رهروان ولایت ـ وقتی انسان تاریخ و زندگی گذشتگان و اعراب را تا قبل از ظهور دین اسلام، بررسی میکند، به این نتیجه تلخ میرسد که آنها در چه فلاکت و بدبختی به سر میبردند. زندگی پر از آشوب و تلاطم، جنگهای قبیلهگی، قتل و غارت خونریزی، زنده به گور کردن، بتپرستی و ...اما با ظهور و گسترش دین اسلام، تحول دامنهدار و عمیقی در تمام شئون زندگی مردم رخ داد و یک انقلاب و دگرگونی کاملی به وقوع پیوست و کم کم دامنه آن در تمام نواحی جزیرة العرب گسترش یافت.
پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) با مبارزهای قاطع و پیگیر، بت پرستی را که ریشه بدبختی آن مردم بود ریشه کن کرد، و نظام یکتاپرستی را جایگزین آن ساخت. نظام قبیلهگی و قومی و نیز آداب و رسوم غلط را از بین برد، تعصبهای قومی را لغو کرد و به جای آن پیروی از حق را تعلیم داد؛ انتقام جوییها، غارتگریها و برادر کشیها را به صلح و صفا و برادری تبدیل کرد. زن را از اسارت و بدبختی نجات داد و به او شخصیت والای انسانی و اجتماعی داد؛ از مردمی جاهل و متعصب، امتی آگاه تربیت کرد.
از قبایل پراکنده عرب امتی واحد تشکیل داد. در پرتو اسلام قوم عرب چنان نیرو و عظمت پیدا کرد که پایههای حکومت این دو امپراتوری رابه لرزه در آمد، این موضوع به قدری روشن است که حتی دانشمندان غیر مسلمان منصف هم به آن اعتراف کردهاند. به عنوان نمونه اظهار نظر سه تن از آنان را در اینجا ذکر میکنیم:
1. دکتر «گوستاولوین» فرانسوی می گوید: «معجزه بزرگ پیامبر اسلام[صلیاللهعلیهوآله] این بود که توانست پیش از مرگش قافله پراکنده عرب را گرد هم آورد و از این کاروان سرگردان و پریشان، ملتی واحد تشکیل دهد، بدین ترتیب که همه را در برابر یک دین خاضع کرده و فرمانبردار یک پیشوا گردانید. شکی نیست که محمد[صلیاللهعلیهوآله] از زحمات خود نتایج و بهرههایی گرفت که هیچ یک از ادیان قبل از اسلام، از جمله یهود و نصارا چنین بهرهای نصیب آنها نگشت و از این رو آن حضرت حق بسیار بزرگی به گردن اعراب دارد. ما اگر ارزش اشخاص را به کردار و آثار نیکشان بسنجیم به طور مسلم محمد[صلیاللهعلیهوآله] بزرگترین مرد تاریخ است».[1]
2. «توماس کارلایل» انگلیسی میگوید: «خداوند عرب را به وسیله اسلام از تاریکیها به سوی روشناییها هدایت نمود و در پرتو آن، ملت خموش عرب را در آن سرزمین مرده، زنده کرد در حالیکه عرب از آغاز آفرینش، جز گروهی بینام و نشان و بیابانگرد و تهیدست نبودند که در بادیه به سر میبردند و....».[2]
3. «ویل دورانت» مینویسد: «در آن هنگام کسی به خواب هم نمیدید که یک قرن بعد، این مردم خانه به دوش، نیمی از تصرفات آسیایی دولت روم، همهی ایران و مصر، و بیشتر شمال آفریقا را بگشایند و به سوی اسپانیا پیش تازند. به راستی این نمود تاریخی که از عربستان طلوع کرد و در نتیجه آن اعراب بر نیمی از حوزه مدیترانه تسلط یافتند و دین اسلام را در آنجا بسط دهند، از عجیبترین حوادث تاریخی قرون وسطیست».[3]
------------------------------------------
پی نوشت:
[1]. تمدن اسلام و عربف ترجمه سید هاشم رسولی 128-130.
[2]. الابطال، ترجمه عربی به قلم محمد السباعی (قاهره: ط3، 1349 ه . ق )، 9.
[3]. ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج 4، عصر ایمان بخش اول ، ترجمه ابوطالب صرامی، ص 197.