رفتار پیامبر خدا با نمایندگان جوامع دیگر

09:00 - 1393/11/05
چکیده: پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) خواستار تحقّق شرایطی است که ملت‌ها بتوانند در انتخاب مکتب و جهان‌بینی خاص خویش، تصمیم بگیرند و در صورت روشن شدن حق، آزادانه عقیده توحیدی را بپذیرند و جز خدای یگانه را نپرستند و تسلیم خواست و اراده‌ای جز او نشوند.
پیامبر خدا و رسمیت جوامع

رهروان ولایت ـ هنوز چند سالی از آغاز رسالت نگذشته بود که آوازه پیامبر خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) در سراسر گیتی طنین‌انداز شد. دعوت اسلامی، همه سرزمین عرب را فراگرفت و از آن جا به نقاط دیگر سرایت کرد. هیأت‌های مذهبی و قومی از نقاط مختلف به مدینه، می‌آمدند و آزادانه به تفحّص و گفتگو می‌پرداختند و گروهی نیز آزادانه به دین اسلام مشرّف می‌شدند.

پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) در عین این‌که دستورات الهی را بیان کرده و همگان به حق دعوت می‌کرد، نهایت تواضع و فروتنی را نسبت به آنان اعمال می‌کرد. خانه‌ای در مدینه جهت پذیرایی از میهمانان اختصاص داده بود و برخی از میهمان‌ها با سفارش پيامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) در منزل بعضی از اصحاب پذیرایی می‌شدند. وقتی مسیحیان به دیدنش می‌آمدند، حضرت ردایش را می‌گسترد و ایشان را بر آن می‌نشاند. به امپراطور روم و ایران نامه می‌نویسد و نام خود را بر نام آنان مقدم می‌دارد و از آنان می‌خواهد که یا مسلمان شوند و یا لااقل اجازده دهند تا حضرت پیامش را به گوش ملت‌ آن‌ها برساند.

حضرت خواستار تحقّق شرایطی بود که مردم بتوانند در انتخاب مکتب و جهان‌بینی خاص خویش، تصمیم بگیرند و در صورت روشن شدن حق، آزادانه عقیده توحیدی را بپذیرند و جز خدای یگانه را نپرستند و تسلیم خواست و اراده‌ای جز او نشوند. لازمه این رسالت آن است که با قدرت‌های سلب‌کننده‌ی آزادی ملت که مانع تحقیق و پژوهش و گرایش به آیین الهی می‌شوند، مبارزه شود.

حضرت تمام انسان‌ها را، هم‌چون فرزندان خود می‌دانست و خیر و هدایت همه‌ی آنان را می‌خواست و چون می‌دید که به گم‌راهی و هلاکت می‌روند، سخت اندوه‌گین می‌شد، همان‌گونه که پدری مهربان از هلاکت و تباهی فرزندانش دچار اندوه می‌شود.

حضرت در نامه‌هایش به رؤسای دولت‌های معاصر خویش، قبول رسالت آن حضرت و گرویدن به آیین اسلام را خواستار بود و در مواردی به بقای مُلک و سلطنت آنان تصریح و تداوم حاکمیت آنان بر قلمرو سرزمین خویش را تضمین می‌کرد.

آن حضرت، نتیجه سرپیچی آنان از این دعوت الهی را مجازات اخروی می‌دانست؛ مثلاً در نامه‌اش به پادشاه ایران و یا قیصر روم، می‌فرماید: اگر این دعوت را نپذیری، گناه ملّت مجوس و یا مردم مصر و... به گردن تو خواهد بود.

سیره پيامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) گرفته‌شده از قرآن کریم بود، که حق حیات و رسمیت جوامع مختلف را به‌ صراحت تضمین می‌کرد. او در رابطه با ملل غیر مسلمان، بسیار آزادمنشانه برخورد می‌کرد؛ مثلاً وقتی پيامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) نمایندگان جامعه نصارای نجران را به حضور پذیرفت، اعتقاد ایشان به الوهیت مسیح را سرزنش کرد و آنان را به قبول دین اسلام فراخواند. با این وجود، آن‌ها را مجبور به پذیرش اسلام نکرد، بلکه به آنان اجازه داد برای عبادت به آیین خویش، از مسجد مدینه استفاده کنند.[1]

رویه مسالمت‌آمیز پيامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) با مخالفان سبب شد که گروه‌ها و هیأت‌های مذهبی فراوانی، آزادانه به مدینه مهاجرت کنند. برخی از این هیأت‌ها، به نمایندگی از پادشاهان؛ مانند پادشاه حبشه و شاهان حِمیَر، به مدینه اعزام شده بودند. در تاریخ نام حدود چهل هیأت مذهبی یا سیاسی آمده که به مدینه آمدند و مردم مدینه نیز به زیبایی از آنان پذیرایی کردند.[2]

 

--------------------------------
پی‌نوشت‌ها:
[1]. مارسل بوازار، انسان‌دوستی در اسلام، ترجمه دکتر محمد حسن مهدوی اردبیلی و دکتر غلامحسین یوسفی، (تهران: طوس، 1362)، ص 179.
[2]. برای مطالعه اسامی و شرح حال این هیأت‌ها ، نک: محمد ابوزهره، خاتم پیامبران، ترجمه حسین صابری، (مشهد: آستان قدس رضوی، 1375، چاپ دوم)، ج 3، صص 453 ـ 542.

نظرات

تصویر yosef
نویسنده yosef در

یا محمد یا علی اکفیانی فانکما کافیای ...

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
9 + 3 =
*****