ديدگاه معتزله و اشاعره در لزوم بعثت چيست؟

23:30 - 1393/11/26
چکیده: در بحث بعثت انبياء متكلمان معتزله و اشعري دو ديدگاه متفاوت دارند معتزله معتقدند كه ما نه تنها حسن و فوائد ارسال پيامبران و بعثت را عقلاً مي فهميم بلكه بالاتر از آن ضرورت و وجوب بعثت انبياء را بر اساس قاعده لطف توضيح مي دهند. اما اشاعره مي گويند ما فقط مي توانيم حسن ارسال رسل را بفهميم اما ضرورت و وجوب آن را از عقل دريافت نمي كنيم.

اشاعره و معتزله دو گروه از بزرگترين و معروفترين متكلمان و دانشمندان اسلامي بودند كه در مباحث اسلامي و كلامي داراي عقايد خاص خود مي باشند. نبوت و بعثت انبياء يكي از مهمترين مباحثي است كه اين دو گروه كلامي در آن داراي عقيده و ديدگاه متفاوتي هستند.
نخستين مطلبي كه در اين بحث مطرح مي شود اين است كه اساساً آيا بعثت انبياء ضرورتي دارد!؟ آيا عقل آدمي به وجوب و ضرورت بعثت انبياء حكم مي كند يا خير؟
معتزله معتقدند كه بله بعثت انبياء ضرورت دارد و آن را با دليل اثبات مي كنند اما متكلمان اشعري مي گويند كه خير ضرورتي را عقل آدمي نميتواند در اين مسئله نتيجه گيري كند و لذا ضرورت بعثت را اساسا مردود مي شمارند و تنها چيزي كه در اين مسئله مي گويند حسن و فايده داشتن بعثت است.
مطلب و نقطه اختلاف معتزله و اشاعره در بسياري از مسائل اسلامي و نكته اساسي كه ريشه اختلاف اين دو گروه كلامي است مسئله حسن و قبح عقلي است. معتزله همچون شيعه معتقدند كه ما حسن و قبح عقلي داريم.
يعني عقل ما قادر است تشخيص بدهد كه چه كاري خوب است و حسن، و چه كاري بد است و قبيح. و اين كه هر كاري و هر صفتي كه عقل ما آن را خوب و حَسَن تشخيص داد مي توانيم آن كار و آن صفت را به خداوند نسبت بدهيم و يا وجوب آن كار را بر خداوند لازم بدانيم. اما اشاعره مي گويند كه ما حسن و قبح عقلي نداريم يعني عقل ما نمي تواند حسن و قبح حقيقي اشياء را تشخيص بدهد.
هر كاري را خدا انجام دهد و به آن امر كند حسن است و اگر انجام نداد و از آن نمود قبيح و بد بوده كه انجام نداده و نهي نموده است. در بحث ارسال پيامبران و بعثت نيز اين مسئله حسن و قبح عقلي دخيل است معتزله معتقدند كه ارسال و بعثت پيامبران از جمله افعالي است كه عقل آدمي آن را حسن مي شمارد، و هر كاري حسن باشد ما مي توانيم و عقل ما ميتواند لزوم و وجوب آن كار را به خداوند نسبت بدهد.
پس بر خداوند بعثت انبياء واجب است. اما اشاعره، مي گويند: عقل ما نمي تواند ضرورت و وجوب ارسال پيامبران را تشخيص بدهد و نبايد عقل ما در اين مسئله نظر دهد زيرا چنين كاري مستلزم آن است كه خداوند در آن فعل مجبور باشد در حالي كه خداوند فعال ما يشاء است. لذا مي گويند: خرد آدمي مجاز نيست صدور چنين فعلي را (بعثت انبياء) از جانب خداوند ضروري بداند و بر ضرورت و لزوم آن استدلال كند.
متكلمان اشعري در اين بحث فقط به حسن ارسال پيامبران و بعثت اكتفا مي كنند. به اعتقاد اشعري بر انگيخته شدن پيامبران منافع و بركات غير قابل انكاري براي مردم دارد كه از جمله فوائد و بركات آن را موارد زير مي شمارند:
1ـ ارائه معارفي كه عقل به آن راهي ندارد.
2ـ تأييد عقل در مدركات خود.
3ـ زوال ترس از تصرفات غير مأذون در ملك الهي.
4ـ آگاهي از سود و زيان اشياء.
5ـ دستيابي به قوانين صالح اجتماعي.
6ـ شكوفايي استعدادهاي علمي و معرفتي بشر در سايه بعثت.
7ـ آموختن صنايع و فنون.
8ـ تعليم حكومت عملي در شريعت در سايه بعثت و ارسال پيامبران(1) در مقابل، متكلمان معتزله و اماميه و ماتريديه كه به حسن و قبح عقلي اعتقاد داشتند ضرورت نبوت و بعثت انبياء را با عقل اثبات مي كنند و بر اساس «قاعدة لطف» آن را تبيين مي كنند و از اين طريق اثبات مي كنند كه بر خداوند واجب است جهت هدايت انسانها انبياء عظام را بفرستد.
مفاد قاعدة لطف اين است كه: هر فعلي كه انجام آن توسط خداوند در فراهم ساختن زمينه هاي هدايت و خير و صلاح بشر مؤثر باشد و با اصل اختياري و آزادي بشر و فلسفه تكليف منافات ندارد، به مقتضاي حكمت الهي، تحقق آن واجب و لازم است و خداوند هرگز آن را ترك نخواهد كرد از سوي ديگر شريعت و نبوت از روشن ترين و برجسته ترين مصاديق لطف الهي به شمار مي رود
چرا كه از يك سو عقل را در آنچه به صورت مستقل درك مي كند، تأييد مي كند و انسان را به پايبندي به قوانين عقلي بر مي انگيزد و از سوي ديگر افقها و كرانه هايي از هدايت را كه از درك خرد پنهان است بر او آشكار مي سازد و با بيم و اميدها و وعده و وعيدهايي كه به بشر مي دهد زمينه رستگاري بشر را به بهترين وجه فراهم مي سازد.
بنابراين:
1ـ شريعت و نبوت، لطف پروردگار بشر است.
2ـ لطف مقتضاي حكمت خداوند بود و تحقق بخشيدن آن واجب است.
3ـ پس شريعت و نبوت واجب است.(2) : (3).
نتيجه گيري
از مباحث مطرح شده به اين نتيجه مي رسيم كه در بحث بعثت انبياء متكلمان معتزله و اشعري دو ديدگاه متفاوت دارند معتزله معتقدند كه ما نه تنها حسن و فوائد ارسال پيامبران و بعثت را عقلاً مي فهميم بلكه بالاتر از آن ضرورت و وجوب بعثت انبياء را بر اساس قاعده لطف توضيح مي دهند.
اما اشاعره مي گويند ما فقط مي توانيم حسن ارسال رسل را بفهميم اما ضرورت و وجوب آن را از عقل دريافت نمي كنيم.

پاورقی:

1. ر.ک: سعیدی مهر، محمد، آموزش کلام اسلامی، نشر طه، چاپ سوم، 83، ج2، ض22ـ12.
2. ر.ک: گلپایگانی، علی ربانی، کلام تطبیقی، مرکز جهانی علوم اسلامی، چاپ اول، 85، ص38ـ34.
3. ر.ک: گوهر مراد، عبد الرزاق فیاض لاهیجی، مؤسسه امام صادق ـ علیه السلام ـ، چاپ اول، 83، ص 9ـ358.
منبع: نرم افزار پاسخ - مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات

با عضویت در خبرنامه مطالب ویژه، روزانه به ایمیل شما ارسال خواهد شد.