشکی یا ... خیلی اطلاع کافی راجع به جریانات اهل سنت ندارد و با بیان دو حدیث جعلی به آنها تمایل پیدا می کند؛ بنده خودم این نمونه از دانشجوها را دیده ام. لذا تلاش ما اول حفظ و حراست از اعتقادات شیعی است، دوم بیان حقایق. اما با رعایت ادب و احترام و مستند از منابع خود اهل سنت و کسی را تکفیر نمی کنیم، لعن نمی کنیم و فقط سوال کردیم که آیا چنین شخصی به درد خلافت می خورد یا نه؟ چرا؟ . ما خود به این موضوع که شما تذکر دادید واقف هستیم لذا برخی مطالب را که تندروی است اصلا مطرح نمی کنیم مثلا روایاتی وجود دارد که گویای این است که آنها به هیچ وجه ایمان نیاوردند، کافر بودند و تا مدتی بعد از اسلام هم همچنان بت را در خانه داشتند و... که شما هم فکر کنم می دانید، ولی طرح آنها مناسب نیست.
در نتیجه: دقت کنید هرگز وحدت به معنای دست برداشتن از آیین حق خود نیست، بلکه به معنا از بین بردن تعارض ها و برخوردها و تکفیر کردن ها و توهین کردن ها و ... است نه به معنای نبود بحث های علمی و تاریخی.
از حضرت علي عليه السلام روايت است كه فرموده اند: مستي در چهار چيز است : شراب و مال و خواب و حكومت . اينها مستي حكومت داشتند . حكومتي كه زياد نكردند. همين
سلام ما لینکتون کردیم الوعده والوفا