رهروان ولایت ـ اهل بیت(علیهمالسلام) و امامان معصوم در نهایت درجه معرفت و قلهى دانش و حكمت قرار دارند، چنانکه اگر كسى به مقام ولايت امام، معرفت پيدا كند، میيابد كه امام بر تمام موجودات، و بر هر چه بوده و هست علم دارد؛ زیرا وجودش عقل محض است و محدود به زمان و مکان نیست و به عنایت الهی مسلّط بر همه عوالم هستی هستند و چیزی از احاطه علمی آنان مخفی نمیماند.[1]
امام على(عليهالسلام) در نهج البلاغه میفرمایند:«سيلاب دانش از آنان سرازير بوده و هيچ طاير بلند پروازى به بلنداى قلهى علم و كمال آنان نخواهد رسید».[2]
شیعه معتقد است امامت، جانشینی پیامبر(صلیاللّهعلیهواله) در امر هدایت بشر است و همچنان که رسول خدا(صلیاللّهعلیهواله) باید آگاه به امور زمان و عالم به غیب و خصوصيات نفوس بشری باشد تا رسالت او ناقص نگردد(چنان که در این مطلب اثبات شد) امام نیز چون وظيفه حفاظت از كيان دين و شريعت و تبيين احكام الهى و هدايت و اصلاح امور را بر عهده دارد، باید این آگاهیها را داشته باشد و در هيچ مسألهاى نيازمند به هدايت و تعليم ديگران نباشد. در غير اينصورت نقش هدايتگرى مطلق امام، زیر سوال خواهد رفت؛ چرا که خود او نیاز به هادی دارد و شخص دیگری ابتدا باید خود امام را تعلیم دهد.
«عبدالأعلى بن أعين» مىگويد: از امام صادق(علیهالسلام) شنيدم كه مىفرمود: «من از اولاد رسول خدايم، به كتاب خدا علم دارم، كتابى كه در آن به پيدايش خلق و آنچه تا روز قيامت اتفاق خواهد افتاد، اشاره شده است؛ در آن كتاب، خبر آسمان و زمين و بهشت و آتش جهنم وجود دارد. من به اين امور همانگونه كه به كف دست نگاه مىكنم، آگاهم».[3]
بنابراین پيامبر و امام از آنجا كه مظهر جميع صفات جمال و كمال الهىاند، داراى علم غيباند و به همه امور احاطه دارند؛ ولى از اين نكته نبايد غفلت كرد که آنان به واسطه اذن خداوند دارای علم غیب هستند و از جانب حضرت حق به معدن عظمت و غيب الغيوب الهى متصل شدهاند.
به عبارت دیگر، علم پیامبر و امام دو گونه است:
1. علم به معارف و احکام شریعت و مصالح و مفاسد امور مربوط به امّت اسلامی، یعنی مسائل و اموری که در حوزه ولایت و امامت قرار دارد.
2. علم به امور و حوادث خارجی و پنهانی که در حوزه ولایت و امامت دخالت و نقش و تأثیری ندارد؛ مانند آگاهی به برخی از حوادث تاریخ یا پارهای از رموز و اسرار عالم خلقت.
درباره علوم دسته اول به حکم عقل و اتفاق متکلمان شیعه، پیامبر و امام درای این چنین علومی هستند. و در مورد علوم دسته دوم، داشتن این علوم بالفعل از شرایط امامت نیست، بلکه توانایی داشتن این علوم از شرایط امامت میباشد و امام میتواند با استمداد از عنایت ویژه الهی و به اذن خدا میتواند به این علوم دست یابد.[4]
------------------------------------------------
پینوشت:
[1]. ادب فنای مقربان(شرح جامعه کبیره)، ص 176.
[2]. نهج البلاغه خطبه 3.
[3]. بصائر الدرجات، ج 4، ص 217، باب 8 ح 2.
[4].ربانی گلپایگانی، براهین و نصوص امامت، ص70